این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
نقد فیلم «جامهدران» ساخته حمید رضا قطبی
داستانگو و متاثر از دنیای ادبیات
محسن جسور
«جامهدران» فیلمی با جامه و قبای داستان گویی است که با اقتباس از رمانی معاصر بر این لواح و جامه تکیه زده است و از معدود فیلمنامه های اقتباسی این جشنواره به حساب میآید که موفق هم بوده است. قصه آدم ها و جامعه ای چند طبقه، که از حاکمیت جامعه بورژوآزی رنج می برد. آدمهایی در جامه ی خان و ارباب و حاکمیت که آدم هایی محکوم به رعیت و دسته چندم بودن را در چنگال خودخواهی های خود قربانی می کنند. طبقه ای که در بازی ارباب و رعیتی، عشق و زندگی و در نهایت فرزند خود را نیز برای اربابان حاکم و حاکمیت خود باید ببازند. داستان تلخ فرزند فروشی این بار نه به دلخواه که به اجبار اربابی که نمی تواند از معشوقه و زن هم طبقه ی نازای خود بچه ای داشته باشد و از دیگر زن خود گوهر که کارگرزادهای است در حسرت عشق و نقش ماشین فرزندزا را برای آقا بازی می کند به جبران نازایی معشوق هم طبقه ی خود تصمیم میگیرد.
فیلم «جامهدران» تماماً قصه می گوید و به داستانگو بودن فیلم تا پایان وفادار است. اگرچه کارگردانی کار در روایتِ خوب و یکدست خود گاهی با خطاهای روایی و چند دستگی فرم و شکل مواجه می شود ، اما همه ی عناصر فیلم به معنای واقعی در خدمت قصه و داستان فیلم است. فیلمبرداری خوب و بی زرق و برق «جامهدران» از ویژگی مرسوم کارگردانان فیلم اولی که گاهی در پله ی دیده شدن و فرم و شکل می ماند و فیلم را تهی از ژرفا و معنا و بطن می کنند به دور است. صحنه و لباس خوب و در خدمت کار که از ویژگیهای مهم این فیلم است و فیلم را در دو دوره تاریخی و سه جغرافیای متفاوت از یکدیگر روایت می کند و با همه سختی های صحنه و لباسی که قرار است دوره معاصر تاریخی را روایت کند، در فرم و شکل یکدست است و به ذوق نمی زند. چه بسا در بسیاری از برهه های زمانی این صحنه و صحنه آرایی است که به کمک قصه و فیلم می آید. بازی های به فراخورِ داستان، رنگارنگ و به اندازه و فیلمنامه ای که نمره ی قبولی می گیرد، «جامهدران» را به یک فیلم شریف و سلامت بدل ساخته است که تلاش دارد تا با تماشاگر خود گفتگو داشته باشد و از متلکم الوحده بودن دوری میجوید.
«جامهدران» ارزش توجه بیشتری دارد ، چرا که جامعه شناسانه به سراغ داستانی با رگه های اجتماعی و تاریخی رفته است و جدا از جسارت تهیه کننده و کارگردان ، درک هم معنایی این اتفاق در تاریخ گذشته با اتفاقاتی از این دست در حال جامعه ، نشان از بلوغی فکری و اندیشگون در سازندگان اثر دارد که بسیاری از مدعیان سینمای اجتماعی این درک را نداشته و تنها به لحن اجتماعی در فیلمهایشان بسنده می کنند. باید به همه عوامل این فیلم خسته نباشید گفت، علیالخصوص تهیه کننده که این جسارت را داشته است تا به عنوان فیلم اول یک کارگردان به سراغ یک فیلم سخت تاریخی برود و کاش «جامه دران» در سودای سیمرغ جایی داشت تا دیگر عوامل این فیلم دیده میشدند./ سوره سینما
***
«جامه دران» حمیدرضا قطبی
سحر عصر آزاد
«جامه دران» حمیدرضا قطبی بر اساس فیلمنامه ای از ناهید طباطبایی و قطبی و بازنویسی امیر مهاجر، اقتباسی از رمانی به همین نام به قلم طباطبایی است. فیلم در سه اپیزود -که مقاطع زمانی گذشته تا حال را به شکل مجزا روایت می کند- داستان زندگی زنی به نام شیرین را دنبال می کند. اپیزودیک بودن فیلم این امتیاز را به کار داده که در هر بخش یک کاراکتر زن به واسطه ارتباطش با شیرین محوریت پیدا کند و به این ترتیب با کنار هم قرار گرفتن قصه زندگی مادر و مادرخوانده شیرین، درام زندگی او تکمیل شود. اپیزود اول در زمان حال می گذرد و با آمدن شیرین پس از سال ها از خارج از کشور برای مراسم فوت پدرش آغاز می شود.
