این مقاله را به اشتراک بگذارید
لوکاس و اسپیلبرگ متحد شدند
جرج لوکاس مدیر موفق کمپانی فیلمسازی «لوکاس فیلم» با همکاری استیون اسپیلبرگ سهگانه «ایندیانا جونز» را خلق کرد که این آثار نیز همچون «جنگ ستارگان» موفقیت بالایی کسب کرد. بعد از اکران جنگ ستارگان (۱۹۷۷) و به دنبال آن امپراتوری ضربه میزند (۱۹۸۰) و بازگشت جدای (۱۹۸۳) «لوکاس فیلم» دیگر به یک استودیوی شناخته شده و ثروتمند تبدیل شده بود.
در این دوران لوکاس فیلم که از همان اول سبک متفاوت خود در فیلمسازی را نشان داده بود، دست به اقدام نامرسومی زد و تشکیلات خود را از مرکز صنعت سینمای آمریکا یعنی هالیوود جدا کرد. آنها در سال ۱۹۷۸ و یک سال بعد از اکران جنگ ستارگان با صرف هزینه ای در حدود ۱۰۰ میلیون دلار و خرید مرتعی به بزرگی ۲۰۰۰ هکتار در نزدیکی سانفرانسیسکو، امپراتوری خود را به تدریج به آنجا منتقل کردند؛ جایی در نزدیکی غول های تکنولوژی دنیا که نسبت به استودیوهای سنتی هالیوود قرابت بیشتری با رویه منحصر به فرد آنها در فیلمسازی داشت.
این مرتع بعدها «SkyWalker Ranch» نام گرفت. اسمی که از شخصیت لوک اسکایواکر در مجموعه جنگ ستارگان با بازی مارک هامیل «Mark Hamill» گرفته شده بود.
این مجموعه تا سال ها بعد مرکز فرماندهی لوکاس فیلم بود تا اینکه در سال ۲۰۰۵ مدیریت کمپانی به مرکز هنرهای دیجیتال «Letterman» در شهر سانفرانسیکو منتقل شد. مرتع اسکای واکر هم اکنون به خلوتگاهی برای کمپانی و البته مقر اصلی «Skywalker Sound» – از زیر شاخه های اصلی لوکاس فیلم – تبدیل شده است.
اما این تمام استقلال لوکاس فیلم از هالیوود نبود. مدیر عامل و مالک کمپانی – جرج لوکاس – حتی عضویت خود درآکادمی علوم و هنرهای سینما یا همان آکادمی اسکار را معلق کرد و از اتحادیه نویسندگان و کارگردانان هالیوود نیز خارج شد. او در همان سالها در مصاحبه ای با روزنامه نیویورک تایمز اعلام کرد: لوکاس فیلم بر خلاف هالیوود که در آن کمپانی ها به تزریق پول از سوی فیلمسازان وابسته اند، هزینه های خود را کنترل می کند. ما با خرید املاک، سرمایه گذاری در ماهواره، انرژی خورشیدی و تکنولوژی و به طور کلی چیزهایی که از آن احساس شرم و ناراحتی نکنیم پول درمی آوریم و آن را به فیلمسازان می دهیم.
با این حال «لوکاس فیلم» با وجود جدایی از هالیوود به سنت ساخت فیلم های طلایی خود ادامه می داد.
دکتر جونز؛ قهرمانی برای همه فصول
سال ۱۹۸۱ ستاره دیگری به کارنامه درخشان کمپانی اضافه شد و آن تولد سری فیلم های «ایندیانا جونز» بود. این فیلم ها که نوعی ادای دین به سینمای اکشن و قهرمان محور دهه ۳۰ و ۴۰ آمریکا بود حاصل همکاری جرج لوکاس با همکار و رفیق دیرینه اش «استیون اسپیلبرگ» بود.
سری فیلم های ایندینا جونز درباره دکتر باستان شناس جسور و ماجراجویی به همین نام و نقش آفرینی جاودانه «هریسون فورد» است که سعی در محافظت از آثار باستانی و میراث های کهن از دست نازی های آلمانی و دشمنان دیگر دارد.
می توان گفت لحظه تولد این شاهکار به سال ۱۹۷۳ برمی گردد، زمانی که لوکاس در کنار نگارش فیلمنامه جنگ ستارگان داستان دیگری به نام «ماجراهای ایندیانا اسمیت» را نیز می پروراند. این پروژه متوقف ماند تا چندین سال بعد که جرج لوکاس از هیاهوی موفقیت «جنگ ستارگان» به جزایر هاوایی پناه برده بود. جایی که به طور اتفاقی دوست قدیمی او یعنی استیون اسپیلبرگ نیز برای استراحت و آرامش بعد از اکران موفق فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» (۱۹۷۷) انتخاب کرده بود.
صحبت دو کارگردان درباره پروژه های آینده به آنجا کشیده شد که اسپیلبرگ برای ساختن فیلمی با شخصیت جیمز باند اظهار تمایل کرد و آنجا لوکاس با شرح فیلمنامه ناتمام خود پیشنهاد شخصیتی جذابتر از جیمز باند را به وی داد. ماجراهای «ایندیانا اسمیت» توجه اسپیلبرگ را جلب کرد و نامش با نظر او به «ایندیانا جونز» تبدیل شد. وی قول ساخت یک سه گانه را به لوکاس داد.
