این مقاله را به اشتراک بگذارید
از گالیور تا گودو، از بکت تا جویس
ایرلند از لحاظ وسعت، کشوری نسبتا کوچک محسوب میشود اما نویسندگانش آثاری چنان ارزشمند را به ادبیات جهان هدیه کردهاند که هنوز پس از گذشت سالها جایگزینی ندارند.
تعداد زیادی از چهرههای شاخص ادبیات جهان اهل ایرلند هستند؛ از خالق «دراکولا» گرفته تا «اسکار وایلد» و «جیمز جویس».
با هم ۱۰ شاهکار ادبی محصول ذهن توانای نویسندگان ایرلندی را مرور میکنیم:
«اولیس» جیمز جویس (۱۹۲۲)
«اولیس» جیمز جویس که معمای بزرگ ادبیات جهان محسوب میشود و قرنهاست استادان و منتقدان در حال بررسی آن هستند، از مارس ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ به صورت پاورقی در ژورنال آمریکایی «لیتل ریویو» به چاپ رسید. این کتاب را یکی از مهمترین آثار ادبیات مدرنیستی میدانند. کل کتاب ۷۸۳ صفحهای جویس داستان پرسهزنیهای روز ۱۶ ژوئن ۱۹۰۴ شخصیتی به نام «لئوپولد بلوم» در شهر دوبلین است.
جیمز جویس زمانی که در سال ۱۹۰۶ مجموعه داستان «دوبلینیها» را کامل میکرد، نگارش رمانی را آغاز کرد که هم عنوان و هم طرح اصلی داستان آن را در سال ۱۹۱۴ تهیه کرده بود. این رمان همان «اولیس» بود که در اکتبر ۱۹۲۱ به پایان رسید و ویرایش آن سه ماه به طول انجامید. با وجود مشکلات متعددی که در مسیر انتشار این رمان بود، سرانجام در سال ۱۹۲۲ به چاپ رسید.
«اولیس» 18 فصل دارد که هر فصل، یک ساعت از روز را شامل میشود؛ بهطوریکه فصل آغازین آن در ساعت ۸ صبح آغاز میشود و فصل آخر در ساعت ۲ نیمهشب به پایان میرسد. هر یک از ۱۸ فصل «اولیس» یک سبک نگارشی ویژه دارد و هرکدام به یک اپیزود مشخص از «اودیسه» هومر اشاره دارد.
جویس پس از آنکه نگارش «اولیس» را به پایان رساند، چنان خسته بود که تا یک سال بعد دیگر نتوانست قلم به دست بگیرد. اما در مراسم جشن چهلوهفتمین سال تولدش، عنوان آخرین کتابش را اعلام کرد که «بیداری فینگانها» بود و در می ۱۹۳۹ منتشر شد.
«تریسترام شندی» لارنس استرن (۱۷۵۹)
«تریسترام شندی» را با حروفچینی غیرمعمول و خاصش اولین رمان پستمدرن میدانند. لارنس استرن در قرن هجدهم که هنوز اثری از ادبیات پستمدرن وجود نداشت، این اثر کمیک را خلق کرد. «زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی» در واقع بیان طنزگونه افکار و باورهای شندی درباره مسائل مختلف است. استرن نویسندهای بود که جلوتر از زمان خود حرکت کرد، او اولین فردی بود که صفحاتی در رمانش را خالی گذاشت؛ کاری که اکنون نویسندگان پستمدرن زیاد انجام میدهند
این مجموعه در ۹ جلد منتشر شد که دو جلد اول آن در سال ۱۷۵۹ و جلدهای بعدیاش طی هفت سال بعد به چاپ رسیدند. داستان «تریسترام شندی» پر است از اظهارنظرها و عقاید راوی که به شکلی نامنظم و پراکنده به خواننده ارائه میشوند و نویسنده با کلکبازیهای فراوان اصل داستان را مرتب به تأخیر میاندازد. سبک نگارشی که استرن در قرن هجدهم به کار گرفت، بعدها در آثار نویسندگان صاحبنام مدرن و پستمدرنی چون «جیمز جویس»، «ویرجینیا وولف»، «کارلوس فوئتنس» و «میلان کوندرا» دیده شد.
