این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به کتاب «در انتظار تاریکی در انتظار روشنایی» اثر «ایوان کلیما»
در انتظار گرگ و میش
محمد سرابی
وقتی امید از زندگی کسی رفته باشد چه فرقی میکند که در انتظار نور باشد یا ظلمات ؟ در کتاب «در انتظار تاریکی در انتظار روشنایی» اثر «ایوان کلیما» زندگی هنرمندی را در بلوک شرق میخوانیم که درگیر فعالیت در چهارچوبهای نظامی خودکامه است. هنرمند برای تلویزیون دولتی کار میکند و باید از تظاهرات ضد دولتی طوری فیلمبرداری کند که قابل پخش باشد. کاری که ممکن نیست و او هم میلی به انجام آن ندارد.
راوی که جوانی خود را پشت سر گذاشته مردی تنها است و دیگر کسانی که با آنها تماس دارد هم کمابیش با همین وضعیت زندگی میکنند. معدود افرادی که کار یا خانواده دارند هم تصور روشنی از آینده خود ندارند. احتمالا این اتمسفر افسرده کننده نمادی از فضای پس از بهار پراگ است که بر تمام هنرمندان چک در نسل کلیما تاثیر گذاشته بود. داستانهای موازی دیگری هم روایت میشوند که مردی مجرم و همینطور دیکتاتور حاکم را نشان میدهد. دیکتاتور پیر هم به همه چیز بدبین است و تصور میکند که خائنان اطرافش را گرفتهاند.
در بخشی از رمان فیلمبردار برای ماموریتی دیگر به سراغ صنایع اسلحه سازی میرود و متوجه میشود ساختمان کارخانه مهمات سازی طوری ساخته شده است که سقف آن سبک و قابل تعویض باشد زیرا انفجارهای خارج از کنترل متعدد اتفاق میافتد و کارگران را به کشتن میدهد. مسئولان کارخانه که در یک نظام سوسیالیستی شعار حمایت از کارگران را میدهند به جای بهبود تولید و تامین ایمنی کاری، سقف را به شکلی ساختهاند که از جا کنده شود و موج انفجار را خنثی کند تا دیوارها و تجهیزات اصلی باقی بمانند و با کمی تعمیر دوباره شروع به کار کنند. کارگران هم این را میدانند و بدون هیچ اعتراضی به کار ادامه میدهند. راوی این کارخانه را به عنوان نمادی از کشوری که در آن زندگی میکند، نشان میدهد. در انتظار تاریکی در انتظار روشنایی را انتشارات «آگه» با ترجمه «فروغ پوریاوری» منتشر کرده است. اگر کتاب را به دست آوردید این را هم مدنظر داشته باشید که تاریخ اولین انتشار آن چند سال پس از فروپاشی بلوک شرق است.
اعتماد