این مقاله را به اشتراک بگذارید
نویسندگان از زندگی واقعی چه میگویند؟
نویسندهها که با مخلوقهای تخیلی خود میتوانند میلیونها نفر را با خود همراه کنند، بعضا درباره زندگی واقعی، نحوه تفکر و تعاملهای اجتماعی حرفهای جالبی در چنته دارند.
شاید سخنرانی برای فارغالتحصیلان و دانشجویان یکی از زمانهایی باشد که نویسندگان بیپرده و به دور از پیچیدگیهای ادبی، برداشت خود از زندگی و تجربیات متفاوتشان را با مخاطبانشان در میان میگذارند. اگر میخواهید از توصیههای ویژه نویسندگان بهره ببرید، این گزارش را بخوانید.
۱٫ «جاناتان فرنزن»: فرهنگ «لایک» کردن!
«جاناتان فرنزن» رمان و مقالهنویس معروف آمریکایی در سخنرانیای که سال ۲۰۱۱ در کالج «کانیون» داشت، از مضرات پیشرفت تکنولوژی و جاافتادن فرهنگ «لایک کردن» گفت و اظهار کرد: این فرهنگ باعث میشود افراد دائما در حال بیان احوالات خود باشند و در این میان مورد بررسی موشکافانه افراد دیگر قرار گیرند که همین به تدریج باعث سطحی شدن شخصیت آنها میشود.
فرنزن در اینباره گفت: چون ما در معرض نقد دیگران هستیم و از طرد شدن میترسیم، به جای ابراز علاقه خالصانه به آنچه دوست داریم، تلاش میکنیم مورد علاقه و تایید دیگران قرار گیریم. مهمترین عامل در شکلگیری این معضل، دکمه «لایک» فیسبوک است!
۲٫ «جورج ساندرز» و افسوسهای زندگی
«جورج ساندرز» داستاننویس شناختهشده آمریکایی سال ۲۰۱۳ در دانشگاه «سایراکیوز» حضور پیدا کرد و پس از اندکی مزاح درباره سخنرانی برای فارغالتحصیلان و رسم نصیحت کردن دانشجویان توسط سخنرانان، داستان غیرمنتظرهای را از گذشته خود روایت کرد و گفت: من زندگیای دارم که افسوس در آن جایی ندارد و تنها یک حسرت در دل دارم و آن این که چرا محبت بیشتری نثار دیگران نکردم…
او خاطرهای درباره یکی از همکلاسیاش تعریف کرد که توسط قلدرهای کلاس آزار میدید. تنها افسوس ساندرز این است که چرا بیش از آنچه انجام داده، پشت همکلاسیاش نایستاده و از او دفاع نکرده است.
ساندرز در میان صحبتهایش خطاب به دانشجویان این دانشگاه گفت: هر کاری را امتحان کنید، کارهای جاهطلبانه انجام دهید، سفر کنید، مشهور شوید، دست به ابداع بزنید، رهبری کنید، عاشق شوید، پول بهدست بیاورید و از دست بدهید، برهنه در رودخانههای جنگلهای وحشی شنا کنید (البته اول مطمئن شوید فضولات میمون در آن نباشد)، همه این کارها را تا جایی که میتوانید انجام دهید، اشتباه کنید، اما همه در راستای مهرورزی …
۳٫ «سوزان سانتاگ»: تعهد به جای شادی
«سوزان سانتاگ» که از نویسندگان و فیلمسازان بنام است، سال ۲۰۰۳ در کالج «واسار» سخنرانیای کرد که به گونهای واکنشی بود به تصمیم آمریکا برای حمله به عراق. او مخاطبانش را به پرورش ذهن تحلیلگر دعوت کرد و از آنها خواست هر اطلاعاتی را که دریافت کردند باور نکنند، بلکه به آن فکر کنند و به مسائل اجتماعی توجه بیشتری نشان دهند که این ارزشمند است.
سانتاگ دانشجویان را به تلاش برای رسیدن به شادی توصیه نکرد، بلکه از نظر او، شادی شخصی در مقام دوم و پس از تبدیل شدن به شهروندی متعهد و پویا قرار دارد. از دید این چهره فرهنگی و فعال سیاسی، وقتی فردی سعی کند دنیا را به جای بهتری بدل کند، شادی و خوشبختی به راحتی به دست میآید، حتی آسانتر از زمانی که افراد تنها روی شادی خود متمرکزند.
سانتاگ در اینباره گفت: متوجه شدید که من درباره عشق حرف نزدم، یا درباره خوشبختی، من از تبدیل شدن به فردی سخن گفتم که بدون اینکه شادی در اولویتش باشد، میتواند اکثر اوقات خوشحال باشد یا بماند. شادی مهمترین مساله زندگی ما نیست.
۴٫ «نیل گیمن»: بدَم، بمیر و بدَم!
نیل گیمن، نویسنده داستانهای تخیلی کودکان، سه سال پیش برای دانشجویان دانشگاه هنر سخنرانی کرد و توجه بسیاری را به خود جلب کرد. اصل اول و آخر حرفهای گیمن «اثر خوب خلق کن» بود. او در بخش نخست توصیههایش رو به جوانان گفت: شما جوان هستید و این فرصت را دارید که هنوز قوانین برایتان به عنوان امری ثابت درنیامده، بنابراین راحتتر میتوانید آنها را نادیده بگیرید. این توصیه از سوی فردی که خود پیشگام ادبیات تخیلی است و آثاری نو در این زمینه خلق میکند، بسیار به دل مخاطبان نشست.
او در ادامه از تجربه مصاحبههایش با نویسندگان معروف پیش از ورود به دنیای نویسندگی گفت و افزود: اگر برای خلق اثر هنری خود پول کافی نداری، دست به هر کاری بزن تا آن را جور کنی. در این مسیر اشتباه میکنید؟ خوب است! از آنها چیز یاد بگیرید.
