این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
درباره فیلمسازی کتابهای زیادی نوشتهشده است که احتمال دارد شما هم برخی از آنها را دیده یا خوانده باشید. اما این یکی بیاغماض اثری کاملاً متفاوت با آنهاست. این نه به دلیل قرار گرفتن نام یک چهره معتبر در سینمای جهان (سیدنی لومت)، بهعنوان نویسنده روی جلد کتاب و همچنین نه به خاطر این که یکی از بااعتبارترین فیلمسازان ایرانی (بهمن فرمان آرا) آن را به فارسی برگردانده، بلکه فقط و فقط از آن روست که یکی از هنرمندترین حرفهای های سینما آن را نوشته و به دلایل عدیده که به برخی از آنها اشاره می کنیم اثریست با دیگر کتابهاییست که تاکنون درباره فیلمسازی منتشرشدهاند.
این چیزی است که سیدنی لومت از همان مقدمه کتاب نویدش را می دهد: «یکبار از آکیرا کوروساوا پرسیدم که چرا یکی از نماهای آشوب را آنجور قاببندی کرده؟ جوابش این بود که اگر دوربین را یک اینچ به چپ پن میکردم کارخانه سونی را میدیدیم و اگر یک اینچ به راست پن میکردم فرودگاه را میدیدم که هیچیک به درد یک فیلم تاریخی مثل آشوب نمیخورد.»
سیدنی لومت کتابش را با ذکر این خاطره شروع میکند و میخواهد به خواننده بگوید گاه فیلمساز سر صحنه یک فیلم با مسائل و مشکلاتی روبهرو میشوید که تابع هیچیک از این مقتضیات فنی و برنامهریزیهای از پیش انجامشده نیستند. آنوقت است که کارگردان برای پیدا کردن بهترین راهحل باید از خلاقیت و تواناییهای ذهن خود استفاده کند. راهحلهایی که نهتنها به فیلمش لطمه نزند که چهبسا به آن کمک نیز بکند البته گاه امکان دارد حتی مجبور شود بین بد و بدتر یکی را برگزیند.
این قسم اتفاقات سر صحنه هر فیلم میافتد اما در هیچ کتابی درباره نحوه روبهرو شدن با آنها توضیح داده نشده درواقع این خود فیلمساز است که باید بین راههای که پیش روی او قرار میگیرد بتواند بهترین و خلاقانهترین راه را انتخاب کند.
«این کتاب درباره کارهایی است که باید در تولید یک فیلم انجام داد. جواب کوروساوا حقیقت ساده ای را بیان می کرد و بیشتر فیلم هایی هم که در این کتاب به آنها اشاره می کنم فیلم هایی هستند که خودم کارگردانی کرده ام. دلیلش این است که در مورد فیلم های خودم دقیقا می دانم چه راهی برای تصمیمات خلاقانه فیلم ها گرفته شده است. برای کارگردانی یک فیلم راه درست یا غلطی وجود ندارد و این کتاب درباره طرز کار خودم است…».
کتاب فیلم ساختن اثر سیدنی لومت کتابی اینچنین است. کتابی که یکی از بزرگترین فیلمسازان جهان به شرح و توضیح جنبههای مختلف فیلمسازی پرداخته و در آن از تجربیات مختلفی که سر صحنه فیلمهایش روبهرو شده سخن گفته است. و از همین روست که بهعنوان کتابی کارآمد میتواند تصویر ملموس و پذیرفتنی از فیلمسازی را پیش روی خواننده بگذارد.
سیدنی لومت در کتابش از جنبههای تئوریک سینما سخن نمیگوید، همچنین غرض او پرداختن به جنبههای فنی فیلمسازی مثلاً انواع نماها، نحوه بکار بردن لنزهای مختلف و یا کارکردهای تدوین و ازایندست هم نیست. او درواقع به تجربه عمومی ساخت و تولید فیلم پرداخته است.
سیدنی لومت در دوران فیلمسازی خود بیش از ۵۰ فیلم ساخته که از میان آنها میتوان به «۱۲ مرد خشمگین»، «بعدازظهر سگی»، «شبکه» و «حکم» اشاره کرد. به اعتراف خودش برخی فیلمها را دوست داشته بسازد، برخی را مجبور بوده به دلیل مسائل مالی کارگردانی کند و خب برخی را هم به خاطر این عاشق فیلمسازی بوده و بیشتر از آن نمیتوانسته منتظر فیلمنامه خیلی خوب بماند شروع به ساختن کرده. درواقع او همه جور کاری کرده آنهم در قلب سینمای جهان یعنی هالیوود و با بسیاری از چهرههای نامدار سینما و حتی ستارههای در سروصدای آن.
