این مقاله را به اشتراک بگذارید
تاریخ ادبیات معاصر از دوران مشروطیت تا سال ١٣۰۰ خورشیدی
|
|||
ویژگی های نوژایی ادبی در دوران مشروطه
برخورد اقتصادی و فرهنگی با غرب که از نیمه ی دوم سده ی نوزدهم میلادی به شدت و به طور گسترده رو به فزونی گذاشت، یکی از عوامل اصلی ممالک مشرق زمین و از جمله ایران در گذر از حیات سنتی به حیات نوین خود بود. ادبیات نیر تحت تاثیر این جریان قرار گرفت. دانش زبان و ادبیات اروپایی، تعلیم و تربیت غربی و همپای آن ایجاد امکانات در زمینه ی تکنولوژی، علوم طبیعی و علوم اجتماعی و بازتاب همه ی این ها در زندگی روزمره، برای ادبیات ایران جریانی بود که در سایه ی آن آوار حقایقی که برای چندین هزار سال پذیرفته شده بود فرو ریخت و نظم جدید اجتماعی به صورت آن چه که امروز هست (یعنی یک نظم فی مابین) ظاهر شد.
گرایش انتقادی نسیت به واقعیت ملی هر چه بیش تر گسترش یافت و نارسایی نوعی هویت بنیادی را برملا می ساخت، این گرایش علل و عوامل نارسایی ها را بررسی و روش های از میان برداشتن آن ها را تجربه می کرد.
این ها قالب های جریان اصلی ادبیات آن دوره بود، یعنی ادبیاتی پرخاشگر و ستیزگر که توده های وسیعی از مردم را به قصد آموزش و آگاهی از عقب ماندگی و بی ارادگی شان مخاطب قرار می داد.
به ترین شاعران مملکت که زمانی صاحبان جاویدان قلم بودند و قصایدی را در تمجید از سلسله ی حاکم و دربار می سرودند و همراه با نامه ی فدایت شوم برای شاهان می فرستادند، اکنون تمام هنر خود را در خدمت آن ستیزی قرار می دادند که قدرت شاه را محدود می ساخت و در نهایت سرنگونش می کرد و یا آن که این هنر را برای روشن ساختن افکار و آزاد سازی هم میهنان خود به کار می بستند. بدین ترتیب آنان خط متمایز کننده ای میان ادبیات نوین و ادبیات سنتی کشیدند که بیان کننده ی آن بود که هدف شاعر دیگر خلاقیت برای یک طبقه ی محدود اشرافی نیست، بلکه توده های وسیع مردم را در نظر دارد. بخش بیش تر تالیفات این دوره از نظر محتوا با حوادث سیاسی سر و کار داشت. کار نویسندگان و هنرمندان اساسن نفی زبان ادبی نامفهوم سده های گذشته بود و آنان می کوشیدند از شر خشن ترین نمونه های کلمات مبتذل و عبارات کشدار توخالی رهایی یابند.
شعر کلاسیک مشمول بازنگری عمیقی شد. میهن پرستان تنها هنر واقعن اصیل را حماسه ی قهرمانی، نوشته ی فردوسی دانستند و در آن بیان کاملی از افتخار ملی را می یافتند. در این دوران روی گردانی عمیقی از تصوف صورت گرفت و مدح های غنایی کم تر شد. ایرج و بهار داوطلبانه دور افتخاراتی را که پیش از آن شاعران به عنوان شاعر درباری به دست می آوردند خط کشیدند و میرزا آقا خان کرمانی شاعر و روزنامه نگار معروف، در محکوم سازی مدح های شعری، گرایش زمان را با مهارت چون این بیان کرد : « برآمد و نتیجه ی مدایح و چاپلوسی های شاعران گذشته این بود که شاهان و وزیرانشان برای انجام غیرممکن ترین اعمال دیوانه وار و غیرعادی تحریک می شدند . . . ». در این دوره طنز گسترش زیادی یافت. مضمون و مفاد طنر، پیش از آن مساله ی سخصی بود، ولی اکنون به صورت مضمون اشعار سیاسی یا مفهوم گسترده ای در آمده بود. اظهارات و گفته ها به زبان محاوره ای بود و نمایشنامه های مختلف، تقلیدی و با شعر عامیانه و واژه های محاوره ای و اصطلاحات عامیانه تالیف می یافتند. قواعد وزنی کم تر دیده می شد و همراه با مثنوی، قصیده و غزل، قالب های آوازها و سرودهای عامیانه ی دسته جمعی همه جا گیر شد.
الف ) مطبوعات و نقش آن ها در ادبیات مشروطه بخش بزرگ تر تالیفات ادبی دوره ی مشروطیت شعر بوده است که دارای ویژگی آموزشی و سیاسی و در خدمت مسایل مهم زمان بود و شاعران در این دوره به رسانه ای دست یافتند که تکنولوژی جدید با خود همراه آورده بود و آن روزنامه نگاری بود. به ترین شاعران در این روزگار، خود ناشر و سردبیر نشریه ای هم بودند. به همین دلیل نیز مطبوعات کیفیتی عالی پیدا کرد و محبوبیت گسترده ای یافت.
در خلال مبارزات مشروطه خواهی، ادبیات ایران به صورت یک ادبیات سیاسی و پرخاشگر نه در قالب کتاب یا دیوان، بلکه در قالب روزنامه و مجله متبلور شد و روزنامه نگاری آیینه ی تمام نمای ادبی آن عهد شد. نزدیک به ۹۰ نشریه ی متنوع که بیش ترشان دارای معیار عالی ادبی بودند، در ایران پا گرفتند. صنعت چاپ در نیمه ی نخست سده ی نوزدهم وارد ایران شده بود و مدت ها پیش از انقلاب مشروطیت این روزنامه های رسمی کشور نبودند که بر پیشرفت کشور اثر می گذاشتند، بلکه چندین نشریه ی غیر رسمی یا نیمه قانونی انقلابی در این جا و آن جا بودند که جلوداران واقعی روزنامه نگاری مشروطه شدند.
