اشتراک گذاری
داريوش معمار
سخت است فهماندن چيزي به كسي كه در قبال نفهميدنش پول ميگيرد (احمد شاملو)
احمد شاملوي شاعر، نويسنده، محقق، مترجم و روزنامهنگار طي چند دهه حضور مستمر در حوزههاي مختلف فرهنگي تاثيرهايي را به جا گذاشته كه مبدل به معياري براي سنجش ارزش حضور نسلي از نويسندگان و هنرمندان شده است. نگارنده اعتقاد دارد با در نظر گرفتن آثار اين حضور، در كنار مفهوم روشنفكري (هنرمند روشنفكر) ميتوان الگويي را مطرح كرد كه مشخصكننده ارزش حضور شخصيتهايي از جنس وي، است.
تلاش براي مبدل شدن به هنرمندي حرفهاي در جوامعي درگير با مظاهر سنتي، بدون پذيرفتن سفارش نهادهاي مختلف فرهنگي به خصوص براي نويسندگان كمتر ممكن ميشود، آرمان چهرههايي با جنس فكر و خلاقيت شاملو كه وجه روشنفكري شخصيت ايشان را نيز رقم ميزند، پيگيري ستيزي مدام ميان پذيرفتن و پس زدن شرايط حاكم براي حفظ استقلال و شخصيت هنرمند است، مقاومتي در برابر پذيرفتن اصول عرفي حاكميتي در قبال مسائل فرهنگي و تلاش براي بروز خلاقيت و معيشت.
روشنفكري، در معناي هوش و حساسيت در سنجش اوضاع جامعه و پيشبيني آنچه ممكن است مبدل به سرنوشت يك نسل، يك اثر هنري يا يك گفتمان فرهنگي شود، و مقاومت يكسره در مقابل اعمال فشار براي رقم زدن اين سرنوشت مطابق ميل سليقههاي اجباري، در دورههاي مختلف نزد روشنفكران ايراني به صورت نسبي موجود بوده و هركدام در زماني نواقصي را در رفتار خود مقابل اين مفهوم بروز دادهاند، اما در اين ميان اگر قرار باشد در ميان نويسندگان موثر و مهم يكصد سال گذشته چند نفر را كه در مقام هنرمندي روشنفكر با برخورداري از محبوبيت در ميان مردم، چهره بارزي به حساب آورد، كه وجوه ديگر شخصيتي ايشان نيز كم و بيش همراه با اين جايگاه بودهاند، همانطور كه در ابتداي اين نوشته اشاره كردم احمد شاملو چهرهاي بارز و موثر است.
حال با توضيح فوق به اين موضوع ميپردازم كه آيا ميتوان شاملو را نويسندهاي روشنفكر و در عين حال حرفهاي بدانيم كه همه زندگي او اهم از احوال معنوي و مادي تحتالشعاع حضور فرهنگياش تأمين شده است. به نظر نگارنده با وجود همه فراز و فرودهايي كه او در طول زندگي خود با طرح نظرات مختلف و فعاليتهاي متنوعش پشت سر گذاشته، در يك موضوع توفيقي كامل يافته، شاملو هنرمندي روشنفكر است كه مبدل به معياري براي نويسندگي حرفهاي هم نسل خود شده و نپذيرفتن بسياري مسائل هرچند گاه بيش از يك دهه راه انتشار آثارش را بر وي بسته و معيشتي سخت را برايش رقم زده، اما در نهايت او را از جايگاهش به عنوان هنرمند روشنفكر پائين نياورده است.
در كنار موارد مطرح شده يكي ديگر از مشخصههاي اخلاقي احمد شاملو بيپروايي در طرح نظراتش پيرامون جامعه و فرهنگ بوده، نگارنده اعتقاد دارد كه در اين اظهارنظرها يكي از خصوصيات مهم ديگر هنرمند نهفته است، كه تيز هوشي و دقت تحليلهاي او درخصوص امور است، مثلاً در نقدي كه وي بر شاهنامه و جايگاه فردوسي وارد ميكند، به نظر ميآيد بيش از آنكه شاهنامه و فرودسي مد نظر بوده باشند، پيشبيني و توضيح شرايطي در نظر شاملو بوده كه زير تاثير جزئياتي پراكنده ممكن است در زمان طرح اين مباحث كمتر ديده شده باشند، اما دو دهه بعد كه فصل رسيدن ميوه جشنوارههاي ريز و درشت ترتيب داده شده توسط نهادهاي فرهنگي خاص است، ميتوان به وضوح متوجه اهميت آن جزئيات شد.
