این مقاله را به اشتراک بگذارید
ظهور یک فیلمساز بااستعداد دیگر
کیوان کثیریان/ شرق
۱٫ «پل خواب» اکتای براهنی، اقتباسی از جنایتومکافات است. این درست که تاکنون دهها فیلم بر این اساس ساخته شده ولی حاصل کار براهنی یک فیلم شستهورفته و خوشساخت از آب درآمده که بیلکنت قصه را تعریف میکند و البته بهخوبی ایرانی شده است. صحنه مهم و دشوار قتل در فیلم، خوب ساخته شده و فیلم باوجود آشنابودن قصه، خستهکننده نیست و ریتم مناسبی هم دارد. «پل خواب» یک فیلم خوشساخت است که ظهور یک کارگردان بااستعداد را نوید میدهد و البته بازی خوب ساعد سهیلی و هومن سیدی و حضور گرم اکبر زنجانپور را پس از مدتها با خود دارد.
3 ستاره از ۵
۲٫« ابد و یک روز» عالیست؛ قصه فوقالعاده، بازیهای درخشان و کارگردانی هوشمندانه. بازیها جملگی خوب است اما پیمان معادی و نوید محمدزاده بینظیرند. پریناز ایزدیار هم فراتر از انتظار است. فیلم گرچه همچون بسیاری از فیلمهای دیگر به نمایش نکبت و پلشتی در زندگی برخی خانوادههای طبقه فرودست میپردازد اما پرداخت درست و نزدیکشدن بهاندازه به شخصیتها، آنها و موقعیتها و روابطشان را باورپذیر میکند. «روستایی» که با ساخت فیلم کوتاه به سینمای بلند راه یافته، یک پدیده است؛ نمایندهای از نسل تازه سینماگران ایرانی. 4 ستاره از ۵
۳٫ فیلم فرزاد مؤتمن، «آخرینبار کی سحر را دیدی» یک فیلم پلیسی پذیرفتنی در اندازههای سینمای ایران است. نکته انحرافی درست طراحی شده، گرهافکنی تقریبا بهموقع اتفاق میافتد و از نیمه فیلم ماجرایی تازه به فیلم اضافه میشود که همان ماجرای اصلی است. نشانهگذاریها برای برداشت نهایی هم مفهوم است و به کار میآید. فصل گرهگشایی طبق معمول و مطابق الگوی پوآرو، در کلام اتفاق میافتد و با نصیحت گلدرشت پلیس به مجرم تمام میشود. ریتم فیلم برای یک فیلم پلیسی کند است و به نظر میرسد اطلاعات میتوانست بهتر توزیع و سرعت رخدادن اتفاقات بیشتر شود.
۵٫ ۲ ستاره از ۵
۴٫ «نفس» بعد از فیلم متوسط و مظلوم «شیار ۱۴۳» برای نرگس آبیار گامی به جلوست. از آن جهت مظلوم که فرصتطلبان، اجازه نقدشدن به آن ندادند و آن را از نقد و رخنمودن اشکالاتش محروم کردند. نفس اما در ساختار و شیوه روایت متفاوت از فیلم قبلی است. فیلم آنقدر به کودکی یک کودک نزدیک میشود که در سینمای ایران بیسابقه است. واقعنمایی موفق با جزئیات زیاد و دقت بسیار، فضاسازی درست و استفاده بجا و مؤثر از انیمیشن ازجمله امتیازات «نفس» بهشمار میآیند. لحظات تنبیه کودک توسط مادربزرگ، معلم و ناظم و بهویژه معلم قرآن کاملا آزاردهنده است و به مرز کودکآزاری میرسد. نکته مهم دیگر آن است که با این قصه و شکل روایت، فیلم مسیر مشخصی برای رسیدن به یک پایانبندی درست را طی نمیکند. همهچیز در یک خط صاف در جریان است و نقل برشی از خاطرات یک کودک که با منطق تاریخی جلو میرود، پایانناپذیر جلوه میکند. شاید فیلم «نفس» با منطق داستانی فعلی، گرچه از روایت مدرن بهره میبرد، جز با این پایانبندی – که به گمان من تحمیلی است- هرگز تمام نمیشد.
۵٫ ۲ ستاره از ۵