این مقاله را به اشتراک بگذارید
گالیله
اثر: برتولت برشت
ترجمه: حمید سمندریان
انتشارات قطره، چاپ اول ۱۳۹۳
شمارگان ۵۰۰نسخه
۱۹۷صفحه، ۹۵۰۰ تومان
****
اعتقاد گالیله به گردش زمین به دور خورشید که با تفکر اصحاب کلیسا تفاوت داشت و آنان چنین ایده نویی را تاب تحمل نداشتند و هزینه سنگینی در دادگاه تفتیش عقاید قرون وستایی برایش به در نظر گرفتند، این حکایت واقعی یکی از جذاب ترین و در عین حال عبرت آموزترین اتفاقات تاریخ است که دستمایه نمایشنامه ای به قلم برتولت برشت قرار گرفته است.
برشت نمایشنامه و اندیشمندی چپ گرا بود که این داستان را بستری برای ارائه هنرمندانه دیدگاه های خود قرار داده است. چنان که ارزشهای هنری و ادبی متن این نمایشنامه، آن را به اثری برجسته در تاریخ ادبیات نمایشی بدل ساخته که بارها و بارها در گوشه و کنار دنیا، ترجمه و منتشر شده و همچنین مکرر روی صحنه رفته است.
«زندگانی گالیله افراطی ترین درامی ست که دوست دارم آن را اجرا کنم. آنچه در این نمایشنامه می بینم رنج های یک انسان نابغه و ژنی و محرومیت های یک کاشف و چیدن باهای انسانی ست که قدرت پرواز دارد، اما در نهایت محکوم به سکوت می شود. روزگار مرگی صوری را به گالیله تحمیل می کند، ولی ذات نبوغ در او ماندگار می ماند. یعنی شکنجه های هولناکی که برای نوابغ صدها برابر قوی تر از انسانهای عادی شده است و کشف این انسان استثنایی در نمایشنامه برای من مهم است. » (حمید سمندریان)
ماجرای ترجمه حمید سمندریان از این نمایشنامه و حواشی اجرای آن، حکایتی ست دراز دامن، که اگر نوشته شود، خود کتابی مستقل را طلب می کند که اهالی تئاتر از کم و کیف آن مطلع اند.
خلاصه اینکه اجرای این نمایشنامه به عنوان وصیتنامه ای هنری، آرزوی دیرینه و محقق نشده سمندریان در دهه آخر عمرش بود. سمندریان از سال ۱۳۸۶ اعلام کردکه دلش می خواهد تا نمایش گالیله را بعنوان وصیتنامه هنری خود اجرا کند.
او مدتهای مدید روی ترجمه این اثر کار کرد و نهایتا چندین بار برای اجرای آن خیز برداشت، حتی تا مرز تمرین و اجرای این نمایشنامه پیش رفت اما در نهایت هربار به دلایلی کار متوقف شد.
آخرین بار در سال ۱۳۸۹ سرگرم ترجمه و کار روی این نمایشنامه بود و قصد داشت اواسط تیرماه همان سال گروه بازیگران این نمایش را مشخص کند تا بر اساس توافقات انجام شده با شهرداری تهران، از بهمن سال ۱۳۸۹ تا اردیبهشت ۱۳۹۰ در تماشاخانه ایرانشهر به صحنه ببرد، اما این آرزو هرگز محقق نشد و حمید سمندریان در تیرماه ۱۳۹۱بر اثر عوارض بیماری سرطان کبد در خانه اش درگذشت.
اما این تنها جنبه اهمیت این کتاب نیست. صرف نظر از ارزشهای ادبی و هنری نمایشنامه برشت که آن را به اثری مهم بدا ساخته است، ترجمه معتبر دیگری از آن به فارسی در دست است (کار عبدالرحیم احمدی) که خود سمندریان نیز همواره دانشجویان تئاتر را به خواندن آن ترجمه و همچنین مقدمه ارزشمندش تشویق می کرد؛ با این اوصاف ترجمه سمندریان از این اثر حکایت دیگری هم باید داشته باشد که در خور بررسی و توجه است.
