این مقاله را به اشتراک بگذارید
معرفی کتاب / ˝هومر و لنگلی˝ اثر ای.ال دکتروف
یکی از آثار خواندنی ای.ال دکتروف نویسنده بنام آمریکایی ˝هومر و لنگلی˝ است… اگر در ایام نوروز زمانی برای مطالعه گذاشتهاید، سری هم به این کتاب بزنید.
ای. ال. دکتروف در ۶ ژانویه ۱۹۳۱ در برانکس نیویورک به دنیا آمد. مادرش "رز" و پدرش "دیوید ریچارد" نسل دوم مهاجران یهودی روس بودند.
آنها بر اساس نام ادگار آلن پو نام پسرشان را ادگار گذاشتند. ادگار در مدرسه عمومی و دبیرستان علوم برانکس درس خواند. او که چندان علاقهای به ریاضی نداشت بیشتر اوقاتش را در دفتر مجله ادبی مدرسه سپری میکرد. اولین آثار ادبی او در همین نشریه منتشر شد.
دکتروف به کالج کنیون در اوهایو رفت و فلسفه خواند. پس از فارغالتحصیلی در سال ۱۹۵۲، به مدت ۱ سال در دانشگاه کلمبیا در رشته نمایش انگلیسی تحصیل کرد. پس از آن به نیروی زمینی ایالات متحده آمریکا پیوست و به عنوان سرجوخه در سالهای ۱۹۴۴–۱۹۴۵ در آلمان تحت اشغال متفقین خدمت کرد.
پس از بازگشت از جنگ به نیویورک در یک شرکت فیلمسازی بهعنوان خواننده و ارزیاب فیلمنامه مشغول به کار شد و به علت این که بیشتر فیلمنامههای وسترن میخواند، تحت تأثیر فضا و شخصیتهای وسترن، اولین رمان خود را با عنوان به عصر سختیها خوش آمدید در سال ۱۹۶۰ منتشر کرد. پس از کارهای ویراستاری و انتشاراتی دکتروف در سال ۱۹۶۹ ترجیح داد که نویسنده تماموقت باشد و بنابراین تمام توجه خود را به نوشتن معطوف کرد و بهعنوان نویسنده مقیم به دانشگاه کالیفرنیا، ارواین رفت و در سال ۱۹۷۱ رمان کتاب دانیل را تکمیل کرد. او در این رمان به ماجراجوییهای هستهای آمریکا و پیامدهای آزمایش انفجار هستهای میپردازد.
دکتروف رمان بعدیاش را که اکنون مشهورترین اثر اوست در سال ۱۹۷۵ با عنوان "رگتایم" روانه بازار کرد. این رمان بعدتر در فهرست صد رمان برتر به انتخاب کتابخانه مدرن به عنوان یکی از ۱۰۰ رمان برتر قرن بیستم قرار گرفت.
اما رمان "هومر و لنگلی" در ایران به سال ۱۳۹۱ و توسط الهام نظری ترجمه شد. این کتاب را انتشارات افراز منتشر کرده است. این رمان که داستان دو برادر به نامهای هومر و لنگلی را روایت میکند نخستین باردر سپتامبر ۲۰۰۹ منتشر شد.
آغاز این رمان چنین است: " من هومر هستم. برادر کور. بیناییام را یک دفعه از دست ندادم، مثل فیلمها کم کم همه چیز محو شد. وقتی به من گفتند که چه اتفاقی قرار است بیفتد، دلم میخواست بیناییام را بسنجم، آن موقع نوجوان بودم و در مورد همه چیز کنجکاوی میکردم…"
قیمت این کتاب ۲۰۵ صفحهای ۸۸۰۰ تومان است.
هنر آنلاین
7 نظر
كلنل اسكورتسني
تلفظ اسم این نویسنده دکتروف نیست. “دکترو” است.
صاحب نظر
اینبار حق با کلنل است .قبلا نیز دکتر براهنی اعلام کرده بود که دریابندری به اشتباه نام او را دکتروف ترجمه کرده و دکترو صحیح است. لیکن دکترو در تلفظ فارسی چیزی می شود در مایه های امیرو یا حمیدو . فلذا دکتراف به نظر گوش نواز تر است.
مد و مه
خوشحالیم که برای یک بار هم که شده جناب کلنل و جناب صاحب نظر دارای یک نظر هستند.
از قضا نظر هر دو نیز صائب و مورد قبول
اما باید اعتراف کنیم با وجود هم نظر بودن با شما بزرگواران چون در کتاب مورد اشاره مترجم نام را اینگونه ثبت کرده ماهم در خبر
همانند آن را پذیرفتیم تا مبا دا خواننده نا آشنا تعجب کند .
سربلندی هر دو شما آرزوی ماست
صاحب نظر
مدومه برای من عجیب است در این سایت غیر از من و کلنل کمتر کسی نظر می گذارد یعنی این همه می خوانند و می گذرند بدون واکنشی یا کنشی
مد و مه
شما جزو عزیزترین خوانندگان ما هستید که از قضا مرتب نظراتتان را می نویسید. برخی خوانندگان گاهی نظر می گذارند و برخی هم اصولا بی نظر هستند! از قضا در این روزگار تلگرام و وات ساپ و این جور جنقولک بازی ها اغلب نظراتشان را همانجا منعکس می کنند. راستش برخی مواقع حیفمان می آید که به هم توهین می کنید اما این کل کل کردن های شما و جناب کلنل جزو نمک و فلفل های مد و مه محسوب می شود بدون آن بی مزه خواهد شد
امیدوارم این دوئل جذاب به شکلی که رکیک نشود ادامه داشته باشد که بدون آن دلمان تنگ خواهد شد!
مریم
آقایان و خانم ها /صاحب نظر هم می تواند مرد باشد هم زن؛ البته کلنل احتمالا باید مرد باشد/ خواستم بدانید در نظر گذاری تنها نیستید. منتهی برخی مثل من حال نظر گذاشتن نداند
اما بعد این پا به پایتان می آیم مگر اینکه کم بیارید.
اگر می خواهید نظر گذاری های مد و مه را ببینید
سری به این آدرس بزنید
http://www.madomeh.com/site/news/news/5165.htm
یا اینجا
http://www.madomeh.com/site/news/news/1208.htm
كلنل اسكورتسني
همین الآن از نوشتن جوابیه به صاحب نظر ذیل مقاله ” نوروز در روزگار قاجار “فارغ شدم. بعد رفتم نظری در مورد حرفهای سیمین دانشور درباره علی اسفندیاری و پسرش نوشتم. بعد آمدم اینجا دیدم پاسخگوییهای من به این بیمار روانی(صاحب نظر) مورد گفتگو قرار گرفته. کاش ابتدا به اینجا سر میزدم. خیلی بد شد هرکس آن نظر مرا بخواند گمان ساختگی بودن و “ افه آمدن ” را خواهد کرد . عالی میشود اگر مکانیزمی در سایتتان تعبیه کنید که در گوشه ای ازصفحه همیشه آخرین نظرات را اعلام نماید. بسیار به پویایی سایت کمک خواهد کرد. شاید آدم بخواهد به مقاله ای مربوط به چند سال پیش پاسخ دهد. لازم است دیگران هم مطلع شوند و دیگر ارج این نوشتارهای گلچین شده و مفید به دوره ای یک هفته ای منحصر نماند.