این مقاله را به اشتراک بگذارید
به گزارش مد و مه به نقل از بانی فیلم آنلاین:
سید رضا اورنگ – هنر، آسمانی است زیبا، با پرندههایی فریبا. پرندههایی که پروازشان در عرصه هنر، بر دلها مینشیند و جانها را جلا میدهد. اگر نبودند چنین پرندههایی بلند پرواز و خوش آوا، هنر هرگز به جایگاهی که باید نمیرسید. هر چند این پرندهها میرا هستند، اما پروازشان نامیر است و تا قیام قیامت خاطره پریدنشان در دلها و یادها میماند. در عرصه هنر مرگ معنا ندارد، زیرا هنر هرگز نمرده و نخواهد مرد.
کوردلانی که هنر را مردنی میپندارند، بویی از هنر نبرده و نخواهند برد. آنان بیهنرانی هستند که جایی در ساحت هنر نداشته و نخواهند داشت. تنها هنر آنان سنگ پرانی و چوب لای چرخ هنر نهادن است. هر کسی میتواند ادعای هنرمندی داشته باشد، اما فقط عاشقان به مقام هنرمند میرسند، عاشقانی، خدا دوست، مهین پرست و مردم مدار. آنچه مرغ هنر را به پرواز در میآورد، شوق رسیدن به رضایت خالق و مخلوق است. در طول تاریخ بسیاری خود را هنرمند دانسته و سنگ آن را به سینه زدهاند، اما با تمام توانایی صنعتگری بیش نشده و به مقام هنرمندی نرسیدهاند، زیرا هنرشان، نه برای خدا بوده، نه وطن و نه مردم. این فقط خواست خدا و اقبال مردم است که نام هنرمند را تا ابد بر تارک تاریخ هنر و ادب حک میکند. همای هنر یکی از این هنرمندان بود که پروازش را مردم هرگز از یاد نخواهند برد. هنرنماییهایش در عرصه هنر، هر هنردوستی را به تحسین وا میداشت. هما روستا، هنرمند و بازیگر ارزنده، تمام عمر خود را وقف هنر کرد، حتی تا آخرین لحظه حیات با آن زیست و آخرین نفسها را به عشق محبوبش کشید، محبوبی که دست او را گرفت و از فرش به عرش برد.
هما روستا، پس از عمری تلاش، جسمش از حرکت باز ایستاد و روحش به لامکان پرواز کرد، لامکانی که پیش از او بسیاری از هنرمندان در آن آشیانه ساخته بودند. هما، بیش از این مفارقت از یار دیرین و شیریناش حمید سمندریان را تاب نیاورد و بیتاب به سوی او پرواز کرد. هوای هنر چند روزی در فراق هما ابری و بغض آلود بود، اما دیروز باریدن گرفت و بغضش ترکید. نالههایی که باید سر داده میشدند، سر داده شدند و اشکهایی که باید میباریدند، باریدند. دیروز پیکر همای هنر روی شانههای زخمی شاگردان، یاران و مردم با شکوه تمام تشییع شد و در آشیانهای که جفتش برای او آذین بسته بود آرام گرفت، آرامشی ابدی پس از عمری فعالیت و خون دل خوردن.
آنانی که تابوت مرگ را بر دوش حمل میکردند و آنانی که بر سر و سینه میکوفتند، باور نداشتند راکب این مرکب همای خستگی ناپذیر هنر است، همایی که تا آخرین نفس به عشق هنر پرواز کرد تا از پریدن بازماند.
بسیاری از آنانی که زیر تابوت را گرفته بودند، پرندگان تازه پروازی بودند که هما پریدن را به آنان آموخته و خون دلها خورده بود تا پر پرواز پیدا کردند. هیچ کس به اندازه این پرندگان تازه پرواز، دلشان برای همای بلند پرواز و مهربانشان به درد نیامد، هر چند که بسیاری در جمع مشایعت کنندگان حضور داشتند، از مسوول گرفته تا هنرمند و صد البته مردم، مردمی که برای آخرین وداع و ادای احترام به همایی که خاطره پروازش هرگز از دل و یادشان بیرون نخواهد رفت. بسیاری پشت تریبون رفتند و از هما گفتند، اما هما را همه میشناختند و هنرش را دیده بودند، گفتن از او تکرار مکررات بود.
