این مقاله را به اشتراک بگذارید
راسپوتین (ابلیس یا قدیس)
نویسنده: ادوارد راژینکسی
مترجم: بیژن اشتری
انتشارات ثالث، چاپ اول ، ۱۳۹۲
شمارگان ۱۰۰۰ نسخه
۸۱۰ صفحه، ۵۰۰۰۰ تومان
****
راسپوتین چهرهای کاریزماتیک و جذاب بود و زندگی فوقالعاده پرماجرایی داشت که اسرار آمیز و منبع شایعات گوناگون بود چنین سوژه ای برای مورخان، زندگینامهنویسان و فیلمسازان میتواند بسیار جالب باشد، درطول صد سالی که از مرگ راسپوتین می گذرد، کتابهای بسیار زیادی زندگی او را دستمایه خود قرار دادهاند و در کنار معدود کتابهای خوبی که درباره راسپوتین نوشته شده، انبوهی از کتابهای کم مایه و مبتذل هم وجود دارد که اغلب این کتابها به فارسی هم ترجمه شده است.
بنابراین در همان ابتدا این پرسش به ذهن می رسد که توجه دوباره به راسپوتین و ترجمه کتابی تقریبا نهصد صفحه ای درباره این چهره جنجالی و در عین حال دستمالی شده چقدر می تواند ضرورت داشته باشد؟ سوالی که با خواندن کتاب می توان جواب آن را به روشنی دریافت.
در نگاه نخست دیدن نام ادوارد راژینسکی تا حد زیادی دلگرم کننده است، نویسنده و روزنامه نگار روس که کتابی خواندنی و مستند درباره استالین نوشته که از بهترین کتابها درباره این شخصیت تاریخی به شمار می آید و توسط انتشارات روزنامه اطلاعات به فارسی منتشر است.
مهمترین ویژگی کتاب حاضر این است که پس از فروپاشی شوروی سابق نوشته شده؛ بنابراین نویسندهاش دسترسی کاملی به بایگانیهای اسناد روسیه داشته است.
بایگانیهایی که تا قبل از فروپاشی شوروی دسترسی به آنها ممنوع بود و علاوه بر این نویسنده کتاب موفق به یافتن انبوهی از اسناد تازهیاب شده و از این منظر تا حد زیادی توانسته آن نگاه قدیمی و کلیشهای به راسپوتین را دگرگون کند.
مخاطب این کتاب با یک راسپوتین واقعی و ملموس روبهرو میشود که تفاوت های محسوسی با راسپوتینهای قبلی دارد. تا قبل از کتاب راژینسکی راسپوتین به عنوان یک چهره تاریخی صد درصد منفی شناخته میشد. تقریبا همه کتابهایی که تاکنون درباره راسپوتین نوشته شده مبتنی بر اسنادی بوده که حکومت کمونیستی شوروی علنی کرده بود.
راژینسکی برای مخاطب روشن میکند که بسیاری از این اسناد قلابی بوده است یا به صورت گزینشی انتخاب و عرضه شده است. کمونیستهای شوروی اصرار داشتند راسپوتین را به عنوان نماد و مظهر فساد و تباهی نظام سلطنتی معرفی کنند و در این راستا از هیچ کلک و حقه ای از جمله سندسازی و جعل تاریخ پرهیز نداشتند و تقریبا تمامی اسناد و شواهدی که کوچکترین نگاه مثبتی به راسپوتین داشته اند در بایگانیهای اسناد شوروی ممنوعالانتشار اعلام شده بود.
راژینسکی پس از فروپاشی شوروی به این اسناد دسترسی پیدا کرده است، بنابراین در کتابش برای نخستینبار به نظر دوستان و یاران راسپوتین پرداخته و هم دشمنان و مخالفانش؛ با اتخاذ این استراتژی در نگارش کتاب نتیجه کار او بسیار متفاوت از کار در آمده؛ بهطوری که خواننده در پایان کتاب نمیتواند مثل سابق مهر محکومیت را بر پیشانی راسپوتین بزند؛ چرا که یک با راسپوتین خاکستریِ کاملا متفاوت که آمیزه ای از خوبی ها و بدی هاست روبه رو می شود.
