این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
فریدون حسنپور، کارگردان «گذر از رنجها»
برای دیدن سریالم ماهوارهها خاموش شد
بهناز شیربانی
پخش سریال «گذر از رنجها» به کارگردانی فریدون حسنپور، چندروزی است به پایان رسیده؛ سریالی که به گفته سازندهاش، مفهوم اصلی آن، چگونگی ایستادگی در مقابل مشکلات است و این مفهوم در مقطعی از تاریخ معاصر یعنی دوران پهلوی روایت شده. چگونگی پرداختن به این ایده و پرورش داستان از جمله پرسشهای اساسیای بود که با فریدون حسنپور در میان گذاشتیم. هرچند که ما دوست داشتیم تا در یک فضای بهتر در مورد این سریال و نقاط ضعف و قوتش با هم صحبت کنیم اما حسنپور ترجیح داد سوالات ما را مکتوب پاسخ دهد.
گویا فیلمنامه «گذر از رنجها» سالها قبل نوشته شده بود و زمانی صرف شد که به مرحله ساخت برسد. دلیل این فاصله زمانی چه بود؟
من با قصهنویسی وارد سینما شدم. همانطور که قبلا نیز گفتم، اول راهنمایی بودم که نخستین داستانم را به یک برنامه ادبی در رادیو گیلان فرستادم و خوانده شد. اولین قصهام را هم در تابستان بعد از امتحانات سوم ابتدایی نوشتم. من بچه بودم و پدرم بهدلیل بیماری در جوانی از دنیا رفت. خیلی غمگین و دلشکسته شده بودم. شبهنگام-نمیدانم چرا؟- کاغذ و قلم برداشتم برای خودم در عالم کودکی شعری سرودم. چندروز بعد آن را به یک شاعر محلی که دفتر شعری نیز به چاپ رسانده بود نشان دادم. او به من گفت شعر نگو، قصه بنویس. فردای آن روز با هم از روستا به شهر رفتیم. مرا به دو کتابفروشی برد و معرفیام کرد. قرار شد آنها به من کتاب بدهند که بخوانم و چندروز بعد سالم برگردانم. اولین کتابی که خواندم، «بیستوچهار ساعت در خواب و بیداری» صمد بهرنگی بود. یکشبه خواندمش و همانشب اولین قصهام را نوشتم. این بود که قصهخوانی و قصهنویسی کار همیشگی من شد… . این مقدمه طولانی را گفتم تا بتوانم پاسخ پرسش شما را راحتتر بدهم. به این معنی که در تمام طول زندگی ایدهها، قصهها و داستانهایی که در کتابها خواندم و از مردم شنیدم را مینوشتم. خیلی از فیلمنامهها و قصههایی را که مینویسم، ریشه در سالهای پیش دارد. طی زمان، قصههای کماهمیتتر، خودبهخود رنگ میبازند و از من فاصله میگیرند. اما داستانهایی هم هستند که همچنان با من میمانند. آنوقت پی به اهمیت آنها میبرم، قصههایی که با گذشت زمان زنده میمانند، لابد اهمیت تعریفکردن را دارند. «گذر از رنجها» هم یکی از آن داستانهاست.
یکی از اتفاقاتی که محل نقد بسیاری از سریالهاست، موضوع لهجه و گویش است. «گذر از رنجها» در خطهای از کشور روایت میشود که لهجه خاص خودش را دارد. اینکه بخواهید سریال را در منطقه خاصی روایت کنید، شما را دچار تردید نکرد؟ یا بهدلیل شناختتان از این منطقه نگرانیای بابت لهجه نداشتید؟
وقتی فیلمی در شمال ساخته میشود و من فرزند همان سرزمینم، بهتر است رنگ و بو و فرهنگ همان منطقه را داشته باشد. اگر کسی لهجه را نشناسد، نباید به سویش برود. اگر کسی بهدرستی به آن پرداخت، نباید مدام با این سوال تکراری لهجه مواجه شود.
اما از ابتدای پخش سریال، صحبتهای زیادی درباره لهجه در این کار مطرح است و نظرات موافق و مخالف بسیاری مطرح شده. برای رسیدن به گویش مناسب چقدر زمان صرف تمرین بازیگران شد و چرا از بازیگران بومی استفاده نکردید؟
برعکس شما فکر میکنم هیچ صحبتی درباره لهجه این سریال نیست. البته به معنی منفی آن. بازیگران را طوری انتخاب کردم که در مرحله اول گیلانی باشند یا اینکه اگر در تهران متولد شدهاند اقلا ریشهشان شمالی باشد. نمیدانم چرا میپرسید از بازیگران بومی استفاده نکردهام. اتفاقا خود بچههای بازیگر گیلان میگویند بیشترین استفاده را از آنها بردهام. من به آنها نقشهای اصلی کارم را دادهام. بازیگران معروف هم همانطور که گفتم، همه گیلانی بودند.
