این مقاله را به اشتراک بگذارید
پدیدار شناسی هوسرل
نوشته: دان زهاوی
ترجمه: مهدی صاحبکار، ایمان واقفی
ویراستار: علی نجاتغلامی
انتشارات روزبهان، چاپ اول ۱۳۹۲
شمارگان ۱۱۰۰ نسخه
۳۱۸ صفحه،۱۱۹۰۰ تومان
****
خیلی از جریانهای فکری و فلسفی مطرح شده اند، نضج گرفته، سر به آسمان اندیشه ساییده، بر جریانهای فکری بعد از خود تاثیر گذاشته و بعد هم تمام شدهاند. آیا هوسرل و پدیدار شناسی اش نیز همینگونه بوده اند؟
کتاب «پژوهشهای منطقی» هوسرل به عنوان یکی از متون کلاسیک فلسفی در قرن بیستم، حالا یک صد ساله شده است. متنی بسیار کلیدی در زمینه پدیدار شناسی که روی جریانهای فکری و فلسفی قرن بیستم تاثیر بسزایی گذاشته است. اما این بدان معنا نیست که ماجرای هوسرل و پدیدار شناسی یکی از جریانهای فکری تمام شده قرن بیستمی ست که رفته رفته رنگ کهنگی به خود می گیرد.
نویسنده کتاب حاضر در مقدمه ای که اختصاصا برای ترجمه فارسی این اثر نوشته (و در ابتدای کتاب ترجمه و منتشر شده)، به این نکته تاکید دارد که رویکرد و علاقه به پدیدار شناسی و هوسرل در دهه نخستین قرن بیست و یک یعنی همین چند سال اخیر دچار یک رنسانس جهانی شده است.
به همین واسطه برخلاف گذشته که تحقیق و پرداختن به هوسرل تنها خاص محققان آلمانی، فرانسوی و بلژیکی می شد، امروز نه تنها در شمال و جنوب امریکا که در آسیا و کشورهای اسکاندیناوی هم پژوهش های خوبی درباره او انجام شده و می شود. از سوی دیگر این روزها به هوسرل تنها به عنوان اندیشمندی که در قرن گذشته نقش کلیدی در فهم پدیدار شناسی داشته نگاه نمی شود. بلکه پژوهش های او در زمینه زمانبندی، بدن مندی، سوبژکتیویته، روی آورندگی و … نگریسته می شود که تاثیری گسترده بر فلسفه، روان شناسی ، علوم شناختی، زیبایی شناختی و … داشته و دارد.
این نکته وقتی جالب می شود که اشاره کنیم ویراستار این کتاب به همراه دو تن از دوستان و همفکران خود گروهی برای فعالیت در زمینه پدیدار شناختی و بسط و گسترش اهمیت آن در دوران جدید راه اندازی کرده اند.
با این باور که در قرن بیستم چند جنبش مسلط فلسفی در غرب مانند فلسفه تحلیلی، روانکاوی و مارکسیسم پدید آمدند. پدیدارشناسی نیز یکی از این جنبشهای مسلط است که در ابتدای قرن بیستم با انتشار کتاب «پژوهشهای منطقی» هوسرل آغاز و در سالهای بعدی به مکتبی پرشاخ و برگ تبدیل شد.
پدیدارشناسی پس از چندین دهه از آغاز شکلگیری آن به جنبشی گسترده با شاخههای متعدد بدل شد. چهار جریان اصلی در این مکتب پدید آمدند که از آنها با عنوان پدیدارشناسی اگزیستانسیالیستی، پدیدارشناسی رئالیستی یا واقعگرا، پدیدارشناسی هرمنوتیکی که در ایران شناختهشدهتر است و همچنین پدیدارشناسی تقویمی یاد میشود.
همچنین این جریان در مقام روش تحقیق در اغلب دانشرشتهها از جمله ریاضیات، منطق، جامعهشناسی، تاریخ، ادبیات و هنرها بهویژه در کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا، ژاپن، اروپای غربی و آمریکای جنوبی بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. کتاب «پدیدار شناسی هوسرل» به قلم کسی ست که در زمینه پدیدار شناسی و هوسرل تحقیقات مفصل و فعالیت های جدی دارد.
از همین رو نویسنده کتاب حاضر ترجیح داده در این کتاب به جای برخی سویه های سنتیتر فلسفه او، دقیقا بسط پدیدار شناسی او را توصیف کند.
این کتاب در سه فصل نوشته شده: هوسرل اولیه (منطق، شناخت شناسی و روی آورندگی)؛ چرخش هوسرل به سوی فلسفه فرا رونده (اپوخه، فرو کاست و ایده آلیسم فرارونده) و نهایتا هوسرل متاخر (بدن بینا سوبژکتیویته و زیست جهان).
در این سه فصل تا حد زیادی چشم اندازهای گاهشمارانه بو سیستماتیک به هم پیوند خورده و به طور کلی شرحی از تکوین فلسفه هوسرل از نخستین تحلیل هایش در منطق و روی آورندگی و نیز تحلیل های فلسفه فرارونده دوران بلوغ فکری او درباره فرو کاست و تقویم و تا آخرین تحلیل هایش در مورد بینا سوبژکتیویته و زیست جهان را دنبال می کند.