این مقاله را به اشتراک بگذارید
چند سطر برای «جودیت مالینا»
آرش عباسی
«رادیکالترین و انقلابیترین چهرهای که تئاتر تاکنون شناخته بود، ساکت و منزوی صحنه را ترک کرد». این جمله را کریستینا والنتی، نویسنده کتاب «تاریخ لیوینگ تئاتر»، در یادداشتی به مناسبت مرگ جودیت مالینا نوشت.
یک هفته از مرگ جودیت مالینا، انقلابیترین چهره تئاتر معاصر، گذشته است و در کمال ناباوری اگر نامش را به فارسی در اینترنت جستجو کنید، خبری درباره مرگش پیدا نخواهید کرد. شگفتآور است؛ درک اینکه چطور ممکن است خبرگزاریها و روزنامههای کشور بخشها و ستونهایی به نام تئاتر داشته باشند، اما از خبر درگذشت کسی چون جودیت مالینا بیخبر بمانند. اینهمه بیخبری حیرتآور است. در این اتفاق درس بزرگی نهفته است؛ درس بزرگی برای نسل جوان ما که در ابتدای جوانی از فرط دوربودن از واقعیت، ادعای پولیتزرگرفتن دارند. در جهان تئاتر به کجا میشود رسید، که جودیت مالینا نرسید؟ چهکاری میشود کرد، که او نکرد؟ تا اندازهای میتوان تأثیرگذار بود، که او بر تئاتر معاصر تأثیر گذاشت؟ با همه اینها او صحنه تئاتر را، جایی که بیشترین بها را برایش داده بود، «ساکت و منزوی» ترک کرد. برای تئاتر، مجبور به مهاجرت شد، در دادگاه محکوم شد، زندان رفت، آواره شد، از خانه و محل زندگیاش هم برای تئاتر گذشت، اما در تمام مدت زندگیاش، پای تئاترش و گروهش ایستاد و لحظهای اجازه نداد چراغ پرفروغ گروه لیوینگ تئاتر، روبهخاموشی برود، هرچند هیچگاه نتوانستند روزهای پرفروغ دهههای ۵٠ و ۶٠ میلادی و زمانی که یار بیهمتایش، جولیان بک زنده بود، را تکرار کنند، اما مهم این بود که با زندهبودن جودیت مالینا «تئاتر زنده» برای ٧٠ سال، زندگی با عزت داشت.
جودیت مالینا صبح روز ١٠ آوریل ٢٠١۵، چشم از جهان فروبست. کمتر از دو ماه دیگر، در چهارم ژوئن، میتوانست تولد ٨٩ سالگیاش را جشن بگیرد. هنگام مرگ در انگلوود نیوجرسی در خانه سالمندان هنرمند بود، جایی که از فوریه ٢٠١٣، ساکنش شده بود، یعنی زمانی که بهخاطر مشکلات سلامتش و البته مشکلات اقتصادی، مجبور به ترک آپارتمان و تئاترش در خیابان کلینتون شده بود. تام والکر، بازیگری که از ١٩٧٠ در لیوینگ تئاتر همکارش بوده، چند روز پیش از مرگ مالینا میگوید که به مناسبت عید پاک، بازیگران لیوینگ تئاتر و گروهی از دوستانش، کنارش جمع شده بودند و او غرق در خوشحالی و شادابی، زیباتر و سرزندهتر از همیشه بود.
جودیت مالینا در کتاب «تاریخ لیوینگ تئاتر» میگوید: «در سال ١٩٢۶ در آلمان متولد شدم. از مادری بازیگر و پدری خاخام. مادرم -رُز زامورا- استعداد درخشانی در بازیگری بود که وقتی خاخام جوانی به نام مکس مالینا را دید، تصمیم گرفت بهخاطر او از همه خیالپردازیهایش در تئاتر دست بکشد.»
دو سال بعد، یعنی در سال ١٩٢٨ پدرش به دلایل سیاسی مجبور به ترک آلمان و مهاجرت به آمریکا میشود. جودیت که از کودکی به سبب حرفه مادر، علاقهمند به تئاتر بود، در جستوجویی برای آموختن، از بخت بلندش راهش به اروین پیسکاتور ختم میشود. ازدواجش با جوان ١٧سالهای، به نام جولین بک، آغاز کار در گروهی شد به نام لیوینگ تئاتر که بعدها تبدیل به انقلابی در عالم تئاتر شد. رابطه، اکنون بهشت، در جنگل شهرها، زندان و آنتیگونه، تعدادی از مهمترین نمایشهایی است که آنها به صحنه بردند.
مراسم تشییع جنازه جودیت مالینا روز ١٣ آوریل انجام شد و پیکرش کنار جولین بک و هونان رزنیکوف به خاک سپرده شد. در ماه می، گروه تئاترش نمایش «No Place to Hide» را در خیابانهای نیویورک به یاد او اجرا خواهند کرد. یادش گرامی.
شرق