این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی گذرا به گوتیک در ادبیات داستانی (ژان باتیست بارونیه)
رمان گوتیک و نمایش اضطرابهای درونی
درست است که از گونهی گوتیک به دلیل ویژگیهایش که به شکلی عمیق ریشه در فرهنگ و معماری دیگر کشورها دارد، رد و نشان چندانی در ادبیات ایران نمیتوان دید؛ اما چه بسیار شاهکارهایی جهانی که در محدودهی اینگونه، و یا با بده بستان با آن نوشته شدهاند و شناخت گوتیک به شناخت و درک بهتری از این شاهکارها میانجامد. از قضا تا چندی پیش در کشور ما منبعی مستقل برای کسب شناخت کافی از این نوع وجود نداشت، اما خوشبختانه اخیرا کتابی که اختصاصا به گوتیک میپردازد، توسط نشر افراز (به همین نام«گوتیک») منتشر شده که علاقمندان میتوانند از آن بهره بسیار ببرند.
مقاله زیر هم نگاهی گذرا دارد به گوتیک، خاصه در عرصه ادبیات که از فصل نامه سمرقند شماره ۱۳ با ترجمهی شعله رجایی، انتخاب شده است.
***
رمانهای گوتیک اضطرابهای درونی را نشان میدهند. این اضطرابهای مبتذل و پیش پاافتاده ناشی از موجودات شیطانی، دیو و غول نیست بلکه اضطراب های تکاندهنده، متأثر از تصور صحنهای آشفته و هیجانانگیز است.
قصر دوترانت( Le chateau de otrante )در تاریخ ادبیات غرب نقش بسیار مهمی ایفا کرده است. این اثر دقیقا اولین رمان گوتیک و اعجابانگیزتر آنکه آرک والپل نویسندهی این رمان در سال ۱۷۶۴ این اثر را به منظور سرگرمی، تخطئه و دست انداختن اطرافیانش با ۵۰۰ نسخه منتشر کرد. این نوشته در محل اقامت او در کنارههای استرابری هیل منتشر شد.
نمونه از رمانهای گوتیک
این رمان متأثر از داستانهای ایتالیایی است منسوب به کاهنی که در کلیسای شهر میزیسته و اظهار میدارد که نسخهی اصلی، خصوصیت نوشتههای گوتیک را دارد که در کتابخانهی خانوادهای کاتولیک در شمال امریکا نگهداری میشود.
مطالب نوشته شده در مورد قصر بیشتر از پیش ما را مطمئن میکند که نوشتهای دور از حقیقت است و تمام کسانی که این داستان را خواندهاند متحیر و مشوش شدهاند.
توماسگری، شاعر، در نامهای خطاب به والپل میگوید که قصر دو ترانت چنان وحشتی در من برمیانگیزد که نه تنها خود بلکه متعلقین من هم شهادت خوابیدن در آن را ندارد. مطالب نوشته شده بسیار دور از ذهن است.
ویلیام واربورتن، کشیش و متخصص در معماری قرون وسطی از تصورات زیبا و استعداد قابل توجه او سخن میگوید. او میگوید نویسندهی این کتاب با ایجاد ترس و وحشت و ترحم احساسها را از معایب اخلاقی منزه میکند. در قرن معرفت، فروغ دانش، مشاهدات عقلی و منطقی و مراجعه به صحّت دائره المعارفها، وحشتی بزرگ و درعینحال بسیار نو هویدا میشود. ما در عین حال جای پای اضطراب و تزکیه را میبینیم. اما این اضطراب مانند اضطرابهای مبتذل و پیش پا افتاده و تصنعی داستانهای مشرق زمین نیست. نمونهی آن قالیچه پرندهی علاء الدین و چراغ جادو و وردخوانی است. اینها به هیچ وجه حیوان افسانهای، هیولاهای خیالی و موجودات شیطانی نیستند. این اضطرابها ناشی از اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم مسیحی هم نیستند.
تزیینات و محیط خانوادگی قصر توصیف شده توسط وال پل بیشتر از پیش ما را دچار اضطراب میکند تا بازیگرهای آن مثل مانفرد-که نماد شخص غالب-و یا هیپولیت که سمبول نجابت است.