گیمن در پایان، جملات طلاییاش را به زبان آورد: جدی میگویم. شوهرت با یک سیاستمدار فرار کرده؟ اثر خوب خلق کن. پایت توسط یک مار بوآ خرد و بلعیده شده؟ اثر خوب خلق کن. اداره مالیات به دنبالت است؟ اثر خوب خلق کن. یک نفر در اینترنت فکر میکند آنچه تو انجام میدهی احمقانه و شرورانه است و تکراری است؟ اثر خوب خلق کن. سرانجام ممکن است کارها به نحوی جلو بروند، اما این مهم نیست؛ تو فقط تمام تلاشت را بهکار بگیر و اثر خوب خلق کن.
۵٫ «جاناتان سفران فوئر»: چطور تنها نباشیم؟
سخنرانی سال ۲۰۱۳ جاناتان سفران فوئر در کالج «میدلبری» که همسو با حرفهای فرنزن و ساندرز بود، بعدها در مقالهای به نام «چطور تنها نباشیم؟» به چاپ رسید. او هم مثل ساندرز از اهمیت مهرورزی و نقش پیشرفت فناوری در کمرنگ شدن این عواطف انسانی در جامعه امروز سخن گفت.
فوئر برای دانشجویان «میدلبری» تعریف کرد: روزی در پارک نشسته بودم که دیدم دختری در نزدیکیام دارد گریه میکند. نمیدانستم باید بروم دلیل ناراحتیاش را بپرسم یا نه. این دوگانگی است که بر سر راه محبت کردن به دیگران سبز شده. دور شدن از تعاملهای واقعی و تمرکز روی ارتباطات سطحی و سریع، خیلی آسانتر است و مقصر تکنولوژی است.
او در ادامه سخنرانیاش عنوان کرد: ما اغلب از تکنولوژی برای صرفهجویی در وقت استفاده میکنیم، اما در واقع فناوری، یا زمان ذخیرهشده ما را اشغال میکند و یا از حضور صمیمیت و غنای آن میکاهد. نگرانی من این است که هرچه جهانمان به سرانگشتانمان نزدیکتر شود، از قلبهایمان دورتر شود. مساله، بودن یا نبودن تکنولوژی نیست چون ضدفناوری بودن، احمقانهتر از طرفداری صرف از آن است. بلکه اینجا مساله، داشتن تعادل در زندگی ماست.
۶٫ «تونی موریسون»: شادی کافی نیست
تونی مریسون یک دهه پس از سخنرانی سانتاگ، یعنی در سال ۲۰۱۱ برای دانشجویان دانشگاه «راتجرز» سخنرانی و پیام سانتاگ را تکرار کرد. این نویسنده رنگینپوست آمریکایی هم معتقد بود که افراد نباید شادی را به عنوان هدف غایی خود انتخاب کنند، بلکه آنها باید برای رسیدن به تعهد شهروندی و اجتماعی سخت تلاش کنند. موریسون همچنین در این زمینه با فرنزن موافق بود که تکنولوژی و شبکههای اجتماعی موجب شده ما فقط به دنبال لذت و جوانیکردن ابدی باشیم و از عمق و پختگی فاصله بگیریم.
او در خلال صحبتهایش به قهرمان درون هر کس و نقشی که میتواند در تغییر اجتماع اطرافش داشته باشد، اشاره کرده است.
موریسون همچنین گفت: من میدانم که شادی حتی به طور غیرمستقیم هدف واقعی تلاشهای شما در اینجاست. میدانم که شادی علت انتخاب دوستان و شغلی است که قرار است واردش شوید. اما از شما میخواهم در این وضعیت ثابت نمانید، شادی به تنهایی کافی نیست. البته که حق شماست. اما اگر این تمام چیزی است که شما در ذهن دارید، باید بگویم موفقیت شخصی، که خالی از معنا و به دور از تعهد مداوم نسبت به عدالت اجتماعی باشد، زندگی بیثمر و مبتذلی را در پی خواهد داشت. این تنها خوب نگاه کردن است، نه خوب عمل کردن.
۷٫ «اورسولا کروبر لو گویین»: خودت باش!
«اورسولا کروبر لو گویین» اولین زنی نیست که به مردانه بودن فرهنگ و زبان و ایدهها اشاره کرد، اما حتما شجاعت بسیاری در خود دیده که این موضوع را سال ۱۹۸۳ در جمع فارغالتحصیلان کالج «میلز» مطرح کرده است. این داستاننویس در سخنرانیاش به جای این که دانشجویان را به پیدا کردن قهرمان درونشان برای رسیدن به قلههای طلایی تشویق کند، از آنان خواست به دنبال چیزهایی باشند که واقعا دوست دارند. لو گویین میگوید: دنبال رویاهای خودت باشد، نه رویاهای کس دیگر.
بخشی از سخنان او در جمع دانشجویان «میلز»: شاید به اندازه کافی از قدرت و مبارزه در زندگی حرف زدهایم. شاید نیاز باشد کمی از ضعف بگوییم. اگر من به جای اینکه به شما بگویم از این گوشه دنج به دنیای واقعی بروید، کاری را با موفقیت برعهده بگیرید، یا حداقل به همسرتان کمک کنید، کشورمان را تقویت کنید و در همه چیز موفق باشید، به جای صحبت کردن از قدرت، اگر مثل یک زن در جامعه حرف بزنم چه؟ به نظر کار درستی نمیکنم و جلوه بدی خواهد داشت. اگر بگویم اولین چیزی که برای شما آرزو دارم، تنها و تنها بچهدار شدن است البته اگر دوست دارید بچهدار شوید چه؟
ایسنا