راسپوتین (ابلیس یا قدیس)
نویسنده: ادوارد راژینکسی
مترجم: بیژن اشتری
انتشارات ثالث، چاپ اول ، ۱۳۹۲
شمارگان ۱۰۰۰ نسخه
۸۱۰ صفحه، ۵۰۰۰۰ تومان
****
آنالنا
گراتزیا دلددا
ترجمه بهمن فرزانه
انتشارات ثالث، چاپ اول بهار ۱۳۹۳
شمارگان ۱۱۰۰ نسخه
۲۱۱ صفحه ، ۹۰۰۰ تومان
بهمن فرزانه سالهای سال به ترجمه آثار ادبی در ایران پرداخت، اما همواره به عنوان مترجم صدسال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز از او یاد می شد. این درست که ترجمه صد سال تنهایی یکی از موفق ترین ترجمه ها در زمینه ادبیات داستانی محسوب می شود اما بهمن فرزانه کار شاخص در حوزه ترجمه ادبیات داستانی در کارنامه اش کم نداشت.
از این که تنها با چنین عنوانی شناخته شود دلخور بود، چرا که عقیده داشت ترجمه های موفق دیگر کارنامهاش تحت تاثیر این مسئله با بی توجهی روبه رو شده… که در این مورد حق با او بود.
اگر منصفانه به کارنامه بهمن فرزانه نگاه کنیم باید مهمترین دستاورد آن را در ترجمه و معرفی گروهی از نویسندگان شاخص ادبیات ایتالیا به فارسی زبانان دانست، آن هم با کیفیت هایی در خور اعتنا. نمونه بارز آن هم نویسندگانی همچون آلبا دسس پادسس و یا گراتزیا دلددا و… که بخش قابل توجهی از آثار این نویسندگان در روندی مداوم و با کیفیتی مقبول به فارسی برگردانده شده اند.
حسن کار فرزانه آن بود که سالهایی طولانی در ایتالیا زندگی کرده بود و از هر جهت بر این زبان احاطه داشت هرچند که اسپانیولی و انگلیسی را نیز به نیکی می دانست. از طرف او اثر آلبا دسس پادسس یکی از مهمترین پاثار این نویسنده و ادبیات ایتالیا بود که بهمن فرزانه ترجمه ای درخشان از آن ارائه کرده که به لحاظ ارزشی به صد سال تنهایی او پهلو می زند، چنان که ترجمه عشق در سالهای وبایی اثر دیگر مارکز نیز بهمین گونه است.
«آنالنا» اثر گراتزیا گوزیما دلددا یکی از آخرین ترجمه های بهمن فرزانه است که خود او فرصت نیافت شاهد انتشار آن باشد. «غربت»، «بر لب پرتگاه» ، «راه خطا»، «خاکستر»، «حریق در باغ زیتون»، «راز مرد گوشه گیر» ، «وسوسه»، «رقص گردنبند» و «کبوترها و بازها» عناوین آثاری از دلددا هستند که توسط فرزانه ترجمه و منتشر شده است.
گراتزیا در ۲۷ سپتامبر ۱۸۷۱ در شهر نوئورو در جزیره ساردنی در خانوادهای از طبقه متوسط به دنیا آمد. زنان در جامعه عقبافتادهای مانند ساردنی قرن نوزدهم وضعیت مناسبی برای تحصیل و فعالیت اجتماعی نداشتند برای همین گراتزیا تا سوم ابتدایی بیشتر درس نخواند.
در خانه عمهاش تحت تعلیم معلم خصوصی معلومات خود را افزایش داد و در کتابخانه بزرگ این خانه به مطالعه آثار ایتالیایی به مطالعه آثار نویسندگان فرانسوی و روس بپردازد. او به آثار گابریله دانونتزیو شاعر و نویسنده معاصر هموطناش علاقه ویژهای داشت.
زندگی خانوادگی او در دوران نوجوانی و جوانی روز به روز سختتر میشد. پدر در حال ورشکستگی بود و یکی از بردارنش، سانتوس، به مشروبخواری افراطی رو آورده بود و دیگری، آندرئا به جرم ضرب سکه تقلبی و جرائم دیگر مدتی در زندان بهسر برد. با این وجود دلدا شروع به نوشتن کرد و در هفده سالگی اولین داستان کوتاهاش به نام خون کسی از اهالی ساردنی برای یکی از مجلات رم فرستاد که در آن مجله منتشر شد.
دلدا در آخرین سالهای قرن نوزدهم، ۱۸۹۶ با انتشار نخستین رمانش، «راه خطا» خیلی زود طعم شهرت را چشید.