این بخش روایتی خاص همراه با تعلیق های هوشمندانه و جذاب دارد که قصه را با علامت های سوالی مواجه می کند که به تدریج در همان اپیزود و اپیزودهای دیگر به این پرسش ها جواب داده می شود. به خصوص گروه بازیگران و فضاسازی این اپیزود که واگویه های شیرین را به گوش مخاطب می رساند جذابیت کشف رمز از زندگی این کاراکتر و ابهام های پیش روی او را بیشتر می کند. همان طور که اشاره شد حضور مهتاب کرامتی و افسر اسدی هم به قوام یافتن این کاراکترها و روابط شان و البته فضاسازی لازم کمک کرده است. در اپیزودهای بعد به تدریج زمان به عقب رفته و ابتدا روایت مادر شیرین به تصویر کشیده می شود که از خلال آن معلوم می شود او یک مادرخوانده است. در این بخش به واسطه باورپذیر نبودن فضا، روابط و مناسبات این زمان خاص و البته جنس شخصیت ها و پرداخت آنها که حتی در دیالوگ ها نیز نمود پیدا کرده، جدیت و پیچیدگی این درام و طبعا فضاسازی با مشکلاتی مواجه می شود که به همراهی تنگاتنگ با کار لطمه می زند. به خصوص در این دو اپیزود، نریشن که کلیدی برای پی بردن به درونیات شیرین در اپیزود اول و تاکید بر تنهایی و نداشتن حرف مشترک با اطرافیان بود، کارکرد دراماتیک خود را از دست داده و تبدیل به تمهیدی برای ارایه اطلاعات مستقیم می شود که در بسیاری از موارد بیان کننده همان رویدادی است که در صحنه رخ می دهد و مخاطب شاهد آن است. طبعاً این وجه برآمده از منبع ادبی اقتباس است و در صورتی می توانست تبدیل به مولفه ای دراماتیک در یک اثر سینمایی شود که کارکردی هوشمندانه همچون اپیزود اول پیدا می کرد. در اپیزود سوم که به روایت مادر روستایی واقعی شیرین می پردازد این اشکال در بازسازی روابط و شخصیت پردازی ها و البته نریشن غیرکاربردی بیشتر خودنمایی می کند.
نکته پایانی اینکه پرداختن به قصه زندگی زنانی از یک خانواده در چند نسل و در طول زمان، لزوما نمی تواند یک اثر را واجد نگاه جامعه شناسانه به این قشر در گذر زمان کند، همان طور که «جامه دران» در نهایت یک فیلم قصه گوی سرراست است که با دقت نظر در شخصیت و درام پردازی می توانست تبدیل به اثری هوشمندانه تر شود. / اعتماد
***
جامه دران/ حمیدرضا قطبی
بازگشتِ سینمای قصه گو
اردشیر طیبی
جامه دران یکی از خوب های جشنواره امسال، نخستین تجربه سینمایی حمیدرضا قطبی است. قطبی که پیش تر چندین بار دستیاری کارگردانان مختلف را تجربه کرده و کارگردانی چند تئاتر را برعهده داشته این بار با سید جمال ساداتیان که از تهیه کنندگان سخت گیر سینمای ما است و از کارنامه او چهارشنبه سوری، دایره زنگی، برف روی کاج ها و… را به خاطر داریم همکار شده است. نتیجه این تعامل، فیلمی است که بعد از مدت ها در سینمای ایران تاکیدش را روی قصه گذاشته است: قصه دختری که پس از سال ها به ایران باز می گردد و متوجه می شود که در تمام سال های زندگی اش برادری نادیده و ناتنی انتظارش را می کشیده است و پرده از وقایع و خاطرات قدیمی کنار می رود.
فیلم سه اپیزود دارد که هر کدام به نام زنی نامگذاری شده و در سه بازه تاریخی می گذرد و قصه به هم پیوسته این زنان و دردمندی آنان را روایت می کند. البته ایرادهایی هم به فیلمنامه که اقتباسی از کتابی به همین نام نوشته ناهید طباطبایی است وارد است و فرآیند تبدیل قصه به فیلمنامه می توانست قدری با وسواس بیشتری انجام شود. من کتاب ناهید طباطبایی را نخوانده ام اما حدس می زنم که فیلمنامه تا حدی فدای وفاداری به قصه شده است و اسم خانم ناهید طباطبایی در کنار حمیدرضا قطبی به عنوان نویسنده فیلمنامه می تواند تا حد زیادی دلیل این وفاداری احتمالی و آسیبی که به فیلمنامه وارد کرده را آشکار کند.