آلیس. ام. کین در مطالعهای که روی رمان سیاه (۱۹۶۷)( Le Romanterrifiant ou Roman noir ) کرده است اینچنین میگوید: راهروهای کهنه و فرسوده، انسانهایی با جوشن و کلاه خود، گذرگاههای پیچدرپیچ و گردش شبحها همه خیال برانگیزند.
ساختمانهای قدیمی گوتیک با برجها و خندقها و پلهای متحرک که پایین میآیند برای عبور اسب سوارهای مجلل. همه اینها تشریفات قرون وسطی است. لباسهای زمان بربریت، خرافات، اسباب و وسائل و تدارکات قصر نمونه و سرمشق بسیاری از این نوع آثار شد که موضوع اصلی براساس وحشت مافوق طبیعی است. در زمانهی ما میتوان گوتیک را وحشتناک، سیاه، سرسام، خشمگین نام نهاد.
نمونههای این آثار بسیار زیادند، یکی از آنها کتابشناسی گوتیک( Gothic Bibliography )، که توسط مونتاگ سامرز ( Montague Summers ) در سال ۱۹۴۰ در لندن منتشر شد، گواه این ادعا است. این کتاب با ۶۲۰ صفحه، اشارهای دارد به کتابهایی که بین سالهای ۱۸۲۴-۱۷۶۴ منتشر شد.
به شیوهی مطمئنتری باید گفت که این کتاب شامل فهرستهای فتنهبرانگیز و عصیان و شورش است. بهطور مثال با حرف(S) میتوانیم با اسم مارکی دوساد( Marquis de Sade ) و نوشتههایش آشنا شویم. طبیعتا در کنار نویسندگانی چون آن رادکلیف( Anne Radcliffe ) و متئولوئیس( Matthew G. Lewis ) نویسنده کتاب مشهور(۱۷۹۶) نویسندگان فراموش شده، تحقیر شده و یا ناشناس نیز بسیار فراوانند. بیشترین آنها نویسندگان انگلیسی و بریتانیایی هستند.
از دیدگاه موریس لوی رمان گوتیک، رمانی انگلیسی است. هرچند بعضی از رقبا از کشورها و فرهنگهای دیگر نیز هستند.
از این نمونه میتوان از آلمان ارنست هافمن با کتاب اکسیرهای شیطان(۱۸۱۶)که الهام گرفته از کتاب نوشتهی لوئیس است را نام برد. این کتاب انسان را در اضطراب، ترس و وحشت فرو میبرد. فضایی وحشتناک، وهمی و خیالی و غیرمذهبی ایجاد میکند، نمونهای مشابه در لهستان که در سال ۱۸۱۵ یافت شد. داستانی با قسمتهایی بیارتباط که سراسر دلواپسی و اضطراب است.
رمان گوتیک به زبان انگلیسی است که در سال ۱۹۶۸ توسط موریس لوی نوشته شده است. این داستان اشارهای دارد به وحشت گوتیک که قصرها و صومعهها را فراگرفته. اما سرنوشت ملی آنها زوال و ویرانی است.
او اظهار میدارد اضطراب ناشی از این قصههاگویی طعم خاک میدهد یعنی همان طعم دلزدگی. لوی میگوید رمان گوتیک انگلیسی مانند خوابی میماند که انسان با مشاهدهی ویرانیهای گذشته ناگهان از آن برمیخیزد.
رویای سنگینی که انسان را به قهقرا سوق میدهد. میدانیم که نویسندگان سورئالیستی مانند آندره برتون و پل الوار تا چه اندازه حساس بودهاند و تا چه اندازه از این علائم و آثار تقدیر کردهاند. در خاتمه باید بگویم که رمان گوتیک بر پایه و اساس اضطراب و دلواپسی پیریزی شده.
اضطرابات، ناشی از خیالات واهی و شیوههای پر شور افسانهای است و دیر زمانی است که تمام کتابهای غیرقابل رؤیت الهام گرفته از قصر که پل الوار نمونه بارز آن است به نابودی و عدم موفقیت ادبیات منتهی میشوند.
انتشار در