فرا رسیدن قرن بیستم برای او با عشق و ازدواج همراه شد، در این زمان بیست و نه ساله بود و با پالمیرو مادزانی ازدواج کرد و سپس همراه او به رم نقل مکان کرد و تا پایان عمر در آن رم زندگی کرد و صاحب دو پسر شد؛ ساردوس و فرانتز.
او خیلی زود به نویسندهای پر کار تبدیل شد و در فاصله سالهای ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۹ تقریباً هر سال یک کتاب منتشر کرد.
دلدادا تحصیلات منظمی نداشت اما کتابخانه بزرگ عمه اش به محیطی برای پرورش و آموختن او بدل شد تا با آثار نویسندگان و شاعران مطرح جهان آشنا شد. از نوزده سالگی شروع به نوشتن کرد و با انتشار آثاری درخشان به موفقیتی کم نظیر در داخل و خارج کشورش رسید.
دلددا که در سال ۱۹۲۶ موفق شده بود به عنوان نخستین زن ایتالیایی جایزه ادبی نوبل را به دست آورد، شد و تا کنون نیز هیچ زن ایتالیایی دیگری نتوانستهاست این جایزه را کسب کند.
آخرین کتابی که در زمان حیاتاش منتشر شد، کلیسای مریم منزوی، داستان زن جوانی است که سرطان دارد. گراتزیا دلدا خود نیز در ۱۵ اوت ۱۹۳۴ بر اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت.
چند ماه پس از مرگ او پسرش ساردوس نیز مرد و کمی بعد پسر دیگرش فرانتز نیز از دنیا رفت. اما به هر حال فرزندان فرانتز نامهها و دستنوشتههای او را حفظ کردند و هماکنون نسخههای دستنویس آثار او در موزه شهر نوئورو نگهداری میشود و آثار او در کتابخانه ملی رم موجود است.
داستانهای دلددا اغلب از شخصیت پردازی های دقیق و موشکافانه برخوردارند و ستایش از زندگی و انسان در بستر داستانهایی جذاب از ویژگی های اساسی آثار او به شمار می آید.
این وبژگی از بارزترین وجوه رمان «آنالنا» نیز به نظر می رسد و نویسنده با نگاهی انسان گرایانه به زندگی و رنج و عشق انسانها پرداخته و همچون همیشه قلم موشکافش تصویری ملموس از قهرمانان رمانش ارائه کرد است.
رمان آنالنا شروعی جذاب دارد که خواننده را به خوبی با خود همراه می کند، به خصوص اینکه زبان رمان دلنشین و روان است.
*****
لقمان حکیم (در فرهنگ ایران)
نویسنده: حسین نوربخش
انتشارات ثالث، چاپ اول ۱۳۹۲
شمارگان ۱۱۰۰ نسخه
۳۸۱ صفحه ،۱۸۰۰۰ تومان
نوشتن درباره آنچه در طول تاریخ در باور مردمان نشسته است، کاری ست دشوار؛ به ویژه اگر آنها به گونه ای عمیق با عناصر ملی و یا مذهبی آن دیار گره خورده باشند. کم نیستند کسانی که با بسیار به آنها پرداخته شده اما هنوز وجود پر فیض شان در میان مردم ناشناخته مانده است. نمونه بارز این بزرگان خضر و همچنین الیاس است که اولی راهنمای گم شدگان در بیابان هاست و دیگری نجات دهنده غرق شدگان در دریاها.
یکی دیگر از چهرههایی که قرن هاست نام و آوازه اش در میان مردم و باورهای شان پیچیده و افعال حکمت آمیز و بالاتر از آن کرامت های بسیاری به او نسبت داده شده لقمان است. باید توجه داشت که اگر نام این بزرگان از اذهان مردم پاک نشده و نسل به نسل پیش آمده از آن روست که هر یک به شاخصهای در حافظه جمعی مردم این دیار نامش مانا شده؛ فی المثل اگر خضر شهره است به خدمت، لقمان شناخته شده به حکمت.
و چه حسنی بالاتر از آن که خداوند یکی از سوره های قرآن کریم را به نام لقمان نام گذارده و نه تنها از حکمتش که از خود او نیز به نیکی یاد کرده است. با استناد به آیات نازل شده از سوی خداوند، میتوان یقین یافت که لقمان نه برآمده از داستانها و اسطوره های تاریخی که چهره ای واقعی بوده است. داستان های نقل شده قبل و بعد از اسلام درباره لقمان دلالت از هوش و دانش او و حکایت از برتری اش در قیاس با بسیاری از مردمان هم روزگارش دارند.