اپیزود اول فیلم شلخته است، اما تدوین سریع و درخشانی که شده آن را قابل تحمل تر کرده است. هرچند ضعف های عیانی دارد (از گاف در فیلمنامه گرفته تا ضعف بازیگری و دیالوگ های باورناپذیر) و اندکی بیش از اندازه طولانی است اما در لحظات پایانی تعلیقی که لازمه پرکشش شدن اپیزودهای بعدی است را در می آورد. اپیزودهای بعدی اما به روشنی کلاسی بالاتر از اپیزود اول دارند، انگار که کارگردان فیلم اولی ما در اپیزود دوم دارد اعتماد به نفسش را به دست می آورد و همه چیز را دقیق و حساب شده انجام می دهد و دیگر آن مرد شلخته اپیزود اول نیست. خلق شخصیت ها و معرفی شان تا حد مقبولی درست انجام می شود. بازی پگاه آهنگرانی و مصطفی زمانی دست کم از سایر کارهایی که از آنان می شناسیم بهتر است.
حکایت اپیزود سوم اما کامل جداست. کادرهایی که فیلمبردار بسته چشم نواز است، دکوپاژ عالی است و فضای خاص روستاهای شمالی بسیار چشم نواز ظاهر می شود و البته اینکه قصه ضرباهنگ خوب و پرکششی می گیرد و بازی ها هم عالی است. باران کوثری بعد از تکرار خودش در چند ده فیلم و تئاتر پی در پی نقش متفاوتی دارد و همانی است که در خون بازی دیدیم: یک ستاره. مریم کاظمی هم که در بین اهالی و علاقه مندان تئاتر چهره ای شناخته شده است بازی ای فراموش نشدنی ارایه می کند. جامه دران در کل اثری است ساده و به دور از هرگونه شعارزدگی. فیلم روی لبه سقوط به وادی «گدایی احساسات» حرکت می کند اما هرگز گرفتار آن نمی شود و با اینکه اثری زنانه است اما گرفتار شعارهای فمینیستی نمی شود و مسیر خود را به درستی طی می کند و اثری که باید را بر بیننده می گذارد. برای قضاوت بیشتر در مورد اثری که جامه دران بر جامعه ما از خود باقی خواهد گذاشت، باید اندکی بیشتر و تا اکران عمومی آن صبر کرد: اکرانی که اگر در زمانی مناسب قرار بگیرد یکی از پرفروش ترین های سال های اخیر را رقم خواهد زد. / اعتماد
****
جامهدران ساخته حمید رضا قطبی
تصمیم عاقلانه
هوشنگ گلمکانی
این داستان سه اپیزودی پیوسته و درهمتنیده چهگونه جمعوجور خواهد شد؟ داستان یک مرد و سه زن در سه مقطع زمانی. مادر جوانی در مناسبان ارباب و رعیتی ناچار شده یکی از دو فرزندش (دختری چندماهه) را به شوهر/ اربابش بسپارد تا زندگی خانوادگی او با همسر همطبقهاش که صاحب فرزندی نمیشود قوام بگیرد. سالها در حسرت دیدار او بوده اما دختر مهاجرت کرده و حالا با مرگ پدر برگشته است. کشمکشها و تبوتابهای این زندگی را طی سالهای دیدهایم و میدانیم؛ و در پایان اپیزود سوم، حیرانیم که این داستان چهگونه سامان خواهد گرفت. مشکل با ترفندی هوشیارانه حل میشود؛ آن هم فقط یک نمای نقطهنظر، از نگاه مادر فراقدیده و حسرتکشیده که نان تازه از نانوایی خریده و در را باز میکند و وارد خانهی ییلاقی ارباب/ شوهر میشود. دخترش که حالا زنی صاحب فرزند است همراه مادر ناتنی (بدون اینکه بداند ناتنی است) و عدهای از بستگان برای تمدد اعصاب پس از عزاداریها به آنجا آمدهاند. مادر با نان سنگک در دستان چروکیدهاش از راهروی وسط حیاط به سوی ساختمان خانهی ییلاقی میآید و بدون آنکه چهرهاش را ببینیم، صدای نجوای درونش را میشنویم که از تصمیم عاقلانهاش میگوید. میخواهد به دخترش و به همه بگوید که ماجرا چیست. چون میداند حالا که پدر خانواده مرده دیگر برای کسی فرقی نمیکند و همه این واقعیت را میپذیرند و از آن استقبال میکنند. ما هم با آنچه که دیدهایم، و بهخصوص با لحن پیرزن و پرداخت همان یک نما، متقاعد میشویم که این بهترین و عاقلانهترین پایان برای این زندگی پررنج و برای این فیلم است.