هما دلش از مفارقت حمید گرفته بود، اما آنچه بیشتر آزارش میداد، ظلمی بود که در حق تئاتر میرفت، تئاتری که هنر زنده و ارزنده است. دلش میخواست همه هنرمندان تئاتر، نمایشی را روی صحنه بیاورند که لایق نام این هنر باشد، نمایشی که هم مردم را به وجد آورد و هم درس انسانیت و زندگی به آنان دهد. میدانست چه بسیار هنرمندانی هستند که به عشق تئاتر زندگی میکنند، اما فرصتی نمییابند تا به عشق اول و آخر خود عرض ارادت کنند. کاش، مسند هنر زیر پای هنرمندی چون هما روستا بود تا همه، دور از تنگ نظریها روی صحنه میآمدند و خاک آن را سرمه چشم میکردند. با رفتن هما شکافی در صحنه هنر ایجاد شد که هرگز بهم نخواهد آمد، همان گونه که با رفتن هنرمندان بزرگ دیگر تئاتر نیز چنین شد. شاگردان هما باید عزم خود را بیش از پیش جزم کنند و با تمام توان برای اعتلای نام هنر تئاتر بکوشند. چشم هما و حمید و دیگر بزرگان آشیان لامکان به همت نسل جوان است، نسلی پر جوش و خروش که تجربه گذشتگان را به کار بسته و نواندیشی خود را به کار گیرد تا هنر تئاتر، پر شکوهتر از گذشته در تمام صحنهها خودنمایی کند.
خداوند رحمان، همای هنر، همتایش حمید سمندریان و دیگر بزرگان رفته را در سایه رحمت بی منتهای خود قرار دهد.
مادر هما روستا: دردانه من خداحافظ
پیکر هما روستا برای آخرینبار به سالن استاد سمندریان واقع در تماشاخانه «ایرانشهر» رفت و پس از آن با بدرقه هنرمندان و مردم به قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) بدرقه شد.
به گزارش ایسنا، پیکر هما روستا صبح ۱۴ مهرماه با همراهی مادرش که سالها خارج از کشور زندگی کرده بود، به دیدار سالن حمید سمندریان در تماشاخانه «ایرانشهر» رفت، اما این بار پیکر بیجان این بازیگر روی دست دوستداران و خانوادهاش در این سالن حاضر شد. مادر هما روستا که پس از سالها به ایران آمده است در بخش ابتدایی این مراسم که در حیاط خانه هنرمندان برگزار شده، با بغضی در گلو خطاب به همه حاضران خوشآمد گفت و ادامه داد: سلام من، سلام مادر غم دیدهای است که غمی بسیار بزرگ دارد، اما شما گوشه گوشههای غم مرا گرفتید و از شما سپاسگزارم. او ادامه داد: همیشه به دنبال همایم دویدم خیلی از من دور بود،اما امروز برای همیشه دور میشود.او را به خدا و حمید میسپارم و از همه شما ممنونم که قدمهای تان را روی چشمهای ناقابل من گذاشتید.مادر هما روستا سخنانش را این گونه به پایان برد: «دردانه من خداحافظ».
