این مقاله را به اشتراک بگذارید
امبرتو اکو: ما تنها موجوداتی هستیم که به مرگ با خنده واکنش نشان میدهیم
امرتو اکو
سالهاست که در ایران چهره شناخته شده ای به حساب می آید اما در این چند سال اخیر بود که به همت رضا علیزاده ترجمه هایی مقبول از آثار او به فارسی منتشر شد. هشتاد و چهارسال زندی کرد. زندگی پرباری که با خواندن و نوشتن آمیخته بود. یادش گرامی.
«امبرتو اکو»، نویسنده ایتالیایی و استاد نمادشناسی (Semiotics) در دانشگاه «بولگانا» شب گذشته در سن ۸۴ سالگی بر اثر عارضه سرطان درگذشت. به مناسبت فوت این نویسنده و استاد دانشگاه ایتالیا گفتوگویی را که وی در سال ۱۹۹۶ انجام داده منتشر کردهایم که میخوانید.
به نقل از سایت رسمی این نویسنده، تا کنون بیش از ۲۰ میلیون نسخه از رمانهای «اکو» در جهان به فروش رفته است؛ از جمله آثار مشهور این نویسنده ایتالیایی «نام گل سرخ» است که از روی آن فیلمی با بازی «شون کانری» و «کریستین سلاتر» ساخته شد. بیشتر اثار این استاد نمادشناسی آکنده از نمادها و نشانههای آشکار و پنهان است که ریشه در مسیحیت و نمادهای کهن دارد.
آنچه در پی میآید گفتوگویی است که با وی در سال ۱۹۹۶ انجام شده است.
رمانهای شما محبوبیت زیادی دارند اما مردم نمیتوانند آنها را یکجا بخوانند. این موضوع شما را اذیت نمیکند؟
باید اعتراف کنم که کتابهایی هستند که من خیلی دوست دارم اما نمیتوانم آنها را یکجا بخوانم. این که شما میگویید زمانی رخ داد که «نام گل رز» منتشر شد؛ رمانی بسیار سخت و پر از نقلوقولهایی به زبان لاتین که موفقیت خوبی داشت. این کتاب این افسانه را بر سر زبانها انداخت که رمان «نام گل سرخ» کتابی غیرخواندنی است. من که راضی هستم.
اگر ما کتابهای شما را به اشکال سادهتری درآوریم، «نام گل سرخ» یک اثر جنایی رمزآلود است و «آونگ فوکو» یک رمان توطئهآمیز. کتاب «جزیره روز گذشته» را چگونه ارزیابی میکنید؟
بیش از هر چیز این رمانی است که شما در آن میتوانید داستانهایی را بخوانید. در دو بخش نخست با یک داستان کارآگاهی رمزآلود مواجه هستید. با وجود این در آن جزئیات متافیزیکی هم وجود دارد؛ بعضی پرسشهای مهم درباره حقیقت و نظم جهان. در این حالت، باید گفت که این رمان سوم من نیز دنباله دیگر رمانهاست.
تمامی سه کتاب نخست من رمانهای فلسفی هستند. نیویورک تایمز بسیار لطف داشت که نوشت اینها در خط داستانهای «ولتر» و «جاناتان سویفت» حرکت کردهاند؛ هرچند متفاوت هستند. دو رمان نخست داستانهایی درباره فرهنک را بازگو میکنند.
همیشه از خودم میپرسیدم که آیا میشود آزادانه درباره طبیعت سخن گفت. همینجا بود که موضوع یک جزیره به ذهنم رسید؛ جزیرهای در اقیانوس آرام که از دست بشریت بهدور مانده بود. با توجه به شخصیت من بسیار هیجانانگیز است که برای نخستین بار به آنجا بروم (نهتنها برای من بلکه برای تمامی نوع بشریت) و دیدن چیزهایی که پیش از این چشم هیچ انسانی به آنها نیافتاده و معنای اسمی برای آنها ندارد.
برای من بسیار هیجانانگیز بود که داستانی را به جای استفاده از اسامی از طریف استعاره بیان کنم. از منظر دانش نمادشناسی من این تجربهای جالب بود.