نخستین کانون بیداری ملی ایران شهر تبریز بود که بسیاری از نویسندگان آن روابط مستقیمی با متفکرین انقلابی روسیه داشتند. هنگامی که روزنامه ی تلقین نامه ایران و روزنامه ی مصور طنزآمیز شب نامه در تبریز چاپ شد ناصرالدین هنوز سلطنت می کرد. بعدها گروهی از نویسندگان و روزنامه نگاران انقلابی در تهران متشکل شدند و نشریات مشابهی منتشر کردند که از میان آن ها می توان از غیرت و لسان الغیب نام برد.
این کار در داخل کشور، از طرف شاعران و روزنامه نگاران فارسی زبان خارج حمایت شد و آنان کوشیدند که در قالب سبک ادبی رسایی توجه مردم را به وضع نامطلوب ایران جلب کنند. از این رو در استانبول گروهی از شاعران و روزنامه نگاران برجسته در روزنامه ی اختر که در سال ١۲۵۴ ش انتشار یافت مشغول به کار شدند. دو تن از سردبیران معروف آن، شاعر نام دار میرزا آقا خان کرمانی و شیخ احمد روحی بودند که پس از مرگ ناصرالدین شاه در تبریز اعدام شدند. از کارهای این نویسندگان جزوه ی شاهسَوَن بود که با طنز و انتقادات گزنده اوضاع و احوال ایران را به سخره می گرفت.
در قاهره، نویسندگان دور روزنامه ی ثریا که در سال ١۲۷۷ش توسط میرزا علی محمد خان کاشانی پا گرفته بود جمع شدند. در کلکته روزنامه ی حبل المتین برای نخستین بار در سال ١۲۷۲ ش منتشر شد که از محتوای برجسته ای برخوردار بود. در طی مشروطیت حسن خان کاشانی برادر ناشر کلکته ای روزنامه ای با همین عنوان در تهران چاپ کرد که یکی از بهترین روزنامه های آن زمان گردید.
بی تردید یکی از عالی ترین و با نفوذترین روزنامه های قبل از انقلاب مشروطیت روزنامه ی قانون در لندن بود که در سال ١۲۶۹ ش منشر شد و براون آن را یکی از عوامل اصلی نوزایی سیاسی و ادبی و احیای انقلابی ایران دانسته است. بانی و ناشر آن میرزا ملکم خان ناظم الدوله سفیر سابق ایران در لندن بود که به دلیل نظریات انقلابی اش فرا خوانده شد. وی فردی تحصیل کرده و وطن پرستی دوآتشه بود که از نظر زمانی به آینده تعلق داشت و همین مساله او را قادر ساخت تا روزنامه ای را انتشار دهد که به مدت ۵۰ سال الگویی برای روزنامه نگاران دوره ی مشروطه شود. مقالات ملکم را نوعی سبک سلیس نو رنگ آمیزی کرده است که با ساخت های مناسب جدید غنی شده بود و در سرتاسر آن ها دانش مسایل گوناگون همراه با روح انقلابی که گاه گداری نیز همیاری سید جمال الدین اسدآبادی آن ها را غنا می بخشید در صفحات روزنامه به چشم می خورد.
کار آزادی خواهانه ی ادبی ملکم خان منحصر به روزنامه نگاری نبود. اصلاح خط عربی که وی بر اساس خط لاتین ساده اش کرده بود به نظر او با بیداری ایران پیوند داشت. خود او چندین کتاب چاپ کرد ( از جمله گلستان سعدی) تا به مردم ضرورت اصلاحات را ثابت کند ولی کوشش او در این زمینه با ناکامی رو به رو شد. جزوه های سیاسی او نیز در ایجاد نوعی سبک جدید نثر فارسی تاثیر زیادی داشتند که به طور مخفیانه در سرتاسر ایران پخش می شدند و سرانجام کمدی های طنزآمیز متعددی که همراه با مضامین اجتماعی- انتقادی به رشته ی تحریر در آورد ( که به زبان های فرانسوی و دانمارکی نیز ترجمه شده اند).
بعدها نه فقط در پایتخت، بلکه در شهرهای بزرگ ایالتی نیز ، بعد از مشروطیت و رواج مطبوعات آزاد، تعداد زیادی از نشریات پا گرفت و یا تعداد آن ها چنان رو به افزایش گذاشت که گاه از مرز ده برابر هم گذشت.
در زمان خیزش برای مشروطیت روزنامه ها هیچ نوع وابستگی حزبی نداشتند، آن ها یک کاسه برای مشروطیت می رزمیدند. هریک از شاعران معروف نشریه ی مخصوص خود را بیرون می داد و همین مبین معیار عالی روزنامه ها از لحاظ جنبه های ادبی و اطلاعاتی آن ها بود.
در میان نشریات روزانه روزنامه ی لیبرال و آزادی خواه ایران نو از محبوبیت زیادی برخوردار بود. این روزنامه به این علت جالب توجه است که از نظر ادبی نخستین اشعار شاعران معروفی چون ملک الشعرای بهار و لاهوتی کرمانشاهی در آن چاپ شده است. این روزنامه همچنین ترجمه ای از افسانه های کریلوف را چاپ می کرد که اشتباه کاری های حکومت یا تشکیلات اداری را به ذهن خواننده می آورد.