او در کتابش درباره بسیاری از ظرایف فیلمسازی که بسیار مهماند اما کسی به آنها توجه ندارد نیز سخن گفته از شروع کار فیلم با دورخوانی فیلمنامه تا تمرین با بازیگران، بردن فیلم جلوی دوربین و… او حتی از اشاره به نحوه کار با ستارهها نیز صرفنظر نکرده. او در کتابش نخواسته رازهای مگوی چهرههای سینمایی را بازگو کند اما با بازگو کردن گوشههایی از خاطرات خود نشان میدهد که کارکردن با ستارهها چه مسائل و اقتضائاتی دارد.
«یک باره شلیک خنده از پایین پله ها به گوش می رسد که معمولا نشانه آمدن یکی از ستارگان فیلم است. ستاره هم سعی می کند وانمود کند آدم مغروری نیست و خودش را یکی از افراد عادی گروه می داند. او هم به دنبال کسب محبوبیت است. گاهی با ستاره ها گروه بادمجان دورقاب چین ها هم می آیند..»
در یک جمعبندی کلی سیدنی لومت عصاره بیش از نیمقرن تجربه خود در سینما را در جهت توضیح دادن چگونگی پروسه ساخت فیلم دستهبندی و روایت کرده است. بیان جذاب و شیرین سیدنی لومت، ساختار متکی بر خاطره گویی در کتاب و اشاره به نامهایی سرشناس و ارجاع به فیلمهایی ماندگار که در ذهن علاقهمندان سینما حکشدهاند، اثر حاضر را به کتابی واقعاً منحصربهفرد و وسوسه کننده بدل کرده است. شاید به همین دلیل بوده که بهمن فرمان آرا تصمیم به ترجمه کتاب گرفته، چراکه خواسته دیگران را نیز با لذت خواندن آن با خود شریک کند.
لومت این کتاب را در ۱۳ بخش تنظیم کرده است؛ «کارگردان: بهترین شغل جهان»، «فیلمنامه: آیا نیازی به نویسنده هست؟»، «سبک»، «بازیگران: آیا بازیگر میتواند خجالتی باشد؟»، «دوربین: بهترین دوست کارگردان»، «طراحی صحنه و لباس»، «بالاخره رسیدیم به ساختن فیلم»، «دیدن کار روز قبل رنج و سرمستی»، «اتاق تدوین بالاخره تنهایی»، «آوای موسیقی: صدای صدا»، «میکس: تنها بخش خستهکننده سینما»، «کپی اول کودکی متولد میشود» و «استودیو: آیا تمام زحمات من برای این بود؟» عناوین این بخشهای ۱۳ گانه را تشکیل میدهند.
در انتها بد نیست اشارهای داشته باشیم به نقد راجر ایبرت در درباره کتاب «فیلم ساختن» که در نیویورک تایمز نوشته است: «گاهی از من میپرسند کتابی پیدا میشود که تماشاگران، با خواندنش بفهمند فیلم چگونه ساخته میشود. و هنگام تماشای فیلم هم کمکشان کند؟ این همان کتاب است.» توصیف ایبرت درباره کتاب اگرچه کوتاه اما تا حد بسیار زیادی گویاست.
اما مهمترین شاخصه کتاب آن است که خواننده اصلا احساس نمیکند اثری آموزشی درباره سینما و فیلمسازی میخواند. سیدنی لومت از بزرگان سینمای داستانگوست و به خوبی از عهده روایی کردن خاطراتش بر آمده است و آنها را به گونه ای بازگو کرده که مخاطب احساس می کند خواننده داستانی جذاب است؛ داستانی جذاب که از قضا آموزنده نیز هست.
الف کتاب
فیلم ساختن
نویسنده: سیدنی لومت
ترجمه: بهمن فرمان آرا
ناشر: چشمه، چاپ اول ۱۳۹۴
۱۸۳ صفحه ، ۱۴۰۰۰ تومان
‘