****
گفتگو با حمید رضا قطبی کارگردان فیلم جامه دران
جامه دران امنیت ملی را تهدید نمی کند!
جامه دران نخستین ساخته حمیدرضا قطبی براساس نوشته ای از ناید طباطبایی جوی دوربین رفته است و فیلمی با ساختار اپیزودیک محسوب می شود. نخستینفیلم قطبی با استقبال در چشنواره روبه رو شد.
حمیدرضا قطبی کارگردان فیلم سینمایی «جامه دران»می گوید کسانی که در دولت قبل اجازه ساخت «جامه دران» را ندادند، امروز بیایند و این فیلم را ببینند؛ فیلمی که علیه امنیت ملی نیست. حمیدرضا قطبی با اولین ساخته بلند سینمایی خود با نام «جامه دران» در بخش نگاه نو سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر حضور دارد که با اعلام نامزدها نام او و فیلمش در هر سه بخش فیلم، فیلمنامه و کارگردانی دیده میشود.
این فیلم سینمایی 2سال پیش به تهیهکنندگی جهانگیر کوثری پروانه ساخت دریافت کرد اما در نهایت با تهیه کنندگی جمال ساداتیان جلوی دوربین رفت. فیلم در طول ۲ سال گذشته با مشکلات بسیاری برای ساخت همراه بود، به گونه ای که سه بار به مرحله پیش تولید رسید و دوباره متوقف شد. هر بار کارگردان و تهیه کننده، عوامل فیلم و بازیگران اصلی را انتخاب می کردند و با توجه به اینکه فیلم به دلایل مختلف جلوی دوربین نمی رفت، بازیگران و دیگر عوامل تغییر می کردند.
«جامه دران» داستان زنی به نام شیرین است که در مراسم ختم پدر خود به روابط جدیدی در زندگی او پی می برد و حقایقی تازه را کشف می کند. مهتاب کرامتی، مصطفی زمانی، پگاه آهنگرانی، باران کوثری، افسر اسدی، محمود بهروزیان، فرزانه نشاط خواه و الهام نامی از جمله بازیگران این فیلم هستند.
با حمیدرضا قطبی کارگردان «جامه دران» درباره اولین ساخته بلند سینمایی او به گفتگو نشستیم. وی با اشاره به اینکه این فیلم اقتباسی از کتاب «جامه دران» نوشته ناهید طباطبایی است، از مشکلاتی که برای ساخت این فیلم پیش آمد گفت. قطبی می گوید یکی از دلایل مخالفت دولت قبلی با ساخت «جامه دران» این بود که معتقد بودند این فیلم علیه امنیت ملی است، این درحالی است که «جامه دران» یک داستان خانوادگی در دوران طاغوت است. او از شروع سه پیش تولید برای فیلم می گوید و از گروه بازیگرانی که بارها تغییر کرد. قطبی در ابتدا لیلا حاتمی را برای شخصیت اول فیلم انتخاب می کند، اما به دلیل آن که ساخت «جامه دران» بارها به تعویق افتاد، حاتمی به پروژه دیگری ملحق می شود و مهتاب کرامتی نقش شیرین را بازی می کند.
برای خواندن این مصاحبه با ما همراه شوید:
* چه چیز باعث شد تصمیم بگیرید اولین فیلمتان را با اقتباس از یک کتاب بسازید و تا چه اندازه به کتاب وفادار بودید؟
– هر زمان که قصه خوبی به دستم برسد و از ساختار آن خوشم بیاید، سعی می کنم که آن قصه را تبدیل به فیلم کنم. «جامه دران» نیز از جمله قصه هایی بود که از آن خوشم آمد و آن را ساختم. این فیلم از کتاب «جامه دران» نوشته ناهید طباطبایی گرفته شده است و می توان این فیلم را یک اثر اقتباسی دانست. من تمام تلاش خود را کردم تا به این کتاب و متن اصلی آن وفادار باشم.