«سفرهای گالیور» جاناتان سوییفت (۱۷۲۶)
داستان «سفرهای گالیور» تنها سفر به چهار نقطه ناشناخته در جهان نیست؛ شاهکار جاناتان سوییفت چهار دنیا را پیش چشم خوانندگانش قرار میدهد. این کتاب با نام کامل «سفرهایی به برخی ممالک دورافتاده جهان در چهار بخش. نوشته لموئل گالیور، نخست در نقش پزشک کشتی و سپس به عنوان ناخدا» داستان ماجراجوییهای شخصیتی است که با سفر به کشور لیلیپوتیها و… ناهنجاریهای جامعه انسانی را به رخ خوانندهاش میکشد. هدف دیگر سوییفت از خلق این سفرنامه خیالی، مورد استهزا و نقد قرار دادن ژانر سفرنامهای بود که در آن زمان طرفداران زیادی پیدا کرده بود. اثر ماندگار سوییفت از زمان نخستین چاپ بسیار محبوب شد. «جان گی» در نامهای که در ۱۷۲۶ به سوییفت نوشته، آورده است: این کتاب همهجا خوانده میشود؛ از جلسات کابینه بگیر تا مهدکودکها.
«سفرهای گالیور» از آن دسته آثار ادبیات کلاسیک است که همچنان طرفداران خودش را دارد و تاکنون بارها و بارها مورد اقتباس سینمایی، نمایشی و تلویزیونی قرار گرفته است.
«دراکولا» برام استوکر (۱۸۹۷)
«دراکولا» در ژانرهای متعددی همچون ادبیات خونآشامی، وحشت و گوتیک دستهبندی میشود. این اثر به صورت یک رشته مکاتبات و صفحاتی از دفتر خاطرات شخصیتهای داستان روایت میشود. برام استوکر اولین کسی نبود که موجودی به نام دراکولا را خلق کرد، اما تأثیر رمان او بر آثار سینمایی، ادبی، تلویزیونی و نمایشی نامش را در صدر فهرست پیشگامان این نوع داستانها قرار داده است. «آرمینیوس وامبری» شرقشناس مجارستانی بود که در سال ۱۸۹۰ در لندن با استوکر آشنا شد و او را با افسانههایی درباره شاهزاده رومانیایی به نام «ولاد سوم دراکولا» آشنا کرد. این امر زمینه نوشتن کتاب داستان «دراکولا» را فراهم آورد.
استوکر «دراکولا» را برای خوانندگانش تنها به شکل حیوانی خونخوار، وحشی و زشت تصویر نکرده؛ «کنت دراکولا» موجودی تنهاست که کتابها را بهترن دوستان خود میداند و و میگوید: به علت از دست دادن عزیزان بیشماری در سالهای قبل، با شادی و شادمانی وداع گفته و در حال حاضر در دنیای تاریکی از غم و اندوه زندگی میکنم که خوشی و خوشحالی در آن جایی ندارد…
«تاریخچه نارینا» سی.اس. لوییس (۱۹۵۰)
«شیر، جادوگر و کمد» اولین و معروفترین رمان از مجموعه «تاریخچه نارینا» است که سی.اس. لوییس در سال ۱۹۵۰ به نگارش درآورد. گرچه این رمان پیش از دیگر داستانهای این مجموعه به چاپ رسید، اما از لحاظ زمانی جریانهای آن بعد از ماجراهای «خواهرزاده جادوگر» اتفاق میافتد. مجله «تایم» این کتاب را در فهرست ۱۰۰ رمان برتر انگلیسیزبان از ۱۹۲۳ تا ۲۰۰۵ قرار داد. داستانهای جذاب «نارینا» تاکنون به ۴۷ زبان دنیا برگردانده شدهاند.
«شاهزاده کاسپین» (۱۹۵۱)، «کشتی سپیدهپیما» (۱۹۵۲)، «صندلی نقرهای» (۱۹۵۳)، «اسب و آدمش» (۱۹۵۴) و «آخرین نبرد» (۱۹۵۶) نام دیگر جلدهای این مجموعه هفتقسمتی است. داستان رمانهای تخیلی «نارنیا» که مورد اقتباس سینمایی هم قرار گرفتهاند، درباره چهار خواهر و برادر است که از داخل کمد خانهای به سرزمین خیالی «نارنیا» وارد و با موجودات عجیب و غریبی آشنا میشوند. طی تمام ماجراهایی که برای این چهار قهرمان نوجوان رخ میدهد، «اصلان» شیر سخنگو و پادشاه نارنیا همیشه به آنها کمک و از ایشان حمایت میکند.