با این حال نوشته ها و کتابهای منتشر شده گوناگون نشان از آن دارد که تاکنون تحقیقی کامل درباره ابعاد گوناگون زندگی لقمان حکیم که شامل سرگذشت کامل وی و عمده فعالیت ها و افکارش و خصوصا جامع حکایت ها، پند ها و نصیحت های او باشد، منتشر نشده است. هرچند که در برخی آثار به شکلی پراکنده به سخنان نغز او و یا شرح و توصیف سوره لقمان در قرآن کریم پرداخته و اشاراتی به پندها و نصایح دهگانه او داند و پاره ای شرح و تفسیرها که در نوع خود جامع نیز بوده اند، به بخش هایی از وجوه این شخصیت بزرگ تاریخی پرداخته اند.
مولف کتاب لقمان حکیم در پیشگفتار کتاب اشاره دارد که :« پراکندگی بیش از حد سخنان لقمان در منابع فارسی ، سالیان درازی ست که بیم و نگرانی از بین رفتن شان را در خاطر نگارنده پدید آورده است، به همین سبب از همان سالها تصمیم برآن داشتم که در جمع آوری و تدوین مطالب مربوط لقمان حکیم همت گمارم… با این انتظار که این کتاب دستمایه ای باشد برای دانش پژوهان و اندیشمندانی که در آینده قصد تحقیق و مطالعه بیشتر درباره زندگانی و پندهای لقمان خواهند داشت، یا به منابع جدیدتری درباه لقمان دست یافته اند.»
با این هدف کتاب لقمان حکیم به قلم حسین نوربخش به زندگی و زمانه لقمان پرداخته و می کوشد تا علاوه بر روایتی از زندگی لقمان به گوشه های مبهم و نگات کمتر گفته شده بپردازد؛ همین ویژگی از جمله مهمترین امتیازات کتاب حاضر به شمار میرود.
«لقمان حکیم» در سه بخش تالیف شده است. بخش اول به زندگی و سرگذشت لقمان حکیم می پردازد. بخش دوم کتاب دربر دارنده حکایت هایی از لقمان است که به بررسی لقمان در شعر و ادبی فارسی ولقمان حکیم درباور مردم همچنین در گنجینه فرهنگ و ادب و نهایتا در آثار مکتوب اختصاص یافته است.
پی نوشتها، واژه نامه، فهرست منابع و ماخذ پایان بخش این کتاب سودمند هستند که خواندن آن برای
علاقمندان علاوه بر سودمندی واجد نکاتی تازه و کمتر گفته شده در قالب کتابی جامع و کار آمد است. به خصوص اینکه نویسنده کوشیده با کنار زدن حواشی و افسانه ها و روایت های اسطوره ای به تصویری مبتنی بر حداکثر واقعیت درباره لقمان حکیم برسد اینکه لقمان که بود، چگونه زیست و مهمتر از همه چه گفت و سرانجام اینکه دستاوردهایش برای فرهنگ و تاریخ این دیار چه بوده است.
****
ندای کوهستان
نویسنده: خالد حسینی
ترجمه مهدی غبرایی
انتشارات ثالث، چاپ سوم ۱۳۹۳
شمارگان ۱۱۰۰ نسخه
۴۴۶ صفحه، ۲۰۰۰۰ تومان
صرف نظر از میزان اهمیت و ارزش واقعی این رمان آنچه «ندای کوهستان» را به اثری منحصر به فرد در حوزه رمان خارجی بدل می کند، رکورد شکنی بی سابقه این رمان در ایران است که بعید به نظر می رسد به این زودی ها کتاب دیگری بتواند آن را پشت سر بگذارد.
انتشار چند ترجمه همزمان از اثر نویسنده ای که آثارش یکباره از شهرتی جهانی برخوردار شده امری تازه در ایران نیست، نمونه بارز آن رمان کوری روژه ساراماگو که پس از نوبلیست شدن اوتوسط چند مترجم همزمان منتشر شد، اما اینکه نزدیک به بیست ناشر تقریبا همزمان ترجمه فارسی یک رمان را وارد بازار نشر کنند اتفاقی ست نادر که تا کنون در حوزه ادبیات داستانی همانند نداشته است.