*انتخاب بازیگران فیلم برچه مبنایی انجام شد؟
– انتخاب بازیگران طی نگارش فیلمنامه و کلنجار رفتن با شخصیتها و هنگام نگارش دیالوگ های فیلم انجام شد. در واقع شخصیتهای داستان هنگام نگارش فیلمنامه تجسم عینی به خود می گیرند و طبیعی است که بین بازیگرانی که در سینمای ایران داریم، شخصیتهای داستان به بازیگران و هنرپیشه های خاصی از سینما نزدیک می شود و خود را در آن بازیگر نشان می دهد. البته نباید فراموش کرد که سینما و امکانات محدود و بازیگران معدودی که وجود دارند، ناخودآگاه سبب می شود تا ذهن فیلمساز به سمت بازیگران خاصی برود.
*البته این در شرایطی است که بازیگران مورد نظر کارگردان بدون دغدغه و با وقت آزاد یک فیلمنامه را بپذیرند که معمولا چنین اتفاقی رخ نمی دهد و پیش آمده که بازیگر مورد نظر کارگردان مشغول کار دیگری است یا اصلا ایران نیست و یا دستمزدهای عجیب و غریب طلب میکند.
–بله همین طور است. با توجه به اینکه اکثر بازیگران در شرایط مختلف مشغول به کار هستند، نمی توان خیلی به آنچه که در ذهن خود داریم و بازیگری که همیشه به آن فکر کرده ایم، وفادار بمانیم.
در چنین شرایطی نسبت به انتخاب بازیگران برای این فیلم از گزینش اول به گزینش دوم خود رسیدم و خوشبختانه چندان نسبت به آنچه که در ذهن داشتم، دور نماندم و توانستم با بازیگرانی کار کنم که بتوانند شخصیت های داستان را در خود جای دهند.
نباید فراموش کرد، زمانی که صاحب یک فیلمنامه خوب باشید، کسی نمی تواند به آن فیلمنامه نه بگوید و زمانی که عوامل و به خصوص بازیگران، آن فیلمنامه را می خوانند به سرعت قبول می کنند. خوشبختانه این مساله برای فیلمنامه «جامه دران» نیز رخ داد. بی شک فیلمنامه خوب همیشه عوامل خوب و بازیگران خوب را با خود به همراه می آورد.
*مهتاب کرامتی، پگاه آهنگرانی و باران کوثری اولین گزینه های شما بودند؟
–اولین گزینه اگر نبودند دومین گزینه بودند. من مجبور شدم ۳ بار برای «جامه دران» پیش تولید بروم و همین جا از همه دوستانی که قرار بود در این فیلم حضور داشته باشند اما به دلیل به تعویق افتادن فیلم نتوانستند در این پروژه حضور داشته باشند تشکر میکنم.
سه بار پیش تولید برای این فیلم داشتیم که در نهایت پیش تولید سوم به نتیجه رسید، در این میان بازیگران مختلفی را انتخاب کردیم که به دلیل به تعویق افتادن زمان فیلمبرداری نتوانستیم با این بازیگران همکاری کنیم. به عنوان مثال قرار بود لیلا حاتمی به جای مهتاب کرامتی بازی کند، همچنین محمدرضا فروتن به جای مصطفی زمانی و هانیه توسلی به جای پگاه آهنگرانی که زمانی که فیلمبرداری قطعی شد اکثر این بازیگران سر پروژه های دیگری بودند. البته در آن زمان هنوز درباره نقش باران کوثری صحبت نشده بود.
*چرا ساخت یک فیلم مانند «جامه دران» باید چندبار به تعویق افتد؟
– علت این به تعویق افتادن ها ما نبودیم و صاحبان کرسی های وقت مانع از ساخت این فیلم شدند. به هر حال زمانی که ما توانستیم «جامه دران» را جلوی دوربین ببریم، درست زمانی بود که دیگر نمی توانستیم از حضور این بازیگران در فیلم استفاده کنیم چرا که هرکدام مشغول پروژه های مختلفی بودند. این درحالی است که بارها به دلیل عقب افتادن پیش تولید مجبور شدیم بازیگران خود را عوض کنیم.
متاسفانه «جامه دران» در دولت دهم به دلایل واهی اجازه ساخت پیدا نکرد. این درحالی است که امروز این فیلم ساخته شده و همه می دانند که فیلم هیچ خطری برای هیچ جا و هیچ کس ندارد و تنها یک فیلم است که یک قصه در آن بازسازی شده است؛ قصه ای که جذابیت ها و حرف های خاص خود را دارد و قرار نیست که این حرف ها در جایی انقلاب کند. همیشه این حرف ها خوب است و گفته می شود و آدم ها راجع به آن بحث می کنند.