«در انتظار گودو» سموئل بکت (۱۹۴۹)
«در انتظار گودو» آیینه تمامنمای تئاتر ابزورد است که در آن دو شخصیت به نامهای «ولادمیر» و «استراگون» از ابتدا تا انتهای کار، منتظر فردی به نام «گودو» میمانند که هرگز نمیآید. غیبت «گودو» دهههای متمادی است که از سوی استادان، منتقدان و پژوهشگران به گونههای مختلف تفسیر شده است. معروفترین نمایشنامه بکت به «مهمترین نمایشنامه انگلیسیزبان قرن بیستم» هم ملقب است.
بکت این اثر ماندگار را بین اکتبر ۱۹۴۸ و ژانویه ۱۹۴۹ به نگارش درآورد اما متن آن سه سال پس از این تاریخ، یعنی سال 1952 به چاپ رسید. «در انتظار گودو» یک سال پس از آن در پاریس به روی صحنه رفت. «راجر بلین» کارگردانی و ایفای نقش «پوزو» در این اثر را بر عهده داشت.
«در انتظار گودو» همچنین عنوان اولین اثر بلند بکت به زبان فرانسوی را هم یدک میکشد. نسخه انگلیسیزبان آن در سال 1955 نوشته شد و در همان سال، به موفقیت بزرگی در لندن دست یافت. بکت در سال 1969 موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد. از دیگر نمایشنامههای برجسته این نویسنده بزرگ ایرلندی به «آخر بازی» (1957)، «من نه» (1972)، «فاجعه» (1982) و «چی کجا» (1983) میتوان اشاره کرد.
«آخرین سپتامبر» الیزابت بوون (۱۹۲۹)
«آخرین سپتامبر» پرترهای است که الیزابت بوون از روزهای پایانی حکومت بریتانیا در جنوب ایرلند و جوانهزدن درخت استقلال ایرلند کشید. بوون در این کتاب با صدایی لرزان زندگی زنی جوان را که در زمانی دشوار از تاریخ کشورش زندگی میکرد، روایت میکند؛ دهه ۱۹۲۰ است و «سر ریچارد نیلور» و همسرش «لیدی مایرا» در خانه بزرگ خود و در کنار دوستان و آشنایان، روال عادی زندگی را سپری میکنند اما پشت ظاهر مفرح بازیهای تنیس و مجالس رقص، همگی نشانههای تغییر بزرگی را که در پیش است حس میکنند.
«چهره مرد هنرمند در جوانی» جیمز جویس (۱۹۱۶)
نمیشود از شاهکارهای ادبیات ایرلند نام برد اما به یک اثر از جیمز جویس بسنده کرد. رمان شبهزندگینامهای «چهره مرد هنرمند در جوانی» سالهای ابتدایی و دوران جوانی زندگی شخصیتی به نام «استفن ددلوس» را توصیف میکند که در واقع خودِ دیگر جویس است. از آنجا که ردپای اساطیر یونان همیشه در بزرگترین کارهای جویس پیداست، در این رمان هم نام «ددلوس» یادآور شخصیتی از حماسه ماندگار «اودیسه» هومر است. جویس در واقع با به تصویر کشیدن «ددلوس» تردید، آشفتگی و پوچگرایی نسل جدید در زمان خودش را توصیف کرده است. این رمان به سبک واقعگرایی به نگارش درآمده و در سال ۱۹۹۸ از سوی کتابخانه مدرن آمریکا، سومین رتبه را در فهرست ۱۰۰ رمان برتر قرن بیستم کسب کرد.
«اهمیت ارنست بودن» اسکار وایلد (۱۸۹۵)
«اهمیت ارنست بودن» نمایشنامهای است که اسکار وایلد با زیرتیتر «یک کمدی مبتذل برای افراد جدی» در سال ۱۸۹۵ به چاپ رساند. این اثر اولینبار در فوریه سال ۱۸۹۵ در سالن «سنت جیمز» لندن به روی صحنه رفت. «اهمیت ارنست بودن» از آن نمایشهای طنز است که نقش اصلیاش به منظور فرار از تعهداتش هویتی جعلی برای خود میسازد. «اهمیت ارنست بودن» نمایشنامه هجو دوره ویکتوریایی بود که در سبک کمدی «فارس» به نگارش درآمد و تاکنون بارها روی صحنه به نمایش رفته است. سه اقتباس سینمایی در سالهای ۱۹۵۲، ۱۹۹۲ و ۲۰۰۲ از آن ساخته شده است.