در راس هفته نامه ها صوراسرافیل قرار داشت که در سال ١۲۸۶ ش در نهران منتشر شد. این نشریه از لحاظ ایدئولوژی به جدلی مشهور بود که از طریق آن می خواست مسوولیت روحانیت اسلامی را برای احیای ملل اسلامی ثابت کند. ستون طنزآمیز این نشریه تحت عنوان " چرند و پرند " از محبوبیت خاصی برخوردار بود. در این قسمت از نشریه شاعر معروف میرزا علی اکبر خان دهخدا یکی از شخصیت های برجسته ی زمان سبک جدیدی از طنز ادبی را که در ایران نا آشنا بود به وجود آورد. به همان میزانی که این نشریه نزد خوانندگانش عزیز و محبوب بود، برای دشمنان مشروطه منفور بود و ناشر آن میرزا جهانگیرخان شیرازی بعد از جلوس محمد علی شاه اعدام شد. دهخدا نیز اجبارن به خارج پناهنده شد و در آن جا فعالیت ادبی خود را ادامه داد.
از نظر معیار مقالات و تعداد آن ها و به ویژه اشعار، روزنامه ی نسیم شمال نیز که در سال ١۲۸۶ ش در رشت منتشر شد همان کیفیت عالی نشریه ی صور اسرافیل تهران را دارا بود. این نشریه البته به صورت نامنظم تا سال ١۲۹۰ ش منتشر شد. سید اشرف الدین گیلانی سردبیر و ناشر آن یکی از شاعران مستعد و از مبارزان شجاع بود که برای آینده ی به تر کشور می رزمید.
مجله ی خیرالکلام نیز در رشت که از همان هنگام ظهورش در سال ١۲۸۶ ش توسط سردبیرش افصح المتکلمین اداره می شد به علت تاثیر و طنز گزنده اش از اهمیت شایانی برخوردار بود.
تبریز در طی کشمکش برای مشروطیت همچنان به سنت های قبل از انقلاب خود صادق باقی ماند. به ویژه که روزنامه های طنزآمیز جالبی مانند حشرات ارض منتشر در سال ١۲۸۷ ش توسط حاجی میرزا آقا بلوری که دارای مقالات نکته دار و کاریکاتورهای رنگی بود در این شهر پا به صحنه ی مطبوعات گذاشتند. روزنامه ی صحبت برای نخستین بار درسال ١۲۸۸ ش به زبان ترکی آذربایجانی به چاپ رسید و به دلیل مقالاتش علیه حجاب زنان توسط الاهیون اسلامی مورد حمله قرار گرفت. روزنامه ی آذربایجان که از سال ١۲۸۶ ش به زبان فارسی و ترکی آذربایجانی به سردبیری علی قلی خان صفراف به چاپ رسید نیز برای کاریکاتورهایش معروف بود.
میرزا صادق خان ادیب الممالک شاعر معروف که از نسل قائم مقام بود، سردبیر و ناشر نشریه ی جالب ادب بود که پیش از انقلاب مشروطه در عرصه ی مطبوعات ظاهر شد. این روزنامه گذشته از چاپ اشعار خود سردبیر، دارای بخش های مختلف علمی به قلم میرزا نجف قلی خان قائم مقامی طبیب معروف بود و گاهی مقالات ترجمه شده ای نیز به ویژه از زبان فرانسه داشت. این مطالب اطلاعاتی درباره ی ادبیات و علم جهانی ارائه می داد و نویسندگان و دانشمندانی که دارای شهرت جهانی بودند با آن همکاری می کردند. متفکران لیبرال و آزادی خواه تبریز نیز به دور مجله ی آزاد که توسط کتاب فروشی تربیت چاپ می شد، جمع شدند.
در میان نشریاتی که در مشهد چاپ می شد معروف ترینش روزنامه ی آزادی خواه نوبهار بود که در سال ١۲۸۹ ش به سردبیری ملک الشعرای بهار انتشار یافت. سفارت روسیه در تهران علیه حملات روزنامه بر سیاست تجاوزکارانه ی روسیه، اعتراض کرد و از این رو انتشار آن متوقف شد. با این حال این نشریه بدون آن که حتا ذره ای خط مشی خود را تغییر دهد با نام تازه ی بهار به انتشارش ادامه داد.
در این دوره سید ضیاء الدبن طباطبایی به دلیل عقاید انقلابی اش که در روزنامه ی خود به نام شزق ( تاسیس در سال ١۲۸۸ ش ) عرضه می کرد از محبوبیت زیادی برخوردار شد و به همین دلیل با مراجع دولتی در افتاد. این روزنامه دارای ستونی بود به نام " ادبیات " که در آن به ویژه شعرهای لاهوتی کرمانشاهی به چاپ می رسید.
در میان مسایل متعدد ایدئولوژیک که مورذ بحث قرار داشت وضعیت زنان بود که به زودی به میان کشیده شد. اشعار این دوره اغلب دارای مضامینی بود که در آن ها ضرورت آموزش رنان، برابری آنان با مردان و رهایی از وضعیت نامطلوب اجتماعی شان عرضه شده بود. تحت تاثیر این تفکر مجله های مخصوص زنان به بازار عرضه شد که حتا سردبیرشان زنان بودند. از نخستین این مجلات دانش بود که در سال ١۲۸۹ ش در تهران انتشار یافت. با این حال آن مسایل اساسی که اغلب در نشریات دیگر مطرح می شد، در صفحات آن مورد بحث قرار نمی گرفت. تنها پس از جنگ اول جهانی بود که مجلات زنان که جریانات پیشرو و مترقی را مطرح می کردند، در عرصه ی مطبوعات ایران ظاهر شدند.