یکی از چالش هایی که همواره در برابر متون تاتری وجود دارد این است که نمایشنامه متنی ست ادبی برای خواندن و یا متنی ست دراماتیک که برای اجرا روی صحنه نوشته می شده.
سمندریان در خیال اجرای این نمایشنامه و طبق عادت دیرینه اش که همواره نمایشنامه های مورد نظر برای اجرا را ترجمه می کرد، باوجود اعتباری که برای ترجمه عبدالرحیم احمدی قائل بود متن را ترجمه و بارها حک و اصلاح کرد. به خصوص اینکه وقفه های چند باره در اجرای این نمایشنامه و تلاش مجدد برای به نتیجه رساندن آن فرصتی می شد برای بازنگری دوباره در متن. به همین دلیل ترجمه حاضر از نمایشنامه گالیله در نوع خود بدل به متنی منحصر به فرد شده است. این ترجمه یک متن ثقیل ادبی از نمایشنامه برشت ارائه نمیکند بلکه ترجمهای بسیار سلیس است.
خود سمندریان معتقد بود هر وقفه برای او فرصتی شده برای بازنگری و کشف وجوهی تازه از متن، حک و اصلاح آن، حذف پاره ای بخش ها و به ذهن رسیدن ایده هایی برای اجرا؛ به این نکته ها اشاره کردیم تا خواننده بداند اگر علاقمند است نمایشنامه گالیله برشت را برخوردار از همان ویژگی های ادبی و زبان خاص برشت بخواند بهتر است به سراغ ترجمه عبدالرحیم احمدی برود و اگر می خواهد این متن را با زبانی روان و سلیس (که مورد نظر سمندریان برای اجرا بود) بخواند می تواند از ترجمه حاضر را بخواند.
سمندریان درباره تغییراتی که در متن داده می گوید: «بعد از تمام مشکلاتی که برای اجرا بوجود آمد، امروز خودم با گالیله مسئله دارم. نخستین برخورد من با آن جنبه علمی- دانشی این شخصیت بود اما برتولت برشت به دلیل عقبه سیاسی چپ گرایانه اش باری سیاسی به این شخصیت بخشید که ربط چندانی با آن چهره واقعی ندارد. بهمین دلیل کار گسترده ای را روی متن شروع کردم و در این بین بخشهایی از آن حذف شد .همین باعث شد یک افت کلی به متن راه پیدا کند. اما برای جبران این مسله، ایده هایی دارم. هنوز به یک فکر قطعی نرسیدم اما شک ندارم نتیجه نهایی کار اثری انسانی خواهد بود که به اندیشه های انسان امروز نزدیکتر است. به دور از قطعیت و نگاه یکسویه. میخواهم بازسازی ای از این نمایش نامه ارائه بکنم که طبیعت و اصالت علمی- تاریخی گالیله در آن برجسته باشد. بدون چسباندن مسائل سیاسی متفرقه به اطراف آن.»
از سوی دیگر کنار هم قرار دادن و مقایسه این ترجمه ها می تواند بازگو کننده نکات جالبی برای یک دانش آموخته تئاتر باشد که یک متن برای رفتن روی صحنه نیازمند چه تغییر و تحولاتی ست. خلاصه اینکه در مجموع می تواند یک پروژه درسی باشد برای علاقمندان تاتر سیر دگرگونی های این متن را برای رفتن روی صحنه بررسی کنند.
سرانجام سخن اینکه ترجمه حاضر از متن نمایشنامه برشت به عنوان یک تجربه خاص در برگرداندن متن به زبانی دیگر و از دریچه ذهنی که صاحب آن خود صاحب سبک است و مولف آن را به اثری ویژه بدل کرده که جای آن در کتابخانه هر علاقمند به ادبیات نمایشی خالی ست.