«در Swim-Two-Birds» فلن اوبراین (۱۹۳۹)
فلن اوبراین رماننویس ایرلندی است که جیمز جویس او را «یک نویسنده بدون شک بزرگ» خوانده است. او در سال ۱۹۳۹ کتاب «در Swim-Two-Birds» را با نام مستعار «برایان اونولان» روانه بازار کرد. این کتاب یکی از بهترین نمونههای متافیکشن یا فراداستان به حساب میآید. عنوان کتاب اشاره به مکانی در نزدیکی رود «شانون» ایرلند دارد که یکی از شخصیتهای رمان به آنجا میرود. مجله «تایم» این کتاب را در فهرست ۱۰۰ رمان برتر انگلیسیزبان بین سالهای ۱۹۲۳ و ۲۰۰۵ قرار داد.
«آنتونی برجس» درباره رمان اوبراین گفته است: از زمانی که «در Swim-Two-Birds» منتشر شد، در ذهنم به عنوان یکی از بهترین کتابهای قرن جای گرفت. کتابی بینظیر… در حد و اندازههای «اولیس» و «تریسترام شندی».
مجله «تایمز» درباره کتابهای این نویسنده نوشت: حتی «اولیس» و «بیداری فینگانها» هم پشت سر آثار او هستند. احتمالا جویس به او حسودیاش میشد.
«برندن گلیسون» مدتهاست قصد دارد فیلمی را با الهام از این رمان کارگردانی کند. گفته میشود در این فیلم اقتباسی که قرار است با بودجهای ۱۱ میلیون دلاری ساخته شود، «مایکل فاسبندر» و «کالین فرل» ایفای نقش میکنند. «کورت پالم» اما فیلمسازی اتریشی بود که به عهدش وفا کرد و نسخه سینمایی این رمان را به زبان آلمانی روی پرده برد.
«سومین پلیس» دیگر کتاب معروف اوبراین است که «گراهام گرین» دربارهاش گفته است: این خندهدارترین کتابی است که تا به حال نوشته شده… همینطور ترسناکترین. / ایسنا
2 نظر
ايمان فاني
ایرلند در اروپا به جزیره قدیسین و فضلا (Island of saints and sages) شهرت دارد و این شهرت گزاف نیست. ایرلندیها به نظر جویس مردمی خرافاتی، مغرور، گزافه گو، سرخورده و در عین حال بینهایت باهوش هستند که دین و خرافه را بجای وجدان و اخلاق برگزیده اند. او “خلق وجدان” برای چنین ملتی را رسالت ادبی خود می دانست. رمان “چهره مرد هنرمند در جوانی” داستان کودکی تا نوجوانی یک ایرلندی حساس و نابغه است تا روزی که به استقلال رای می رسد و برای رسیدن به هویت هنری منحصر بفرد قصد ترک ایرلند می کند. (سرگذشت خود جویس)
ايمان فاني
اولیس پیش و بیش از آنکه به پرسه های لئوپولد بلوم بپردازد، ادامه رمان “چهره” است. بدین ترتیب که قهرمان رمان چهره “استیون ددالوس” پس از اتمام دوره لیسانس و برغم نارضایی مادر ایرلند را ترک کرده، مدتی در پاریس درس طب خوانده، بدنبال شنیدن خبر احتضار مادرش به دوبلین بازگشته، پس از مرگ مادر با یک دوست در برجی در ساحل دوبلین هم خانه شده، و از این نقطه رمان اولیس با ادامه ماجرای “استیون ددالوس” آغاز می شود و سه فصل نخست یکسر درباره استیون است…
شباهت دو کشور ایران و ایرلند از شباهت اسمی فراتر می رود و خوانندگان فارسی زبان جویس و دیگر نویسندگان ایرلندی در ادبیات این ملت اصیل درسهای اجتماعی کاربردی بسیاری خواهند یافت.
از مد و مه بخاطر سعی در معرفی شایسته ادبیات ایرلند بسیار سپاسگزارم.