پس از انحلال مجلس دوم در سال ١۲۸۹ ش حیات ادبی ایران به تدریج رو به افول گذاشت. تعدادی از شعرا و انقلابیون اعدام و تعداد دیگری تبعید شدند و نشریاتی که هنوز انتشار می یافتند ترجیح می دادند سیاست رسمی را دنبال کنند. در نتیجه سبک آن ها خشک و ارزش ادبی شان ناچیز بود. پس از انحلال مجلس سوم و اشغال ایران توسط انگلیس و روسیه، نهضت آلمان دوستی در میان برخی از آزادی خواهان تقویت شد و به زودی پشتیبان ماهری به نام روزنامه ی کاوه به سردبیری حسن تقی زاده پیدا کرد. کاوه در سال ۵ ١۲۹ ش در برلین پا گرفت که در آغاز یک روزنامه ی صرفن سیاسی بود ولی از سال ١۲۹۹ ش به بعد ( با نام دوره ی جدید ) راهش را به سوی ادبیات کج کرد، تا این که سرانجام کاملن به علم و ادبیات پرداخت. این نشریه بررسی های جالبی درباره ی تاریخ ادبیات ایران انجام می داد که در آن ها محققین جوان از جمله محمد علی جمال زاده از روش های علمی اروپایی سود می جستند و در خارج از ایران فرهنگ ایرانی را اشاعه می دادند تا آن جا که این نشریه در آن زمان یکی از کانون های مهم نوزایی ادبی فارسی گردید.
ب) آغاز نثر نو یکی از پدیده های جدید هنر ادبی در دو دهه ی نخست دوره ی مشروطیت تحول نثر ادبی به مفهوم اروپایی بود.
تا پیش از آن نثر سنتی فارسی همیشه در صدد بود تا آن جا که می تواند به هنر واقعی ایرانیان یعنی به شعر نزدیک شود و در واقع ضمیمه ای برای نظم به شمار می رفت. مانند آثار کلاسیک نظیر گلستان سعدی. نخستین نثر نو مانند نخستین شعر نو دارای محتوای برجسته ی سیاسی بود و به ترین نمونه های آن، مقالات روزنامه ها به شمار می آمد که نویسندگان آن ها طالبوف، ملکم خان و دهخدا بودند. مکتبی که این نویسندگان پیشرو آموزش دادند مکتب آثار ادبی اروپایی (به ویژه فرانسه) بود که به ایران رسیده و به فارسی ترجمه شده بود. مانند آثار موریه، سروانتس، مولیر، ژول ورن، شاتو بریان، ویکتور هوگو و الکساندر دومای پدر. ادیبان آن دوره در این انتخاب، بالاتر از همه، آن چیزی را انتخاب می کردند که به احساسات آن روزگار نزدیک بود. مانند قهرمانان بی باک، مواظبت از افتخارات و شکوه مملکت و معیارهای عالی سلحشوری که همگی دریچه ای به حماسه های قهرمانی شاهنامه بود.
این ها آن منبع اصلی بودند که رمان نویس فارسی بر پایه ی آن ها به قصه نویسی پرداخت و ویژگی مشخص خود را به نخستین رمان های زبان فارسی بخشید. نظیر همین موضوع در امر ترجمه وجود داشت که برای اهل قلم فارسی زبان دارای مکتب خاصی بود، زیرا زبان ادبی فارسی تا آن زمان دارای قواعد خاصی بود که مناسب ترجمه ی یک رمان غربی نبود. از این رو ضروری بود تا ایرانیان زبان ادبی نوی را به وجود آورند. بدین سان در ادبیات فارسی ترجمه یک اثر خلاق، عاملی مهم در ایجاد زبان جدید گشت و گاه ترجمه ها آن قدر موفق و استادانه از آب در می آمد که از بخش های اساسی ادبیات ملی می شد. مانند حاجی بابا ( اثر موریه) و کمدی های آخوند زاده.
نخستین رمان فارسی سیاحت نامه ی ابراهیم بیک نام دارد که تالیف حاجی زین العابدین مراغه ای است و در کنار منابع دیگر احتمالن از کتاب موریه Morier تاثیر پذیرفته است. این اثر که در سال ١۲۸۷ش در استانبول منتشر شد چندین بار به چاپ رسیده و به زبان های آلمانی و روسی نیز برگردانده شده است. قهرمان آن جوانی ایرانی است که مدتی در مصر زندگی کرده و سپس برای بررسی زندگی اجتماعی و سیاسی ایران به میهنش بر می گردد. اوضاعی که او با آن رو به رو می شود دقیقن با اوضاع ایران در سده ی نوزده میلادی تطبیق می کند و برای نویسنده فرصتی پیش می آورد تا با طنز گزنده ای وضعیت عقب افتاده ی مملکتش را روی دایره بریزد.
بخش دوم کتاب با داستان عشق احساسی قهرمان داستان ادامه می یابد و با مرگ او پایان می پذیرد که علت مرگ او نیز دردهای مملکت و تاسف بر وضع اسف انگیز آن است.
بخش سوم نیز نوعی کمدی الاهی فارسی است و ابراهیم یوسف، قهرمان داستان، درباره ی حهنم و بهشت ایران خوابی می بیند که دارای اشارات چندی نیز درباره ی حوادث معاصر ایران است. زین العابدین نه تنها نویسندگان نثر نویس نسل های بعد را تحت تاثیر قرار داد، بلکه به دلیل داشتن نقادی های سازنده از اوضاع نابسامان ایران دارای اعتبار زیادی است.
بررسی شاخه های معینی از ادبیات دوره ی مشروطه نشان می دهد که این ادبیات با حیات معاصر ملت ایران و مسایل کوبنده ی آن جوش خورده است و وظیفه ی میهن پرستانه رمان نویسان را به سوی مضامین تاریخ باشکوه ایران سوق داده است. نخستین اثر ادبی ایران که در آن دوره به صورت رمان نوشته شده و دارای مضمون تاریخی است با عنوان دام گستران یا انتقام خواهان مزدک به قلم یکی از پرکارترین رمان نویسان فارسی یعنی صنعتی زاده کرمانی نوشته شده است.