بنیاعتماد: هما از خودنمایی در فعالیتهای انساندوستانه دور بود
در ادامه مراسم خاکسپاری هما روستا، رخشان بنیاعتماد که با صدایی بغض آلود سخن میگفت، با تسلیتگویی به مناسبت درگذشت این هنرمند افزود: برای حرف زدن از هما نیازی به نوشته نیست ،اما چون حالم خوش نیست و نمیخواهم سخنان پرتی بگویم متنی را برای او میخوانم. او در بخشی از نوشتار خود آورده بود:گفتن از هما بر صحنه تئاتر وسینما نیاز به بازگویی ندارد. رابطه دوستی ما دیدارهای گاه به گاه و گاه طولانی مدت بود. دیدارهایی نه در مهمانی و گشتوگذارهای مفرح، بلکه درناکجاآبادهای درد و نیاز بود. وی با اشاره به حضور موثر هما روستا در فعالیتهای اجتماعی و انسان دوستانه اضافه کرد: شک ندارم این وجه از شخصیت او برای بعضی ناشناخته است. هما همان اندازه که روی صحنه میدرخشید، از خودنمایی در فعالیتهای انسان دوستانه دور بود. در طول این سالها هر جا به حضورش نیاز پیدا کردم به سرعت میآمد و همیشه مصداق جمله از من به یک اشاره از او به سر دویدن بود. رخشان بنیاعتماد خاطرنشان کرد: هما هر جا دختران رانده شده از خانه یا کودکان بیمار نیاز به کمک داشتند حاضر بود. برای نجات زنان بیپناه از اعدام، حضور چشمگیری داشت. دیدارهای ما از جنس روان و پاک، زنی بود که هرجا لازم بود، حضور داشت. بیآنکه منتظر دوربین خبرسازانی باشد که بخواهند،تفقد بانوی نیکو کار را در بوق و کرنا کنند.
ابراهیم حقیقی: هما به «باغ آلبالو» رفت
ابراهیم حقیقی دیگر دوست نزدیک هما روستا و هنرمند گرافیست هم در این مراسم با خواندن شعری سخنان خود را این گونه آغاز کرد: ساقههای لطیف ما تاب بیماریهای طولانی را ندارد، اما هما سالها بدون حضور حمید و دور از او بیماری را تحمل کرد. این گرافیست با سابقه با اشاره به برنامههایی که هما روستا برای بعد از بهبودیاش داشت افزود: هما میگفت امسال خیلی کار داریم باید نمایشگاه عکس و پوستر نمایشهای حمید را برگزار کنیم. اگر حالم بهتر شد همه این کارها را انجام میدهیم، اما حالش بهتر نشد. پزشکان دیگر کاری از دست شان برنمیآمد و فرشته مرگ دستش را خارج از کشور گرفت و او را به «باغ آلبالو » برد تا با حمید زیر آلاچیق شکوفههای سپید بیآرامد.
معجونی سخنانش را ناتمام گذاشت
سپس محمد حسن معجونی دیگر دوست نزدیک هما روستا و حمید سمندریان به نمایندگی از آکادمی سمندریان سخنان کوتاهی را بیان کرد.
او گفت: امروز باید به قولم وفا کنم، قول داده بودم وقتی خانم روستا از سفر برگشت، دیگر او را خانم روستا خطاب نکنم و هما جان صدایش کنم. این بازیگر و کارگردان تئاتر در ادامه بخشی از نمایشنامهای را خواند که محمد چرمشیر برای هما روستا نوشته بود و آرزو داشت روستا آن را بازی کند. در بخش کوتاهی از این نمایشنامه آمده بود:« و همه ما زندگان این سرزمین خوابگردهای کابوسی هستیم از درد و رنج و زحمت… بچه که بودم همین جا میخوابیدم و از همین جا باغ را تماشا میکردم و هر روز صبح… » حسن معجونی که با صدایی بغض آلود سخن میگفت به دلیل شدت اندوهش نتوانست جملات خود را کامل کند و سخنانش ناتمام ماند. همچنین مجید سرسنگی مدیرعامل خانه هنرمندان ایران نیز متنی را درباره هما روستا خواند. او گفت: برای کسانی که حمید سمندریان و هما روستا را میشناختند، امروز روز غمگینی است، اما خوشحالیم روح سمندریان در کنار روح روستا آرام گرفته است. وی با اشاره به برگزاری مراسم تشییع جنازه حمید سمندریان که سالها پیش در خانه هنرمندان برگزار شده بود یادآور شد: چند سال پیش استاد سمندریان را در همین مکان بدرقه کردیم و امروز نیز با همسرش در همین مکان خداحافظی