* بالاخره دلیل مدیران وقت سینمایی چه بود؟
– همین قدر که شما نمی دانید چرا مانع ساخت فیلم می شدند من هم نمی دانم. آن زمان آن آقایانی که ما را دعوت می کردند تا دلایلی برای ساخته نشدن این فیلم برای ما بیاورند، تنها دلیلی که می گفتند این بود که: «حالا این فیلمنامه را فراموش کنید و بروید دنبال یک فیلمنامه دیگر». در نهایت یک جمله خنده دار اعلام کردند و آن این بود که «جامه دران» امنیت ملی را به خطر می اندازد. این درحالی است که «جامه دران» داستانی در زمان طاغوت را روایت می کرد و آن هم یک مساله خانوداگی که در آن دوره مطرح شده بود. من نمی دانم این فیلم چگونه می توانست امنیت ملی ایران را به خطر اندازد.
متاسفانه مدیران قبلی مصائب زیادی را برای ما ایجاد کردند و اگر من بخواهم از گذشته صحبت کنم دلی پردرد دارم. شما تصور کنید هر بار برای انجام پیش تولید فیلم، ۵۰ و ۶۰ نفر آدم دور هم جمع شده اند تا با وجود صدور پروانه ساخت فیلم را شروع کنند، اما باز هم مانع آغاز ساخت این فیلم می شدند و ما مجبور بودیم تا عوامل را دوباره به خانه های خود بفرستیم آن هم در شرایطی که اکثر اهالی سینما بیکار شده بودند.
متاسفانه یک عده با سلیقه شخصی در کرسی های خاص نشسته و مانع برخی از فعالیت های هنری می شدند، مساله ای که همچنان ادامه دارد. در حال حاضر هم به شکل های دیگر می بینیم، به عنوان مثال یک فیلم ساخته می شود، پروانه نمایش می گیرد و یک عده دیگری که هیچ ربطی به سینما ندارند مانع ادامه اکران این فیلم می شوند. متاسفانه تا زمانی که سلیقه های فردی و آرای شخصی به عنوان یک رویه در کشور دنبال می شود، همه چیز به خصوص فرهنگ و هنر در حالت بحران قرار دارد.
*فیلمنامه اصلی که نوشته شده و چیزی که امروز ساخته شده است، چقدر متفاوت است آیا همین برخوردهایی که میگویید هنگام ساخت نصیبتان شد؟
– خوشبختانه ما زیر بار هیچ ممیزی نرفتیم و همان چیزی که نوشته شده بود، همان چیز را ساختیم، کما اینکه آن ها هم نمی توانستند چیزی به عنوان ممیزی به فیلمنامه وارد کنند. البته نباید فراموش کرد گاهی چیزی که نمی توانند به آن ایراد بگیرند و از آن سردرنمی آورند فکر می کنند حتما چیزی پشت آن است. با چنین تصورات و توهماتی با زندگی، حیثیت، کار و فرهنگ برخورد می کنند.
به هر حال فیلم هیچ تغییری پیدا نکرد بلکه با تغییر دولت، ما با شرایط امیدوارکننده تری مواجه شدیم و توانستیم این فیلم را جلوی دوربین ببریم.
امروز که کار آماده است، دوستان می توانند بیایند و فیلمی را که مانع ساخت آن می شدند ببینند و متوجه شوند که این فیلم به هیچ کسی صدمه نمی زند.
*لوکیشن های «جامه دران» نشان می دهد که برای انتخاب آن زمان زیادی صرف شده است.
– لوکیشن های این فیلم و به خصوص بخش روستا، در استان سمنان و در منطقه «شهرمیرزاد» است. برای این لوکیشن ها طبیعتی شبیه به طبیعت شمال کشور انتخاب شد اما تنها یک سکانس کنار دریا در شمال کشور گرفتیم. با توجه به اینکه نمی خواستم روستا و شخصیت های فیلم برای قوم و یا منطقه خاصی باشند، ترجیح دادم تا یک روستای برگرفته از تخیل را برای فیلم در نظر بگیرم.
یکی از حسن هایی که به تعویق افتادن پیش تولید به همراه داشت، این بود که ما زمان زیادی را برای پیدا کردن لوکیشن پشت سرگذاشتیم. این جستجوها کمک کرد تا بتوانیم فضاهای مناسبی را برای فیلم پیدا کنیم. نباید فراموش کرد برای اینکه بتوان با نتیجه خوبی همراه باشیم باید زمان زیادی را صرف کنیم.