طرح این رمان خواننده را به دربار یزگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی می برد که توسط موبدان خیانت کار زردشتی محاصره شده است و از یک سو هواداران انقلابی مزدک او را تهدید می کنند و از سوی دیگر خطر حمله ی اعراب در میان است و با فشار این دو نیرو، امپراتوری از هم می پاشد. رمان با کشته شدن یزدگرد به دست یکی از هواداران مزدک و قتل خلیفه عمر به دست هرمزان پسر یزدگرد که انتقام سقوط پدرش را می گیرد، پایان می یابد.
نویسنده در این رمان رویدادهای تاریخی را با روشی تقریبن دلبخواه به کار گرفته است. در این اثر ماجراهای بی مورد و توطئه های پیچیده ای وجود دارد که یادآور یکی از رومان های الکساندر دوما است. نویسنده حتا در شخصیت پردازی هم صداقت تاریخی نداشته است و قهرمانان داستانش همانند دنیای بی تکلف قصه های شاه پریان پاک و منزه هستند در حالی که تبهکاران داستان با سیاهی کامل سرشته شده اند. کوتاه آن که این رمان در آن زمان نمایانگر تمام عیار نشانه های زایش یک ادبیات نو در ایران است. این رمان مانند تمام آثار این دوره علل از میان رفتن استقلال ایران را به صورتی نشان می دهد تا هشداری برای آیندگان باشد.
این رمان در سال ١۲۷۹ش تالیف شد ولی برای نخستین بار پس از بیست سال در بمبئی و پنج سال بعد در تهران منتشر شد.
صنعتی زاده در رمان های بعدی اش همان جریان را دنبال کرد. او تعهدی در قبال مطالعات تاریخی نداشت و از نظر هنری هیچ نوع تحولی را ارائه نداد. داستان مانی نقاش قصه ی رمانتیک زندگی و عشق مانی است که در سده ی سوم در زمان جنگ های شاپور با والرین امپراتور روم اتفاق می افتد. این رمان در سال ١٣۰۶ ش در تهران چاپ شد. سلحشور که در سال ١٣١٣ ش در تهران چاپ شد، موضوعش در زمان شاهان نخستین ساسانی است و سیاه پوشان عنصری ایرانی دارد و مربوط به قیام ابومسلم است
کارهای صنعتی زاده منحصر به مسایل تاریخی نبوده است و نثر فارسی مدیون نخستین رمان خیالی او با عنوان مجمع دیوانگان است که شعار خود را یعنی " همه ی انسان ها دیوانه اند و دیوانه عاقل است" از گفته های سعدی گرفته است. در این رمان گروهی از مردم به خوابی هیپنوتیزمی می روند و در این خواب به دوهزار سال بعد و به دوره ای که آن را "عصر خرد" می نامند می روند و ماجراهای عجیب و غریبی را از سر می گذرانند. تاریخ چاپ این کتاب ١٣۰٣ ش است. یکی دیگر از قصه گویان برجسته میرزا محمد باقر خسروی کرمانشاهی است که از اشرافیت کهن بود و همانند تعداد دیگری ار هم میهنانش به خیزش مشروطیت پیوسنت. وی تاریخچه ای را از یکی از خاندان های ایرانی در زمان ایلخانان به صورت نمایشی با عنوان شمس و طغرا تالیف کرد که مضمون آن رویدادهای رمانتیک، نبردها، توطئه و عشق، تراژدی و پیروزی ها است و ارزش های ایدئولوژیک و اجتماعی دارد که ماخالسکی ایران شناس روس به آن ها پرداخته است.
سومین رمان تاریخی رمان عشق و سلطنت نام دارد که شیخ موسی مدیر یکی از مدارس همدان در سال دوم جنگ جهانی اول نوشته است که نخستین بار در سال ١۲۹۸ ش در همدان و سپس در سال ١٣۰٣ ش در بمبئی به چاپ رسید. این کتاب در واقع نمایشنامه ای در سه بخش است که بخش دوم آن ستاره ی لیدی نام دارد و بخش سوم آن سرگذشت شاهزاده خانم بابلی نامیده می شود. در مقدمه ی این داستان نویسنده می گوید که وی می خواسته خواننده را نسبت به زندگی و دوران کوروش کبیر آگاه کند و می افزاید که این نخستین اثر تاریخی فارسی است که به سبک اروپایی نوشته می شود. اثر شیخ موسی از لحاظ تحول شخصیت های داستانش ( مانند بیش تر آثار ادبی این دوره) از حضور قهرمانان کلیشه ای آسیب دیده است و دشمنان این قهرمانان نیز از انگیزه ی احساسی همه ی اعمال خود و ناآگاهی نویسنده از زمینه های روانی رفتار انسان ها صدمه دیده اند. تحول اندکی که در این اثر دیده می شود در زبان آن است. قهرمانان کتاب با سادگی و به طور طبیعی گفت و گو می کنند و توصیف طبیعت به واقعیت نزدیک است و نسبت به ابتذال های جامعه ی سنتی جاذبه های انسانی بسیاری در داستان وجود دارد.
ج ) شعر در دوره ی مشروطه نخستین شاعر دوره ی انقلابی مشروطه، " کسی که تمام ملت ایران گوش به او سپرده بود"، عارف قزوینی بود.
