این مقاله را به اشتراک بگذارید
درباره فیلم «استراحت مطلق»
سردرگم در روایت
کوروش جاهد
فیلم «استراحت مطلق»، به کارگردانی عبدالرضا کاهانی در تکرار مضمون همیشگی آثار قبلی کاهانی، به روایت بخشی از زندگی چندنفر از طبقه فرودست جامعه میپردازد و مطابق معمول هم درگیر مسئله امرارمعاش هستند. یکی از شخصیتها (رضا عطاران) که از طریق فروش غیرقانونی سیستمهای دریافتکننده امواج ماهواره (رسیور) امرارمعاش میکند، مدام از ابتدا تا انتهای فیلم با همسرش بدون دلیل مشخصی مشاجره دارد و مثلا از پرگوییهای همسرش به شکل زنستیزانهای به ستوه آمده؛ به اضافه مرد دیگر (بابک حمیدیان) که او هم از ابتدا تا انتهای فیلم، از آمدن همسرش (ترانه علیدوستی) از شهرستان به تهران عصبانی و خشمگین است! … و البته یکسری مشاجرات و تنشهای کارگری در محیط یک کارخانه ساخت کاسهتوالت، که مالک آن (شهاب رضویان)، فرد ظاهرا ثروتمندی از طبقه سرمایهدار است و در تمام فیلم به شیوهای جنتلمنمنشانه هرچند با چشمداشت مشخص، قرار است تا از آن زن شهرستانی حمایت کند… .
هرچند فیلم به گفته خود فیلمساز و البته سروشکل همیشگی فیلمهایش، در حال ارائه گزارشی پردیالوگ و تئاتری از زندگی نسبتا فلاکتبار و بیسروسامان عدهای محدود از طبقه فرودست جامعه است، اما در نهایت معلوم نیست روایت سرگذشت چندروزه از کل زندگی این افراد (مانند سایر فیلمهای فیلمساز) و بهتصویرکشیدن آسیبهای اجتماعی متوجه ایشان، در نهایت در راستای کدام بیان خلاقانه هنری و اندیشه قابلبحث اجتماعی یا فرهنگی قرار میگیرد؟ و آیا بهتصویرکشیدن مثلا چندروز از زندگی این قبیل افراد به این شکل میتواند بیانگر وضعیت کلی ایشان در زندگیشان باشد یا نه! … یا اینکه در انتها قرار است تا از پس نمایش پلشتیها و بددهنیها و رفتار بهظاهر نامتمدنانه و مثلا بیکلاس (!) این افراد (مانند بوکردن زیر بغل) که اغلب به انگیزه گرفتن خندههای مقطعی و جذابکردن ظاهری فیلم از سوی بازیگرانی با سابقه کمدیهای تلویزیونی بهتصویرکشیده شده، کدام برداشت یا دریافت ذهنی را با خودمان به خانه ببریم؟!… به عبارتی آیا مشاهده شیرینکاریهای رفتاری این چندنفر که اغلب هم مختص به شخصیتهای مرد فیلم است، به غیر از لذت و خندههای آنی، چه مطلب جدی و قابلتأملی را از شرایط واقعی زندگی این قبیل افراد در ذهن ما امتداد میبخشد؟… جز اینکه حدود ٧٠ دقیقه مطابق معمول شاهد طنزهای کلامی بازیگرانی هستیم که تنها از آنها تیپهای بامزهای در ذهن ما شکل میگیرد! … برخلاف شخصیتهای زن فیلم که عمدتا افرادی تلخ و اعصابخردکن و دردسرساز بهنظر میرسند! … یا مثلا خشونتهای کلامی و فیزیکی مردان فیلم که احتمالا قرار است تا بار خشونت محیط اجتماعی این افراد را به دوش بکشند!…
شرق