اولین فیلم از سری ایندیانا جونز، مهاجمان صندوق گمشده (۱۹۸۱) نام داشت و روایتگر مقابله دکتر جونز با ماموران نازی است که در پی یافتن «صندوق عهد عتیق» هستند؛ صندوقی که در کتاب خروج گفته شده حاوی دو لوح سنگی است که ده فرمان خدا به حضرت موسی (ع) روی آن نوشته شده است و آدولف هیتلر، رهبر نازی ها عقیده دارد با دست یافتن به آن شکست ناپذیر می شود.
«مهاجمان صندوق گمشده» بودجه ساختی هنگفت در حدود ۲۰ میلیون دلار داشت و فیلم برداری آن در سه کشور انگلستان، تونس، فرانسه و البته ایالت های کالیفرنیا و هاوایی انجام شد. نتیجه اما خیره کننده بود. منتقدان فیلم را ستودند و به آن لقب یکی از بهترین فیلم های ماجراجویانه تاریخ را دادند. فیلم در گیشه نیز با فروشی بیش از ۳۸۵ میلیون دلار پر فروش ترین فیلم سال ۱۹۸۱ و یکی از موفق ترین فیلم های همه دوران ها شد.
«مهاجمان صندوق گمشده» در جشنواره های سینمایی هم خوش درخشید و در ۹ بخش نامزد و در ۵ بخش برنده جایزه اسکار شد. فیلم همچنین جایزه Grammy و جایزه بهترین فیلم از جشنواره نگاه مردم را نیز به دست آورد و در سال ۱۹۹۹ نیز به فهرست آثار محافظت شده کتابخانه کنگره ملی آمریکا راه یافت.
در لیست ۵۰۰ فیلم برتر تاریخ سینما به انتخاب مجله معتبر «امپایر» مهاجمان صندوق گمشده در رتبه دوم قرار دارد و تنها پدرخوانده(۱۹۷۲) را بالای خود می بیند.
موفقیت «مهاجمان صندوق گمشده» آن قدر بزرگ بود که همچون «جنگ ستارگان» دنباله های موفقی بر آن ساخته شد. ایندیانا جونز و معبد مرگ (۱۹۸۴) از لحاظ زمانی مقدم بر فیلم قبلی بود و ماجراهای جونز در شمال هندوستان و تلاش او برای یافتن سنگی جادویی را روایت می کند که به مبارزه با گروهی مرموز ختم می شود که فرزندان اهالی دهکده را با جادوی سیاه برای مراسمی شیطانی قربانی می کنند.
«معبد مرگ» خشن ترین و سیاه ترین فیلم از سری ایندیانا جونز است. حال و هوایی که اسپیلبرگ و لوکاس آن را متاثر از فضای زندگی شخصی خود می دانند چرا که هر دو در این دوران در روابط عاطفی خود شکست خورده بودند و لوکاس یک طلاق پر سرو صدا در هالیوود را از سر می گذارند. با این حال این خشونت از موفقیت آن در گیشه نکاست و فیلم بیش از ۳۳۰ میلیون دلار فروش کرد.
دنباله بعدی، ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی (۱۹۸۹) نام داشت. باز هم با حضور هریسون فورد و کارگردانی اسپیلبرگ که در آن ایندیانا به دنبال نجات پدر خود – با بازی «شون کانری»- است که توسط نازی ها ربوده شده است.
اسپیلبرگ با ساخت این قسمت تعهد خود به لوکاس فیلم برای ساخت یک سه گانه از این داستان را به اتمام رساند و با کاستن از خشونت و خون در فیلم آن را عذرخواهی بابت قسمت دوم دانست. آخرین جنگ صلیبی نیز با اقبال بسیار وسیعی رو به رو شد و بیش از ۴۷۰ میلیون دلار فروش کرد.
لوکاس فیلم که اینک در عرش به سر می برد به این حجم موفقیت هم بسنده نکرد و در طی سال های دهه ۹۰ با الهام از این فیلم ها، یک مجموعه تلویزیونی را با نام «شرححال ایندیانا جونز جوان» و حضور هنرپیشه دیگری در نقش اصلی روی آنتن های تلویزیون فرستاد.
این اما پایان ماجرا نبود و ۱۹ سال بعد باز هم مثلت طلایی «اسپیلبرگ – لوکاس – فورد» دور یکدیگر جمع شدند و آخرین مجموعه این اکشن مهیج را بر پرده سینما آوردند. ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین (۲۰۰۸) برای اولین بار در جشنواره کن به نمایش درآمد. دکتر جونز این بار با ماموران شوروی سابق مقابله می کند که قصد ربودن جمجمه بلورین را دارند. فیلم از تمامی قسمت های قبلی تاثیر گرفته بود و بازاریابی آن به شدت بر تحریک حس نوستالژی طرفداران فیلم های دو دهه قبل استوار بود. سیاستی که به خوبی جواب داد و با بیش ۷۸۰ میلیون دلار، پرفروش ترین قسمت داستان های ایندیانا جونز را رقم زد.
لوکاس فیلم با انتشار ده ها عنوان کتاب و بازی های ویدیویی میلیونها دلار دیگر عایدی کسب کرد و ایندیانا جونز را همچون جنگ ستارگان به یکی از نمادهای ماندگار در فرهنگ عامه ایالات متحده آمریکا تبدیل کرد.
در نهایت پیش بینی جرج لوکاس به استیون اسپیلبرگ نیز درست از آب در آمد و کاراکتر «دکتر ایندیانا جونز» به انتخاب بنیاد فیلم آمریکا – AFI – در رده دوم لیست برترین قهرمان های تاریخ سینما و بالاتر از جیمز باند قرار گرفت.