عارف که نام واقعی او میرزا ابوالقاسم بود در سال ١۲۶١ ش در قزوین به دنیا آمد. پدرش ملاهادی وکیل او را خوب تربیت کرد و خوش نویسی و نیز آواز و موسیقی را به او آموخت و در صدد بود که او را روضه خوانی ماهر کند. ولی عارف نتوانست این خواست پدر را برآورده سازد و به جای آن در شمار جوانان پولدار و خوش گذران در آمد. در این رهگذر به شراب خواری افتاد، حشیش کشید و در گرداب فسق و فجور رها شد. در هفده سالگی ازدواج کرد و کارش به جدایی کشید و دیگر هرگز ازدواج نکرد. او در سایه ی محبوبیتی که از راه خوانندگی به دست آورد پایش به دربار باز شد و با طبقات بالای جامعه محشور شد. ولی به زودی از محیط پر از عیاشی و. ناپاک آنان بیزار گردید، از طبقه ی خود جدا شد و به کلی از آن برید.
سپس به نهضت انقلابی کشورش پیوست و آن چه را به کار و زندگی او معنا و مفهوم می داد در آن جا یافت. وی به جناح آزادی خواه چپ گروید و همه ی هنر شعری خود را به پای آن ریخت. مدتی طرفدار ترکان شد و در سال ١۲۹۴ ش به استانبول کوچ کرد و تا سال ١۲۹۸ ش در آن جا بود. ولی سیاست ترکیه به ویژه درباره ی آذربایجان دلش را زد و بعد ها در یکی از کنسرت هایش هر چه ترک و ترک پرست بود را به طنز گرفت.
عارف در بازگشت به ایران، کشورش را به سان یک شاعر دوره گرد گشت و به نهضت جمهوری خواهان محمد تقی خان پسیان در خراسان پیوست و نغمه پرداز سرودهایی شد که مردم را به حرکت به سوی تهران تهییج می کرد. پس از مرگ غمبار محمد تقی خان، عارف به کردستان کوچید و در آن جا راه زندگی درویشی در پیش گرفت و خود را وقف شعرش کرد ولی به سان انسانی که عشق شدید به میهنش و سرنوشت آن دارد، نتوانست دیری در این هجران تاب آورد. وی یک سلسله کنسرت راه انداخت که موفق تر از کنسرت های سابقش بود و آن ها را از اشعار طنزآمیز و نوشته های خود مالامال کرد. عارف در آخرین سال های عمرش مانند بسیاری از جمهوری خواهان دیگر اشعاری در ستایش زردشت سرود و در سال ١٣١٣ ش رخت از جهان بربست.
دیوان عارف برای نخستین بار همراه با مقدمه ای از رضا زاده شفق و یک شرح حال ناقص به سبک اعترافات روسو در سال ١٣۰٣ش در برلین چاپ شد. دیوان او شامل تصنیفات و غزلیاتی است که در سایه ی هنر موسیقی شاعر در سرتاسر مملکت به شهرت رسیده بودند. عارف نمونه ای از شاعران و خنیاگران دوره گرد قرون وسطای ایران بود که همیشه به دنبال نوعی اضطرار درونی می خواند و می نوشت. شخصیتی مردمی که هر از گاهی رخ می نمایند، می خوانند و سپس ناگهان انگار در سربی خیال انگیز صبح محو می شوند. عارف هرگز متفکری ژرف نگر نبود، شاعری بود که می دانست به چه شکل بایستی الهامش را با عوامل خودانگیز انقلابی و با آهنگ دل انگیزی برای سرودهای مردمی تلفیق دهد (بزرگ علوی، تاریخ و پیدایش ادبیات نو ایران، برلین، ١۹۶۴، برگ ۴۴- ٣۶ ).
یکی دیگر از شاعران برجسته ی آن دوران، میرزا محمد تقی، مشهور به ملک الشعرای بهار (١٣٣۰- ١۲۶۵ش ) است. پدر وی ملک الشعرای صبوری از شاعران و مینیاتوریست های دربار خراسان بود. بهار از پدرش برای کسب حرفه ی شاعری دربار تربیتی عالی یافت، ولی شور و شعور انقلابی آزادی خواهان، ملک الشعرا را بیدار کرد و او عطای زندگی درباری را به لقایش بخشید و با اعتقاد بی غل و غش به خدمت انقلاب در آمد.
چکامه ها و طنزهای او مملو از تاسف بر وضع موجود و تمجید دلسوزانه از مشروطیت است که برای شاعر آن قدر موفقیت آمیز بودند که او را در جبهه ی حزب دموکرات در مشهد قرار داد. وی روزنامه نگاری، سیاست مداری، شاعری و وکالت مجلس را تجربه کرد. در سال ١۲۸۸ ش سردبیری نشریه ی نوبهار را به عهده گرفت و هنگامی که در سال ١۲۹۵ ش در خلال اشغال ایران، شاعران جوان یک محفل ادبی تشکیل دادند، بهار را دعوت کردند که این محفل را اداره کند. با رهنمود وی این محفل (جرگه ی دانشوری) نام جدید دانشکده را پیدا کرد و یک مجله ی ادبی با همین نام منتشر ساخت. بهار در آن مجله از سنت کلاسیک در برابر افراط کاری های نوگرایان جمایت کرد.
پس از جنگ، بهار خود را وقف فعالیت های ادبی کرد. برای مدتی سردبیری مجله ی ادبی خود یعنی نوبهار را به عهده گرفت، مقالاتی نوشت و مسایل ادبی را در آن ها مطرح ساخت. سبک شناسی را رقم زد و تعدادی از آثار کلاسیک را تصحیح کرد. بهار که در مکتب شعر کلاسیک سنتی ایران آموزش دیده بود اغلب از قالب های بسیار پیچیده ی هنری استفاده می کرد. او خیلی کم تحت تاثیر شعر اروپایی قرار گرفت و مضمون شعر هایش تقریبن با رویدادهای زمانش پیوند خورده بود. او از مشروطیت هواداری کرد، سیاست های دربار را به انتقاد کشید و نابسامانی دولت را به ریشخند گرفت و در غزل نیز به جای مضمون های سنتی از مضمون های اجتماعی و سیاسی سود برد. بدین سان بهار به نوعی سبک شعری شخصی دست یافت که هدف جهان شمولی داشت. در اشعار او از لفاظی و فضل فروشی کم تر می توان سراغ گرفت.