شاملوي شاعر در آن نظرات اشاره ميكند كه «براي مبارزه با جهل و تعصب، بايد باورهای نادرست را تغيير داد و يكي از آنها باور غلطي است كه ما به «شاهنامه» پيدا كردهايم. شاهنامه پر از جعل واقعيتهاست… فردوسي… كاري كه در شاهنامه كرده است عبارت است از دفاع از طبقه و گروه خودش…»
شخصاً نخستين بار كه نظرات شاملو را در اين خصوص خواندم نشاني از سر عناد در گفتههاي وي مرا متاثر كرد، اما هرچه زمان گذشت و تب احساسات اوليه رنگ باخت، برايم روشن شد، شاملو قلهاي را هدف گرفت تا بتواند دامنهاي را دگرگون كند، بيشك، تعصب و تاثيري كه اين رفتارها بر مقلوب شدن واقعيت در زمانه ما داشتهاند موضوعي بوده، كه نظر او درخصوص فردوسي آن را هدف گرفته بود، چنين نگاهي عمق خود را چند دهه بعد، در زماني ديگر و به واسطه طرح نظراتي آشفته در قالب شرح ارزش شاهنامه توسط بعضي افراد، به ما نشان ميدهد.
اين ريسكپذيري و هوش و حساسيت بالا در درك مسائل و پيشبيني آنها در مبدل شد. شاملو به روشنفكري بارز و محكم در ميان همنسلاني كه خود را در برابر فشارها واندادند عاملي موثر است. البته نگارنده با طرح اين موضوع قصد يادآوري نزاعي كه زمان آن گذشته را ندارد، چه بسا اگر احمد شاملو در زمان ما همچنان پا در بند زندگي داشت، اين امكان كه نمونههاي ديگري را براي طرح موضوع مد نظرش برگزيند، وجود داشت.
تلاش بيوقفه و خستگيناپذير كه هرگز در آن نشانهاي از يأس و نااميدي ديده نميشود، در گردآوري فرهنگ بزرگ كوچه، انتشار مطبوعات فرهنگي، نشر شعرهاي تازه، ترجمه آثار نويسندگان جهان و… را اگر در كنار جسارت روشنفكري او قرار دهيم به الگويي كه در ابتداي اين نوشته نگارنده به دنبال طرح آن بود ميرسيم، و مشخص ميشود، تفاوت است ميان تلاشهايي از آن نوع كه گفته شد با تن دادن به هر كاري با عنوان وسيلهاي براي مبدل كردن هنر نويسندگي به حرفه نويسندگي كه امروز متأسفانه نزد بعضي افراد سرشناس در اين حوزه ديده ميشود.
اما نكته ديگري كه اشاره به آن را خالي از لطف نميدانم، اين است كه ارزش احمد شاملو بودن به همينجا ختم نميشود، يكي از مشخصههاي بارز هنرمند، فرصتطلبي صادقانه است. هنرمند از هيچ تلاشي براي انتشار آثارش فرو گذار نميكند، اما به هر قيمتي نيز دست به اين كار نميزند، شاملو در هر دوره كاري خود تلاش كرده تا در حرفه نويسندگي و روزنامهنگاري صادقانه برخورد كند، اگر در دورهاي سكوت كرده، حداقل اين بوده كه حمايت معنوي خود را از تعهد و جامعه برنداشته، و هرگاه فرصتي مختصر فراهم بوده، نظراتش را طرح كرده حتي اگر به قيمت محدوديتهايي باشد، احمد شاملو اگر شاعري از نوع چريكي آن نبوده، اما از مقام انسان نيز در آثارش كوتاه نيامده، اگر جايي مجبور به انجام كاري دون شأن نويسندگي خود شده، هرگز شرافت نويسندگي را براي معيشت با چيزي معامله نكرده است، او هرگز صله بگير هيچ سياستي نبوده، و مخاطب خود را فريب نداده است. شاملو نويسندهاي است كه در اعتراف به اشتباه خود در قبال بعضي قضاوتهايش و حمايت از نسل جوان نيز بسيار متواضع است.
در پايان به عنوان جمعبندي اين نوشته ميتوان اينطور ادامه داد، «عمل نويسندگي» در برابر «ضرورتهاي معيشت» و «هوش، صداقت، شرافت و بيپروايي» هنرمند سه ضلع شرايطي هستند كه تعامل آنها چهره روشنفكري و بضاعت و ارزش خلاقيت آثار هنرمند را روشن ميكنند و البته در اين راه ممكن است هيچ هنرمندي در نقطه آرماني قرار نگيرد، اما تلاش هنرمندان براي دستيابي به اين نقطه ضامن اعتماد مردم به ايشان و ماندگاري اثرها و نامها در زمانهاي مختلف (به عنوان سازنده آگاهي حقيقي و ارزشمند) است