میکنیم. زنی که سالها درد کشید، اما لحظهای لبخند از لبش دور نشد. جسمش در خاک آرام خواهد گرفت و روحش در کنار همسرش شاد خواهد بود. در پایان این مراسم کاوه سمندریان در سخنانی با بیان اینکه اهل سخنرانی نیست خطاب به حاضران گفت: از شما بسیار ممنونم که عاشقانه مادرم را دوست داشتید، او هم عاشقانه شما را دوست داشت و برگشت تا پیش شما آرام بگیرد. حجت الاسلام سید محمود دعایی نماز هما روستا را خواند. بهمن فرمان آرا، پوری بنایی، رضا کیانیان، محمد سریر، افسانه بایگان، پرویزپورحسینی، فرشته طائرپور، منوچهر شاهسواری، علی دهکردی، مسعود فروتن، پریسا مقتدی، شکرخدا گودرزی، نوید محمدزاده، افسانه چهره آزاد، لیلی رشیدی، آتش تقی پور، ایرج راد، الهام کردا، سعید چنگیزیان، منیژه محامدی، رضا بهبودی، رویا میرعلمی، مهدی سلطانی، علی اصغر دشتی، هوتن شکیبا، محمدرضا خاکی و..در کنار اعضای آکادمی سمندریان: حمید لبخنده، حمید پورآذری، ابراهیم حقیقی و… همراه با جمعی از مردم هما روستا را به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) بدرقه کردند. علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی از دیگر حاضران این مراسم بود. محمود رضا رحیمی کارگردان و مدرس تئاتر اجرای این برنامه را برعهده داشت.
او خطاب به پیکر بیجان هما روستا گفت:به خانهات خوش آمدی بانوی مهرگان! همای تئاتر وسینما آیین پروازت را با تمام دوستان و خویشاوندانت برگزار میکنیم. درست در همان جایی که همراه با تو به مشایعت همسرت حمید سمندریان آمده بودیم، باز ایستادهایم. حوض خانه هنرمندان پر از گلهایی بود که به استقبال هما روستا آمده بودند و تصویر هما روستا روبه روی تصویر همسرش حمید سمندریان قرار گرفته بود.
خانواده روستا در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر برای آخرین بار با همای شان خداحافظی کردند تا او را در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) به همسرش حمید سمندریان بسپارند. محمودرضا رحیمی به نمایندگی از هنرمندان و خانواده روستا از محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ، وزیر راه و شهرسازی و نهاد ریاست جمهوری به خاطر تلاشهای شان در بازگرداندن پیکر هما روستا از آمریکا به ایران قدردانی کرد. همچنین این کارگردان از همراهی کارکنان بیمارستان لاله و بیمارستان مهر، محمد باقر قالیباف شهردار تهران و حجتالله ایوبی رییس سازمان سینمایی به خاطر همراهیشان در دورانی که روستا دچار بیماری بود، سپاسگزاری کرد. از حاشیههای قابل توجه این مراسم این بود که برخلاف دیگر مراسمهای خاکسپاری، تشریفات ویژهای در این مراسم اطراف پیکر هما روستا را گرفته بودند که کار عکاسان را برای تصویربرداری سخت می کرد و این تشریفات مقابل مهمانان و خانواده این هنرمند در ردیف جلو هم ایستاده بودند. سرانجام هما روستا پس از تشییع باشکوه در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) در کنار همسرش حمید سمندریان آرام گرفت. هنرمندانی همچون حمید لبخنده، احمد ساعتچیان، حسن معجونی، حمید پورآذری، میکائیل شهرستانی، همایون غنیزاده،محمودرضا رحیمی و… در کنار مدیرانی مانند مجید سرسنگی، شهرام گیلآبادی و مدیر روابط عمومی بهشت زهرا(س) هما روستا را تا خانه ابدیاش بدرقه کردند.
مادر این هنرمند که در آخرین لحظه زندگی هما روستا در کنار او بوده و روستا سر بر سینه او جان سپرده است به دخترش گفت: همای من خانه جدیدت مبارک.
مراسم یادبود این هنرمند پنجشنبه از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ در مسجد «جامع» شهرک غرب برگزار میشود.