یکی دیگر از شاعران که به مکتب اروپایی تعلق دارد یحیی دولت آبادی (١٣١۸- ١۲۴٣ ش ) است. وی از همان آغاز خیزش مشروطیت به آن پیوست و بعدها سردبیر، مبلغ، مترجم، شاعر و وکیل مجلس شد. وی در سال ١٣۰٣ ش نماینده ی حزب سوسیالیست بود. شعرهای دولت آبادی از سلامت زیادی برخوردار است. شعرهای او در نهال ادب و اردیبهشت که نه تنها به فازسی، بلکه به فرانسوی هم نوشته می شد گرد آمده است. او همچنین شرح حالی با نام حیات یحیی نوشت که دارای اشاراتی بر حوادث معاصر است. وی چندین رمان و ترجمه هایی از زبان فرانسه دارد. رمان او با عنوان داستان عشق شهرناز بیان کننده ی فلسفه ی او است. این قصه در سال ١۲۹۵ ش در استانبول نوشته شد و ده سال بعد در تهران به چاپ رسید.
نویسنده در قالب قصه ی شهرناز ، دختر جوان و زیبا، در صدد بود که که یکی از مسایل دیرپای معاصر ایران یعنی مساله ی آزادی زنان را حل و فصل کند. او در مقدمه ی اثرش می نویسد :« طبیعت منبع خوشبختی ابدی و سعادت نوع بشر است» و تمام مفهوم اثرش با این برداشت رنگ خورده است. ولی او راه حل واقعی برای مساله ی آزادی زنان ارایه نداد و اهمیت رمان او در حقیقت چیزی کاملن متفاوت با آن چیزی بود که نویسنده قصد آن را کرده بود : این اثر اطلاعات عظیم و خارق العاده ای را از بوم نگاری تمامی نواحی ایران عرضه می دارد. یحیی دولت آبادی بر آن بود که عقاید آزادی خواهی و آینده ی به تر را برای ملتش به ارمغان آورد و این هدف از قلم او تراوش کرده است.
سید احمد ادیب پیشاوری را " پیشرو آزادی خواهان نوگرا " دانسته اند. وی مورخی دانشمند از نسل شیخ شهاب الدین سهروردی بود و در سال ١۲۲٣ ش چشم به جهان گشود. کودکی را در میان خانه به دوشان منطقه ی پیشاور گذراند. علم را نزد زبدگان علم و دانش از جمله ملا هادی سبزواری، تنها فیلسوف سده ی نوزدهم ایران فرا گرفت و بخش اعظم افغانستان و ایران را زیر پا گذاشت تا آن که سرانجام در سال ١۲۶١ ش در تهران مقیم شد. وی از نخستین و پیشرو ترین کارشناسان در تاریخ اسلام شرقی بود و در میان دیگر آثارش به تصحیح تاریخ بیهقی نیز دست زد. ادیب پیشاوری از ملی گرایان سرشناس و دشمن نستوه امپریالیسم غرب و به ویژه انگلیس بود و چون روشی ایده آلیستی داشت در نشریه ی کاوه در برلین دوست دار آلمان گردید. یکی از نشانه های این گرایش شعر حماسی قیصرنامه بود که به سیاق شاهنامه در ١۴۰۰ بیت سرود و در آن به جنگ های ویلیام دوم امپراتور آلمان و ژنرال های او که نویسنده گمان می کرد برای آزادی تمام ملل نبرد می کنند، شکوه و عظمت بخشید و جالب آن است که او در این شعر قهرمانان آلمان را مانند رستم با شمشیر و نیزه و خنجر و تیر و کمان توصیف کرده است.
اشعار ادیب پیشاوری و نیز وحید دستگردی که در توصیف هیندنبورگ Hindenburg شعر می سرود، شاهد خوبی از عقاید گروهی از آزادی خواهان در این دوران به شمار می آید. ادیب پیشاوری که در سال ١٣۰۹ ش چشم از جهان فرو بست، از تحصیل کردگان شزیفی بود که همه ی عمرش را مجرد و بدون جیفه ی دنیا سر کرد و زندگی خود را وقف دانش، فلسفه و شعر نمود و از تمام لذت های دنیوی چشم پوشید. او نمونه ی جدیدی از ادیبان قدیم بود و تمایز چشمگیر او با ادیبان قدیم، عشق شدیدش به میهن و قرار گرفتن در کوران حوادث سیاسی بود.
شاعر وطن پرست دیگری که شعرش از نظر هنری جالب و دارای آینده بود میرزا صادق خان فراهانی امیرالشعراء است که با نام مستعار ادیب الممالک معروف بود.
ادیب الممالک از پدر و مادری که از هر دو سو با قائم مقام خویشاوند بودند در دهکده ی کازران در نزدیکی اراک به دنیا آمد. تحقیرهایی که او پس از مرگ نابهنگام پدرش از خویشان ثروتمندش کشید، در شرح حال دل انگیزی که او در سن هفده سالگی نوشته است کاملا دیده می شود. وی زندگی اش را به عنوان شاعر دربار در خدمت امیر نظام حسنعلی خان گروسی در تبریز آغاز کرد و در آن جا تخلصش را از پروانه به امیری تغییر داد. در رکاب امیر نظام به مسافرت پرداخت و بارها جا و حرفه اش را عوض کرد. زمانی آموزگار و مامور دولتی و زمانی سردبیر، روزنامه نگار و شاعر بود. و سرانجام یکی از مبلغان پیشرو مشروطیت و بیداری مردم گردید. او در سال ١۲۹۶ ش کمی پس از آن که به عنوان قاضی دادگاه عالی شهر منصوب شد، در یزد در گذشت.