اما استقبال از آثار خالد حسینی در میان مخاطبان ایرانی، آنقدر چشمگیر بود که وقتی پس از رمانهای «هزار خورشید تابان» و نیز «بادبادکباز»، نسخه انگلیسی تازه ترین کتاب او با نام شاعرانه «And the mountains echoed» منتشر شد خیل مترجمان ایرانی بود که سوی این رمان یورش کردند.
به اسامی زیر توجه کنید:
«و کوه طنین انداخت» با ترجمه مهگونه قهرمان (نشر پیکان)، «و کوهها طنینانداز شدند» با ترجمه محسن عقبایی (نشر بهزاد)، «و کوهها انعکاس دادند» با ترجمه شهناز کمیلیزاده (نشر در دانش بهمن)، «پژواک کوهستان» با ترجمه منصوره حکمی (نشر نگارینه)، «و کوهها طنین انداختند» با ترجمه مریم مفتاحی و «و پاسخی پژواکسان از کوهستان آمد» با ترجمه شبنم سعادت (نشر افراز)، «پژواک کوهستان» با ترجمه شهناز مجیدی (نشر روشا)، «کوه به کوه نمیرسد» با ترجمه بیتا کاظمی (نشر باغ نو)، «ندای کوهستان» با ترجمه مهدی غبرایی (نشر ثالث)، «و آوا در کوهها پیچیدند» با ترجمه مشترک زیبا گنجی و پریسا سلیمانزاده (نشر مروارید)، »و کوهها طنینانداز شدند» با ترجمه منصوره وحدتی احمدزاده (نشر پارمیس)، «و کوهها طنین افکندند» با ترجمه منیژه شیخ جوادی (نشر شمع و مه)، «و کوهستانها فریاد زدند» با ترجمه عسل فامیلی (نشر ماهابه) و «و کوهستان باز گفت…» با ترجمه دیبا داودی (نشر حوض نقره) و…
البته این را هم نباید ناگفته گذاشت که در میان مترجمانی که در ایران به سراغ آثار خالد حسینی رفته اند، مهدی غبرایی با توجه به تجربه و تسلطی که بر زبان مبداء و مقصد دارد؛ ترجمه هایی شایسته تر از دیگران را در معرض دید علاقمندان این نویسنده قرارداده که بیش از بقیه نیز با استقبال روبه رو شده اند.
دنیا در یکی دو دهه گذشته به مسائل افغانستان بسیار علاقمند بوده، حتی معمولی ترین آثاری هم که به افغانستان پرداخته اند نیز ادبی به سراغ آن برود، برانگیخته شدن چنین اقبالی در جهان برای یک نویسنده دور انتظار نیست، به خصوص وقتی نویسنده از توانایی های نسبی بر صنایع داستانگویی برخوردار باشد. برخوردار بودن از چنین وِژگی هایی باعث شده که خالد حسینی یکی از محبوب ترین نویسندگان امروز باشد.
از دو رمان نخست او قریب به ۴۰ میلیون نسخه به فروش رفته است. هر چند مضمون داستانهای او آنقدر که برای جهان غرب جذاب و تازه است برای خود افغانها بکر و کنجکاوی برانگیز نیست و هر روز شاهد و ناظر خیل چنین اتفاقهایی هستند اما نباید از این نکته غافل شد که خالد حسینی جهان غریب پر رمز و راز هموطنانش را برای مردمان دنیای غرب و قابل لمس و درک می کند و این مهمترین خصیصه آثار او محسوب می شود.
داستان «ندای کوهستان» در سال ۱۹۵۲ میلادی در دهکدهای در افغانستان شروع میشود و تقریبا از همان ابتدا به شدت احساسات خواننده را درگیر میکند. در واقع محور اصلی کتاب داستان زندگی و روابط عبدالله، پسر ۱۰ ساله و «پری»، خواهر سه ساله و تصمیم پدرشان برای فروختن پری به خانوادهای بیفرزند است و همین اتفاق سبب گرهخوردن روایتهای افراد مختلف در رمان حسینی میشود.
عبدالله که خواهرش پری را بسیار دوست دارد، او را از دست میدهد. پری به یک خانواده ثروتمند و بیفرزند واگذار میشود و حتی بعدها از افغانستان به پاریس میرود. اما عبدالله هیچگاه او را فراموش نمیکند و البته خانوادهاش درگیر ماجراهای مختلفی میشوند و خودش هم سر از کالیفرنیا در میآورد.