متاسفانه امروز در سینمای ایران به دلیل اینکه اقتصاد مناسبی وجود ندارد، معمولا زمان لازم برای تولید یک فیلم در نظر گرفته نمی شود و تولید فیلم به نوعی تبدیل به خمره رنگرزی شده و اکثر فیلم ها آپارتمانی می شود. خوشبختانه ما وقت کافی برای پیدا کردن لوکیشن های مورد نظر را داشتیم و من شخصا نزدیک به ۶ استان را برای پیدا کردن روستای مورد نظر خود گشتم تا در نهایت این روستا را پیدا کردم.
به عنوان مثال برای پیدا کردن یک خانه که بتوان آن را خانه یک خان دانست زمان زیادی را صرف کردیم و زمانی که خانه مورد نظر را پیدا کردیم انگار یک گنج و یا یک دفینه زیرخاکی پیدا کرده ایم. البته در این میان علی محمد قاسمی مدیر فیلمبرداری به خوبی توانست تصاویر خوبی را بگیرد و به خوبی از پس فیلمبرداری این فیلم برآمد و دیگر عوامل نیز به خوبی کار خود را انجام دادند.
*با توجه به اینکه به دنبال یک روستای خیالی برای «جامه دران» بودید، به همین دلیل هیچ کدام از شخصیت های فیلم لهجه خاصی ندارد؟
– بله درست است، من نمی خواستم هیچ کدام از شخصیت های این روستا لهجه ای که معرف منطقه یا نژاد خاصی باشد داشته باشند، هرچند ساز و آوازهای محلی در این روستا شنیده می شود اما معمولا در همه نقاط ایران و در روستاها از همین ساز به طور معمولی استفاده می شود. در واقع در این فیلم سعی کردم تا هیچ تاکید اقلیمی نسبت به هیچ منطقه ای نداشته باشم.
*باران کوثری توانست نقش متفاوت و خوبی را در این فیلم بازی کند و این قابل ستایش است.
– من به عنوان یک کارگردان تمام تلاش خود را کردم تا همه عوامل فیلم به درستی عمل کنند. همه عوامل فیلم شامل همه بازیگران و عوامل پشت صحنه است. در واقع همه ما تمام تلاش خود را برای خوب ساخته شدن این فیلم انجام دادیم. به همین دلیل دوست داریم مردم درباره فیلم و به خصوص بازیگران به درستی قضاوت کنند اما من به عنوان کارگردان از بازی همه بازیگران خود در این فیلم بسیار راضی هستم و باران کوثری هم خیلی خوب در فیلم حضور داشت.
*زمانی که شیرین با بازی مهتاب کرامتی متوجه می شود یک برادر دارد، واکنش آن نسبت به این مساله بسیار مثبت بود و یک صمیمت ناگهانی در او نسبت به برادری که اصلا از وجود آن خبر نداشت، به وجود آمد. آیا نباید شیرین واکنش متفاوت تری نسبت به این اتفاق از خود نشان می داد؟
– از شروع اپیزود یک، شیرین به عنوان شخصیتی نشان داده می شود که یک نقصانی در زندگی خود احساس می کند و او را خیلی سازگار و هم ردیف با مادر و دیگر اقوام خود نمی بینیم. او یک کمبود دارد و به دلیل همین کمبود به دنبال یک گمشده ای در زندگی خود می گردد و همیشه حضور این گمشده را در اطراف خود احساس می کند. به گونه ای که یکی از دیالوگ های او این است که می گوید «احساس می کنم یکی مراقب من است.»
در واقع این احساس شیرین است؛ احساس بچه ای که از یک جای دیگر بریده شده و به خانواده دیگری سپرده شده است و شاید مهر حقیقی را در خانواده خود احساس نمی کند که چنین احساس سرگشتگی می کند.
این نقصان ها در زندگی شیرین است و زمانی که احساس غریبگی می کند و زمانی که متوجه می شود بعد از ۴۰ سال یک برادر داشته که از وجود آن خبر نداشته است، آن هم برادری که بسیار شبیه پدرش است آن را پذیرفته و واکنش مثبت به این مساله دارد، به همین دلیل بود که مصطفی زمانی نقش پدر و برادر شیرین را بازی می کند. در چنین شرایطی شیرین پدر خود را که تازه از دست داده است در برادری می بینید که تازه پیدا کرده است. به همین دلیل با یک نیرو به سمت برادر کشیده می شود و اختیاری نسبت به واکنش های خود ندارد.