همیشه برای من تفکربرانگیز بود که حضرت آدم با چه وظیفه هیجانانگیزی مواجه بود وقتی خداوند از او خواست تا روی اشیا نامگذاری کند. به نظر شما حضرت آدم از کجا آغاز کرد؟
می دانید که آخرین کتابهای علمی من درباره مشکلاتی بود طی ۲ هزار سال تمدن بشری وجود داشت. اینکه زبان حضرت آدم چه بود؟ یک زبان کامل؟ چرا که حکایت اسطورهای وجود دارد که میگوید نامگذاری اسم خرگوش توسط حضرت آدم توصیف کننده ایده واقعی خرگوش بوده است.
این یک نظر آرمانشهری است؛ ما دوست داریم که زبان ما ابزار انتقالی باشد که بهوسیله آن بتوانیم طبیعت چیزها را درک کنیم.
اما آیا به نظر شما در «نام گل سرخ» شما این را مطرح نکردید که این ایدهها برای «جورج»، کتابدار نابینا اصلا مهم نبوده است؟ او آدم بدذاتی است.
آیا فکر میکنید که «ویلیام بسکرویل» در این رمان هیچ نظرگاهی ندارد؟ جرج آدم بدذاتی نیست او یکی از قهرمانان است … او بیان کننده زاویه دید خاصی از زمان خود است اما من او را بدذات نمیدانم. او در مواجهه به با دو دیگاه جهانی قرار دارد؛ یکی از آنها دیدگاه جهانی ایدهها است.
و ایدههایی هستند که در جهان مدرن خطرناک بهشمار میآیند همانگونه که در رساله ارسطو در سال ۱۳۲۷ درباره خنده گفته شده بود؟
حتی زمانه ما هم پر است از استبداد که کتابها را میسوزانند. معنای آن چیست؟ ما همیشه تمایل داریم تا چیزی را خراب کنیم.
حتی امروزه ما با چالشهای ادامه داری بین آدمهایی که فکر میکنند برخی متون بسیار خطرناک هستند و باید آنها را نابود کرد مواجهیم. بنابراین داستان من مختص زمان خاصی نیست حتی اگر در قرون وسطی رخ داده باشد. دنیا بهتر از گذشته نیست.
حتی این روزها کسانی هستند که درباره اینکه اگر اجازه دهیم اطلاعات خاصی روی اینترنت منتشر شوند خوب است یا بد سخن می گویند؛ اینکه آیا اجازه داریم تا به مردم اجازه دهیم که از طریق اینترنت به دیگران بیاموزند چگونه خودکشی کنند، یا بمب بسازند؟ ما همیشه نگران هستیم که متون ترسناکی وجود دارند.
در سال ۱۹۹۵ شما گفتید که از شبکه اینترنت استفاده نکردهاید؛ هموز هم استفاده نمیکنید؟
من موج سوار هستم. از اینترنت استفاده میکنم فقط وقتی دنبال چیزی هستم که به آن نیاز دارم. میتوانم در عرض ۱۰ تا ۱۵ دقیقه وقت صرف کنم تا کنجکاوی خود را برطرف کنم. تمامی شب را همچون یک معتاد پارانوئید وقت برای اینترنت نمیگذارم. امیدوارم دیگران هم چنین کاری را انجام دهند.
کدام یک شما را بیشتر راضی میکند؛ کار دانشگاهی وعلمی، رمان یا حتی نوشتن مقاله در روزنامه؟
فرقی ندارد. هنگامی که درگیر کاری یا وظیفهای میشوید میتوانید با حس و حالی عالی آن را انجام دهید. در یک لحظه من ممکن است مقالهای فنی بنویسم. متاسفانه در این مورد من خلاق نیستم. باید چیزی بگویم؛ حتی اگر حقیقت نداشته باشد حداقل لازم است معقول باشد. (میخندد)
در «نام گل سرخ» بحث بسیار جدی وجود دارد درباره اینکه آیا حضرت عیسی (ع) میخندیده است یا نه. آیا فکر میکنید خداوند هم شوخطبعی دارد.
دارایی منحصر به فرد و عجیب بشریت چیست؟ این که بدانیم میرا هستیم … که اگر هیجانانگیز نباشد، مهمترین نکته دانایی است. فکر میکنم اینکه ما تنها موجوداتی هستیم که میدانیم میمیریم، ما تنها موجوداتی هستیم که به این آگاهی با خنده واکنش نشان میدهیم. اگر خداوند ازلی و ابدی است پس نیازی به خنده ندارد؛ هر چند شاید به کارهای ما لبخند بزند.
ایبنا