تالیفات ادیب الممالک مسایل گوناگونی را در بر می گیرد. او به علت آشنایی با فرهنگ و زبان های غربی مقالات متعدد علمی درباره ی ستاره شناسی، علم عروض و جغرافیا و کتاب های سیاحت و مقامه تالیف کرد. دیوان شعر او نخستین بار توسط وحید دستگردی پس از مجادله ی فراوان با وارثین شاعر گردآوری شد و در سال ١٣١۲ش به چاپ رسید. به جز غزل، ادیب الممالک در همه ی قالب های شعر کلاسیک شعر گفته است، ولی هنر اصلی او قصیده است. او در قصیده های خود همه ی فعالیت های سیاسی زمانش را نشان داد و در آن ها از حیات اجتماعی و افراد انتقاد کرد و توده ی مردم را به ستیز در راه آزادی و مشروطیت فرا خواند و نوعی میهن پرستی نو را تبلیغ کرد. همه ی این مسایل تا زمان او هرگز تا این اندازه گیرا و در قالب هنری بیان نشده بود. شعر او با عقاید پیشروش هماهنگ بود.
وی خطاب به شاعران جوان نوشت: « پیدا کردن مسایل جدید ضروری است. شما اگر می خواهید شعر بگویید باید به وطن و مردم خود بپردازید. شاید شما مشتاق اشعار عاشقانه باشید، ولی چه عشقی ناب تر از عشقی که ما نسبت به وطن مان و مردم خود احساس می کنیم» ( یاسمی، شعر معاصر ایران، برگ ۲۰۷). ابوالقاسم لاهوتی ( ١٣٣۶- ١۲۶۶ ش) انگیزه های انقلابی را به گونه ای دیگر ارایه کرد. وی زندگی شعری خود را در همکاری با نشریات عصر انقلاب آغاز کرد. اشعار او در این نشریات نشانگر راه ملی گرایی ستیزگر او همراه با گرایش ضدانگلیسی و طرفداری از عقاید سوسیالیستی است. این مسایل وی را به درگیری با افکار رسمی کشور کشاند، تا آن جا که راهی دادگاهش کردند و در سال ١۲۹۹ ش نیز به مرگ محکومش کردند، ولی او موفق گردید به استانبول فرار کند و در آن جا تحت شرایط بسیار سخت در سال ١٣۰۰ش با همکاری علی نوروز نشریه ی فارسی – فرانسه پارس را منتشر ساخت. مدتی نگذشت که به میهن برگشت و با انقلابیون دیگر در قیام سال ١٣۰١ ش تبریز شرکت جست.
پس از شکست این قیام و اشغال تبریز توسط نیروهای حکومتی، این بار به اتحاد شوروی فرار کرد و در آن جا دوره ی جدید زندگی خود را آغاز کرد و به شاعر برجسته ای در تاجیکستان شوروی تیدیل گردید. اشعار غنایی و حماسی سرود که در آن ها از بیداری ملی تمجید می کرد. وی آثار متعددی را از ادبیات جهان ترجمه نمود و نقش فعالی در حیات فرهنگی و سیاسی ایران بازی کرد دیوان او در سال روز شصتمین سال تولد شاعر در سال ١٣۲۵ش در مسکو به چاپ رسید. این دیوان با ۴۴۰ برگ دارای نمونه هایی از اشعار غنایی و سیاسی و نیز غزلیات او است که برخی از آن ها از نظر ظرافت و زیبایی با غزلیات شاعران کلاسیک برابری می کند.
لاهوتی که با دید فلسفی معینی سرشته شده بود، با استعداد درخشان، افکار خود را با قواعد روشنی بیان داشت. او نسبت به بحث و جدل هایی که درباره ی سبک قدیم و جدید برای معاصرینش مطرح بود بی اعتنا بود. وی برای مضمون های شعری خود گاه قالب سنتی و گاه قالب نو برگزیده است و رباعیات او از پیشروترین اشعار شاعران پیشرو زبان فارسی به شمار می آید.
یکی دیگر از نمونه های کاملن متفاوت در میان شاعران پیشرو، جعفر خامنه ای تبریزی است. او در مخالفت با پدرش که از تاجران تبریز بود و شعر و مطالعه ی زبان های خارجی را نکوهش می کرد، به آموختن ادبیات و زبان های اروپایی پرداخت و در آن ها زبده شد.
شعرهای جعفر خامنه ای که وی رویدادهای زمانش را با زبان ظریف و کنایه دار در آن ها تعبیر کرده است در قالب ها و وزنی زیخته شده است که در آن ها از سنت عروضی خبری نیست و از این نظز شاعر را در زمره ی شاعران پیشرو و الگوی نسل جدید قرار می دهد. ما در این جا از میان تعداد بی شمار شاعرانی که نقش عمده در حیات ادبی ایران در عصر بیداری ملی داشتند تنها چند تن را نام بردیم و به بسیاری از شاعران برجسته ای که در حیات ادبی معاصر تاثیر گذار بوده اند نپرداختیم. برای نمونه سید اشرف الدین گیلانی سردبیر نشریه ی نسیم شمال با تصنیف ها و طنزهای دل پذیرش که در آن ها او از زبان محاوره ای سود برد و یا علی اکبر دهخدا بنیاد گذار سبک نو نثر که کمک عظیمی در گسترش طنز سیاسی نمود. همچنین نظام وفا که از نظر دل انگیزی غنایی و نوآوری قالبی شعر، از شاعران برجسته است. وحید دستگردی که از نظر تصحیح شعر کلاسیک و مرجعیت قابل ستایش است و یا فرخی یزدی که عقاید خود را در آثار خود متبلور ساخته است. یعقوب آژند
|
|||