این مقاله را به اشتراک بگذارید
گفتگو با داریوش مهرجویی درباره آن رسید لعنتی تازه ترین رمانش
همیشه دغدغه نوشتن داشتهام
داریوش مهرجویی کارگردان شناخته شده سینمای ما، امسال با کتاب «آن رسید لعنتی» در بیست و نهمین نمایشگاه کتاب تهران حضور داشت. او آنچنان که در کارهای قبلیاش نگاهی اجتماعی را مد نظر قرار داده بود در کتاب «آن رسید لعنتی» هم کارش را با درونمایه پول و مشکلاتی که این واژه در زندگی اجتماعی با خود به همراه دارد پی گرفته است. به بهانه انتشار آخرین رمان این کارگردان شهیر، امید ایرانیان با او گفتوگویی انجام داده که در ادامه میخوانید:
آقای مهرجویی این نخستینبار نیست که مخاطبان ادبیات ایران شاهد حضور شما بهعنوان یک کارگردان و البته فیلمنامهنویس شناخته شده در حوزه کتاب هستند. «آن رسید لعنتی» آخرین نوشته شما در نمایشگاه کتاب رونمایی شد. توضیح دهید چرا بعد از مدتها کار و فعالیت در حوزه سینما و حتی تلاشهای زیادی که برای آغاز فیلم جدیدتان یعنی سنتوری ۲ انجام دادید دوباره به سراغ نوشتن رمان رفتید؟
راستش این برای من این یک دغدغه بزرگ است. البته در ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که از نظر من هیچ تفاوتی میان یک کارگردان بودن و یک نویسنده بودن وجود ندارد بهویژه که من در طول تمام سالهای فعالیتم در سینما بسیاری از فیلمنامههای کارهایم را هم خودم نوشتهام و همیشه دغدغه نوشتن داشتهام. حالا اینکه بشود غیر از نوشتن فیلمنامه به سراغ رمان و داستان بهعنوان یک گونه ادبی مجزا هم رفت خیلی خوب است و برای خود من لذتبخش است که مردم کتابم را بخوانند و با آن ارتباط برقرار کنند.
از منظر فنی چطور با این تفاوت مواجه میشوید؟ یعنی به لحاظ ساختاری چه تفاوتهایی در کار وجود دارد که باعث میشود شما در مواقعی نوشتن را به ساختن فیلم ترجیح دهید…
به نکته خوبی اشاره کردید. مساله در اینجا صرفا سلیقه من یا دیگری نیست. من البته در مورد علاقهام به نوشتن بسیار گفتهام اما بحث بر سر این است که خیلی از اوقات فیلمساز با محدودیت زمان مواجه است. او در خوشبینانهترین حالت ممکن فقط دو ساعت برای نشان دادن تمام آنچه منطور نظرش بوده وقت دارد و این اصلا برای نشان دادن تمام جزئیات کافی نیست. حالا فرض کنید همان فیلمساز آمده و مشغول نوشتن یک کتاب شده. طبیعی است که برای نوشتن رمان یا قصهاش خیلی وقت دارد، با بسیاری از محدودیتها مواجه نیست و از سوی دیگر میداند که فقط مخاطبان کارهای او هستند که آن اثر را میخوانند و حتی اگر هم در میانه راه خسته شدند میتوانند استراحت کنند و بعد به خواندن ادامه دهند. اما در سینما شما اگر بخواهی وارد جزئیات خیلی دقیق شوی ممکن است بخشی از تماشاگران که به سینما رفتهاند آنجا را ترک کنند.
محدودیتهایی که از آنها سخن گفتید تا چه حد بیرونی هستند؟
شما احتمالا از شیوه نظارت بر فیلمهای سینمایی اطلاع دارید، خیلی اوقات برای خود من این مشکل پیش آمده که برای یک پلان بارها مجبور شوم دوباره فیلمبرداری کنم و حجم ممیزی در سینما خیلی بیشتر از آن چیز است که در کتاب و ادبیات و رمان وجود دارد. یعنی در حوزه نوشتن شما از این بابت هم دست بازتری دارید. از همین منظر هم هست که معتقدم رمان مدیوم قوی تری است.
در مورد کتاب جدیدتان «آن رسید لعنتی» هم صحبت کنید. درونمایه این کتاب چیست و از چه منظری مورد نگارش قرار گرفته است؟
در این کتاب من درونمایه اثر را به موضوعی همهگیر که خیلی از مشکلات را حل میکند و البته تباهیها و قهرها و نامهربانیها هم ممکن است بهخاطر آن اتفاق بیفتند قرار دادهام. تم اصلی این رمان پول و ثروت است و البته حرص و طمعی که ممکن است در دل انسانها بیندازد. قصه این رمان درباره یک برنامهساز است که با تلویزیون کار میکند اما پولش را نمیدهند و بعد مشکلاتی ایجاد میشود که بهتر است رمان را بخوانید تا با آنها مواجه شوید.
آرمان