حسینی در این رمان از شگردهای جدید داستاننویسی بهره میگیرد و همین امر سبب شده رمان جدیدش نسبت به آثاری چون «بادبادکباز» و «هزاران خورشید تابان» تا حدی متفاوت باشد. ماجراهای این رمان طبق معمول داستانهای خالد حسینی در افغانستان روی میدهد، نویسنده از روایتهای تو در تو بهره میگیرد و راوی در مسیر داستان تغییر میکند.
خالد حسینی درباره مضمون رمانش می گوید: من شنیده بودم که زمستان ها ایام سختی برای خانواده های افعان هستند. مردم بسیار نگران هستند و بچه هایشان را از دست می دهند. بنابراین با این پیش زمینه، ناگهان این تصویر با شفافیت و زلالی کامل و خاصی به نظرم آمد. و با خودم گفتم که این مردمان که هستند؟ به کجا می روند؟
جواب این سوال این است؛ پدری بیچاره و بی امید در راه کابل است تا یکی از بچه هایش را بفروشد و این پیدایش و نقطه اولیه یکی از داستان های متعدد این کتاب است. درد و رنجش جدایی برادران و خواهران از هم، بر نسل های بعدی و حتی سراسر قاره ها هم تاثیر می گذارد.
این کتاب مانند داستان پریان می ماند که سر و ته شده باشد. در ابتدای داستان یک جدایی بسیار دردناک دارید و در پایان هم یک باز پیوست پر از اشک، با این استثنا که آشکارسازی ها و پیوست هایی که می بینید آن هایی نیستند که انتظارش را دارید. که زندگی هم واقعا همینطور است.
مرکزی ترین و پرطنین ترین شخصیت این رمان نه توسط یک فرد، بلکه توسط یک دیو روایت می شود. زمانی که پسر محبوب یک روستایی توسط این دیو ربوده می شود، او با وجود اینکه می داند ممکن است در این راه کشته شود، به دنبالش می رود تا پسرش را نجات دهد. با این حال دیو به او نشان می دهد که پسرش دارد با بچه های دیگر با خوشحالی بازی می کند. اینجاست که پدر باید تصمیم بگیرد که پسرش را در این شرایط در حالی که بسیار خوب از وی مراقبت می شود رها کند یا این که او را با خود به دهکده خشک و بیابان زده، به یک زندگی احتمالا بسیار کوتاه بازگرداند. او که راه چاره ای نمی بیند به دیو تهمت ظالم بودن می زند و او هم چنین پاسخ می دهد: «زمانی که به اندازه ای که من زندگی کرده ام زندگی کنی متوجه می شوی که ظلم و خیرخواهی فقط سایه هایی از یک رنگ هستند.»
برخی از نشریات بلافاصله بعد از انتشار این کتاب از آن استقبال کرده و نوشتهاند «خالد حسینی به حرف منتقدان گوش داده است». اشاره آنها به ایرادی است که بر هر دو رمان قبلی خالد حسینی وارد بود: داستان هر دو رمان گیرا بود اما پایانبندی آنها از نظر منتقدان ضعیف بود. ظاهرا در رمان سوم، خالد حسینی سعی داشته که این مشکل را برطرف کند و موفق هم شده است.
روزنامه گاردین در معرفی رمان «ندای کوهستان» به نوآوری خالد حسینی در تقویت سنت رماننویسی در افغانستان اشاره کرده و نوشته است: «افغانستان سنت رماننویسی چندانی ندارد. بیشتر رمانهایی که از گذشته به فارسی نوشته شدهاند در اوایل قرن بیستم و در ایران منتشر شدهاند. اگر هم رماننویسان پشتو وجود داشته باشند اثری از آنها در سطح جهانی نیست. اما خالد حسینی (نویسنده آمریکایی- افغان) توانست به این سنت جان ببخشد».
تکمله:
انتشار بیست ترجمه از یک رمان به طور همزمان، که به سرعت به چاپ سوم و چهارم رسیده اند نشان از یک حقیقت جالب توجه دارد و آن اینکه همین بازار مرده کتاب ایران که مدام از آن دم می زنیم، ظرفیت آن را دارد که قریب به ۵۰۰۰۰ هزار جلد از یک رمان را به مخاطب عرضه کند . بعنی اینکه از جذابیت و شهرت و اطلاع رسانی باشد می توان به فروش های بالاتر نیز امیدوار بود.
الف کتاب