مفهومی که در این سریال به دنبالش بودید چه بود؟
همیشه به این مفهوم میاندیشم که به نسل جوان در فیلمها و قصههایم زندگی سخت قهرمانان را نشان دهم. دوست دارم همه بیاموزیم که در مقابل مشکلات زندگی چگونه بایستیم. آنهایی در زندگی موفقند که در مواجهه با مشکلات خود را نبازند. همانطور که در اسم فیلم هست، چگونه از رنجها عبور کنیم. نباید در مقابل کوچکترین سختیای زانو زد… .
قصههایی که در تاریخ معاصر روایت میشود معمولا محدودیتهایی را برای ساخت بههمراه دارد. «گذر از رنجها» تا چه حد با محدودیت روبهرو بود و اساسا موردی در فیلمنامه بود که درباره آن بحث زیادی با مدیران داشته باشد و دچار جرح و تعدیل شده باشد؟
بله، مواردی بود ولی نه آنچنان که مانع پیشرفت کار شود. من قصه زنی را نوشته بودم که چگونه در جریان زندگی از پس مشکلات برمیآید. طبیعی بود چون قصه این زن در بستر زمانی و دورهای خاص تعریف میشد، به وقایع تاریخی نیز پرداخته شود. من سعی کردم بهطور واقعی و در اندازه قصهام به وقایع تاریخی بپردازم. در مقطعی به مشکل برخوردم. یکی از دوستان اصرار داشتند که باید به وقایع تاریخی بسیار بیشتر از این پرداخته شود. طوری که در مقطعی نزدیک بود از ادامه کار انصراف دهم. تا اینکه یکی از دوستان مدیر تصمیم گرفت قصه به همین شکل موجود ساخته شود.
سریالهای بسیاری تاکنون درباره نقد نظام پهلوی ساخته شده است. در ابتدا قصد داشتید چه بخشی از آن دوران را برجستهتر و بهنوعی آن را نقد کنید؟
همانطور که عرض کردم، هدفم تعریف قصه زندگی یکزن بود. قصه در ذهن من طراحی شده و شکل گرفته است، ولی طبعا از بستر اجتماعی آنزمان بیرون آمده است. بههمیندلیل است خیلیها به من میگویند مثلا قصه خان را از پدر و مادرهایمان شنیدهایم. فرق نویسنده با دیگران در این است که نویسنده به شنیدههایش شکل درام میدهد.
آیا مشکلاتی در کار مواجه شدید؟
قبل از ساخت بحث و گفتوگوهایی داشتیم و همانطور که گفتم فقط در یک مقطع نزدیک بود که کار ما گره بخورد که خوشبختانه حل شد. در هنگام پخش خوشبختانه با مشکل زیادی مواجه نشدیم، جز در دو مورد؛ مورد اول حذف بخشی از موسیقی آقای عقیلی بود که حیف شد. قطعه بسیار زیبای لالایی در هنگام تولد بچه دنیا بود. مورد دوم که بهشدت ناراحتم کرد پخش قسمت پایانی کار بود که قصه را دونیم کردند؛ بخش اول تا تولد دنیا و بخش دوم را شب بعد ادامه دادند، درحالیکه میتوانستند قسمت قبل یا خلاصه قسمتها را پخش کنند. نه اینکه قصه ما را دونیم کنند. خیلی برایم تلخ بود. وقتی من برای یکپلان با وسواس و دقت، عمر و وقتم را میگذارم، وقتی در سختترین شرایط در کوهستانها، گروهم را کیلومترها جابهجا میکنم تا در نور خوب پلان بگیرم، طبیعی است که از این کار ناراحت شوم.
مدتی است از سینما فاصله گرفتهاید، قطعا بخشی از آن به سرگرمی شما در تلویزیون برمیگردد، اما حقیقتا باتوجه به تمامی اتفاقاتی که طی چندسال گذشته در تلویزیون تجربه کردید، کدام مدیوم را درحالحاضر بستر امنتری برای کارکردن میدانید؟
من هیچوقت از سینما فاصله نگرفتم، فیلمسازی هستم که گاهی سریال میسازم؛ هشتفیلم سینمایی طی بیستسال و سهسریال ساختهام. اساسا اعتقاد دارم که سریالسازی بههمان اندازه فیلمسازی اهمیت دارد. بارها به دوستان کارگردان سینما پیشنهاد دادهام که سریال بسازند. با کارهای خوب میتوانیم سطح سلیقه مخاطب را بالا ببریم. ضمناینکه یادمان باشد در بسیاری از نقاط دور و نزدیک کشور وسیله ارتباطی مهم تلویزیون است، اما اینکه کدام مدیوم امنتر است باید بگویم هیچکدام، هرکدام مشکلات خاص خودش را دارد.
واکنش مردم نسبتبه این سریال از ابتدای پخش چطور بود و تا چه حد به پیشبینیهای شما نزدیک بود؟
واقعیت این است که اصلا فکر نمیکردم باوجود شبکههای ماهوارهای کسی سریال را ببیند. وقتی دیدم مردم بهخاطر دیدن «گذر از رنجها» شبکهای که سریال ترکیهای پخش میکند را خاموش کردهاند، بسیار خوشحال شدم./ شرق
‘