*شخصیت مه لقا با بازی پگاه آهنگرانی نشان می دهد که از قشر روشنفکر جامعه آن روز است، اما می توانست این شخصیت در فیلم بیشتر معرفی شود. چرا بیشتر برای شناسایی مه لقا تمرکز نشده است؟
– مه لقا که نقش نامادری شیرین را دارد، در اپیزود یک و اپیزود ۲ حضور دارد و نشان می دهد که یک اشراف زاده درگیر تجملات است، او فضایی را برای زندگی خود انتخاب کرده است که چندان برای شیرین قابل قبول نیست و با چنین فضایی مخالف بود. در ایپزود دوم هم متوجه می شویم که این شخصیت ناگهان با معضل نازایی خود مواجه می شود و این مساله سبب می شود تا مه لقا تحت الشعاع قرار گیرد و دچار شک شود. در فیلم تلاش کردیم تا ۲ سال سختی که از فهمیدن این مشکل دچار می شود تا اندازه ای نشان دهیم.
حتی بعد از ورود شیرین به زندگی مه لقا، متوجه می شویم که دچار ترس از دست دادن شیرین می شود، ترسی که در اپیزود اول به خوبی دیده می شود و با ظاهر شدن حسین این اضطراب ها بیشتر می شود. من فکر می کنم به اندازه کافی در فیلم به مه لقا پرداخته ام.
اما بیش از هر چیز معتقدم یکی از معصوم ترین شخصیت های من در این فیلم مه لقا است چرا که در پایان فیلم همه می دانند حقیقت چیست، اما تنها کسی که در نهایت نمی داند چه اتفاقی رخ داده است، مه لقا است.
*نسخه «جامه دران» که در جشنواره اکران شده است تا چه اندازه با نسخه اصلی آن متفاوت است؟
– تقریبا هیچ تفاوتی ندارد و همان نسخه اصلی فیلم به نمایش درآمده است.
نیوشا روزبان/ مهر
*****
گفتگو با جمال ساداتیان تهیه کننده جامه دران
کمتر تهیهکنندهای در سینمای ایران را میتوان یافت که چون سیدجمال ساداتیان کارنامه قابل دفاعی از خود به جا گذاشته باشد. ساداتیان بیش از هر چیز به عشق بیانتهایش قصهپردازی علاقهمند است و برای رسیدن به بهترین شکل داستانگویی، تلاش کرده تا برجستهترینها را در سینمای ایران به خدمت فیلمهایش درآورد.
جسارت او برای کار با جوانها میتواند درسی در زمینه تهیهکنندگی در سینمای ایران باشد. با تهیهکننده خوش فکر چهارشنبهسوری
برف روی کاجها،دایره زنگی و شبانهروز که فیلم جدیدش «جامه دران» را روزهای آتی در جشنواره خواهیم دید، به گفتوگو نشستهایم.
شما از بازیگران مطرحی در آثارتان بهره میگیرید. دلایل انتخابتان غالبا چیست؟
بازیگرانی مثل حمید فرخنژاد، باران کوثری، صابر ابر، ترانه علیدوستی و از این دست بازیگرانی که با من کار کردهاند، شاید چهرههای خوبی داشته باشند، اما شهرت آنها به خاطر چهرهشان نبوده است. ما دو نوع بازیگر داریم که شهره شدهاند؛ برخی واقعا براساس توانایی و قابلیتهای کاریشان تاثیرگذار و عدهای هم فقط به خاطر چهرهشان معروف شدهاند. بازیگرانی که در سالهای مختلف از جشنوارهها جایزه گرفتهاند، جزو نخبههایی بودهاند که با حضورشان در فیلمها تاثیرگذار بودهاند. باید بازیگرانی را انتخاب کنیم که بتوانند نوشتهها را به تصویر تبدیل کنند.معمولا با این رویکرد که این افراد چه ظرفیتهای کاری دارند با کارگردان به جمعبندی میرسیم. اگر در جامهدران تاثیری ببینید بدون شک قدرت بازیگرانی است که توانستهاند حرف فیلم را منتقل کنند.
به بازیگران به عنوان عوامل فروش هم فکر میکنید؟
نه زیاد. به قدرت بازی آنها بیشتر فکر میکنم. بازگشت سرمایه برای من مهم است اما خوب درآمدن فیلم در درجه اول اهمیت قرار دارد. اگر یک فیلم به اهدافی که میخواهد برسد، قطعا مخاطبانش را پیدا میکند.
1 Comment
ناشناس
از همان اواسط اپیزود دوم بقیه داستان کاملا مشخص است و این بزرگترین ضعف فیلم است که تماشاگر را آزار میدهد