این مقاله را به اشتراک بگذارید
سین مثل سودابه و ارجاعهای فراوان
مجتبی مقدم
محققان ادبی سرآغاز رمان کارآگاهی و پلیسی را داستانهای ادگار آلن پو (پدر ژانر کارآگاهی) میدانند، هر چند می توان رگههایی از مولفههای چنین ژانری را در اسطورهها و روایات و حکایات کهن نیز ردیابی کرد. این ژانر در غرب، هم به لحاظ قدمت و هم کمیت و کیفیت، چه در سینما و چه در ادبیات غنی و پربار است. پیشینه این ژانر در ادبیات فارسی و حتی سینمای ایران متاسفانه لاغر و کم جان است و تعداد آثار آنقدر اندک و با فاصله زمانی از هماند که بحث بر سر کیفیت و جریان سازی آنها را با احتیاط باید مطرح کرد.
سین مثل سودابه یک رمان پلیسی – کارآگاهی است اما میشود گفت که فقط همین نیست و می توان به آن به چشم بازخوانی شاهنامه نیز نگاه کرد با نگاهی پلیسی. یا حتی یک داستان عاشقانه عامهپسند پلیسی. کارآگاه فردوس قاسمی با رستم سیستانی (نکره) آشنا میشود. رستم از او میخواهد تا عشق پانزده سالهاش «سین» را بیابد. سین کیست و کجاست؟ و اینگونه معما شکل میگیرد و محرک کارآگاه برای کشف و موجب رخ دادن حوادث بعدی میشود. در این جست وجوی دویست و هفتاد صفحهای فردوس قاسمی هویت سین را کشف می کند. سین یعنی سودابه فم فتالی (زن ِ اغواگر) است که رستم و افراسیاب و کاووس را به عشق خود گرفتار میکند و خود به عشق سیاوش گرفتار می شود. (شاید این عشق و آن امتحان پس دادن سوزاندن دست با سیگار چهره متفاوتی به سودابه این اثر با سودابه شاهنامه بدهد).
عشقهایی که زمینه ساز توطئه و قتل و درگیری و معماهایی میشوند که در نهایت توسط کارآگاه فردوس قاسمی و با کمک تقدیر حل میشوند و در عین طنازی و شوخطبعی پایانی تلخ برای اثر را رقم میزنند. هجو و طنز: سین مثل سودابه رمان طنز و هجو است. از هجو و شوخی طنازانه با اسطوره تا ژانر کارآگاهی و پلیسی و فیلمفارسی و قصههای عامه پسند و حتی نویسندگی و شوخی با نوع صرف و نحو نوشتهها. هجوی که استراتژی اثر میشود و در سطح نمیماند و با برخورداری از چند لایگی قدرتمندانه دنیای اثر را میسازد. نمود این طنز و هجو را بخصوص در جهان بینی و حاضر جوابیهای کلامی فردوس قاسمی می توان دید. ارجاع: سین مثل سودابه انباشته شده است از ارجاع به فیلمها و رمانها و همینطور ارجاع به شاهنامه فردوسی و شخصیتهای آن. شخصیتهای شاهنامه در اینجا با اندکی تغییرات حیاتی دوباره یافتهاند و همان مناسبات را تکرار می کنند. (که میتواند دال بر جبر و تقدیر و تصادفی باشد که راوی چندباری به طنز به آن اشاره می کند). این بازخوانی هم به اثر هویت ایرانی میدهد و ذهن را از نبودن شغل کارآگاهی در ایران دور میکند و هم این ایده را به مخاطب میدهد که شاید اثر با فرض اینکه اگر فردوسی میخواست بخشی از شاهنامهاش را به زبان امروزی و در ژانر کارآگاهی بنویسد چه مینوشت، نوشته شده است. بخصوص اگر بخواهیم فردوس قاسمی را برعکس خوانی کنیم: ابوالقاسم فردوسی! «کسی که انگار سنگ صبور همه است و به درددلشان گوش میدهد» و نقش مهمی در روایت دارد.
نکته برجسته اثر علاوه بر کمیت این ارجاعها کیفیت تاثیرگذاری و نقش آنها در ساختن داستانی مستقل در پیوند با هماند. از فرانکشتاین بوریس کارلوف تا فیلیپ مارلوی ریموند چندلر که حتی نقص تعمدی اثر در عدم توضیح اینکه چگونه رستم به نقشه افراسیاب پی برد را با ارجاع به نقص رمان خواب ابدی چندلر و آن قتل بی قاتل رفع و رجوع می کند و همینطور به رمان ابله داستایوفسکی و آن شب نشینی حیرت انگیز دو عاشق بر بالین جسد معشوقه که در شب نشینی رستم و افراسیاب بر بالین سودابه بازسازی می شود. بهعبارتی ارجاعهای نظام مند این اثر را میسازند. فیلم و کتاب: منبع هر نوشتهای ترکیبی از آثار نوشته شده پیشین (آثار داستانی و سینمایی) و زندگی در دنیای واقعی است و کمتر آثاری هستند که فقط یک منبع تغذیه داشته باشند. به نظر میرسد سین مثل سودابه جزء آثاری است که تنها منبعاش دنیای فیلمها و کتابهاست. بهعبارتی سین مثل سودابه از دنیای کتابها و فیلمها گرفته و در ترکیب با دنیای خودش پس نمونه مستقلی پس داده است.
این شیوه، شیوه جواب داده شدهای است که موجب ساخته شدن دنیای این اثر شده است. نمونه: تارانتینو در سینما و براتیگان در ادبیات. خطاب مستقیم: نویسنده بهواسطه تکنیک فاصله گذاری و برداشتن دیوار چهارم چند باری راوی را وا می دارد که بطور مستقیم مخاطب را خطاب قرار دهد که در پی این ترفند هم بر همذاتپنداری مخاطب با راوی میافزاید و هم او را در ماجرا دخیل و شریک می کند. از جمله: شما شاهد باشید که به او گفتم یا جایی که می پرسد از شگردم حظ کردید؟ پیش آگهی: به تناسب در میانه و پایان برخی فصول عباراتی هست که در مورد اتفاقاتی که در آینده رخ می دهد به مخاطب آگاهی میدهد. بهعبارتی با گفتن آنچه رخ میدهد اهمیت به چگونگی آن داده میشود.
از متن:
در یک فیلم پلیسی از زبان ارتیسته شنیدم که اتفاق تصادفی حتما باید عجیب باشه و گرنه اتفاق تصادفی نمی شه و باید جزو رویدادهای روزمره معمولی و پیش پا افتاده به حساب بیاد. صفحه ۲۰۰ – سین مثل سودابه را بخوانید.