این مقاله را به اشتراک بگذارید
ملال آدم
مرتضی فکوری*
لارس اسوندسن با «فلسفه ملال» در ایران
اغلب برای بیان چیزهایی که ما را عذاب میدهند از مفاهیمی که به خوبی پرورده شده باشند بیبهرهایم. در واقع، افراد معدودی به دقت به مفهوم ملال اندیشیدهاند. معمولا ملال برچسبی سفید است که بر هر چه نتواند علاقه ما را برانگیزد میچسبانیم. ملال، بیش و پیش از هر چیز، به جای اینکه موضوع اندیشههای نظاممند ما باشد چیزی است که با آن زندگی میکنیم. با وجود این، میتوانیم بکوشیم تا مفهومهایی را برای ملال ایجاد کنیم تا بهتر بفهمیم هنگامی که در چنگال ملال گرفتاریم چه چیزی ما را عذاب میدهد. «فلسفه ملال» نوشته لارس اسوندسن (ترجمه افشین خاکباز، فرهنگ نشر نو) کوششی است برای اندیشیدن در اینباره که ملال چیست، چه زمانی ایجاد میشود، چرا چنین است، چرا به آن گرفتار میشویم، چگونه بر ما مستولی میشود، و چرا نمیتوان با نیروی اراده بر آن غلبه کرد. ولی باید گفت که اگرچه هر آنچه در این کتاب میبینید به دلیل ارتباطش با ملال مطرح شده است، مسلما ملال فقط یکی از جنبههای هستی انسان است و کتاب به هیچ وجه بر آن نیست تا همه زندگی انسان را به جلوهای از ملال فروبکاهد.
نویسنده علت نگارش این کتاب را ملال عمیقی میداند که مدتی او را گرفتار خود کرده بوده است، ولی آنچه باعث شد که اهمیت این موضوع را واقعا درک کند مرگ یکی از دوستان نزدیکش، به سبب مشکلات ناشی از ملال، بود. او میدانسته که این تجربه به محفل یاران نزدیکش محدود نیست، بلکه نشانه مشکلی جدی در ارتباط با معنا در کل فرهنگ معاصر ما نیز هست. تلاش برای بررسی مشکل ملال به معنای تلاش برای درک این است که کیستیم و در این برهه خاص از زمان در دنیا چه جایگاهی داریم. ما در دل فرهنگ ملال زندگی میکنیم، و «فلسفه ملال» تلاش فروتنانهای است برای کنارآمدن با این فرهنگ.
از زاویهای معطوف به دانشگاه و فضای آکادمیک، نارضایتی از فلسفه معاصر نیز در نگاشتن این کتاب موثر بوده است. امانوئل لویناس اندیشه معاصر را اندیشهای میداند که از درون دنیایی میگذرد که هیچ نشانی از انسان در آن نیست. از سوی دیگر، ملال موضوعی انسانی است.
«فلسفه ملال» شامل چهار فصل اصلی است: طرح مساله، داستانها، پدیدارشناسی، اخلاق. در فصل نخست با عنوان «مساله ملال» شرحی کلی از جنبههای مختلف ملال و رابطه آن با مدرنیته ارائه میشود: فصل دوم که عنوان «داستانهای ملال» را بر خود دارد، به ارائه برخی از داستانهای ملال میپردازد .فصل سوم – «پدیدارشناسی ملال»- بر پژوهشهای پدیدارشناسانه هایدگر درباره ملال متمرکز است: در باب وضعیت حسی و هستیشناسی، هرمنوتیک ملال. در «اخلاق ملال» که عنوان فصل چهارم است، این بحث مطرح میشود که در برابر ملال چه موضعی میتوانیم اتخاذ کنیم و چرا مجبور نیستیم چنین موضعی بگیریم: منظور از من چیست؟؛ ملال و تاریخ انسان؛ تجربه ملال؛ و ملال بلوغ. اگرچه میتوان هر یک از این چهار فصل را به صورت جداگانه مطالعه کرد، ولی این فصلها با رشته نازک و ظریفی به یکدیگر متصل میشوند.
نویسنده سعی کرده این کتاب را با سبکی غیرفنی بنویسد؛ چون ملال تجربهای است که بر بسیاری از افراد اثر میگذارد و علاوه بر این، لازم بوده که این کتاب قابل فهم باشد. با وجود این، برخی از فصلهای کتاب حاضر تا اندازهای دشوار است، چون در بسیاری از موارد با موضوعات دشواری ارتباط دارد. مهم است که هر کتاب شکل درست پرداختن به موضوع را یافته باشد و اسوندسن در «فلسفه ملال» این را خوب دریافته است، آنطور که در مقدمه کتاب ذکر میکند که: «زمانی هنگام خواندن مقالهای فلسفی درباره عشق بعد از چند سطر به این جمله رسیدم: "بابْ فقط و فقط در صورتی عاشق کیت است که …". در اینجا دست از خواندن کشیدم. این شیوه صوری برای پرداختن به موضوعی همچون عشق شیوه مناسبی نبود، چون به احتمال قوی پدیده مورد نظر در فرایند بررسی از بین میرفت. بنابراین، خوانندگان محترم نباید توقع جملاتی از این دست را داشته باشند که «پیتر فقط و فقط در صورتی ملول است که…». همانطور که ارسطو میگوید، نمیتوانیم در همه موضوعات به دنبال میزان یکسانی از دقت باشیم، بلکه باید به همان میزانی که برای آن موضوع خاص میسر است قناعت کنیم.
مناسبترین شیوه برای بررسی ملال به عنوان پدیدهای مبهم و متنوع که همواره به نوعی با انسان از آغاز آفرینش تاکنون همراه بوده است، مقالهای طولانی است، نه رسالهای تحلیلی؛ بنابراین این کتاب بیش از آنکه در پی استدلالی منسجم باشد، میخواهد مجموعهای از طرحهای ساده را ارائه کند که ما را به درک ملال نزدیکتر کند. از آنجا که پدیده ملال گسترده و متنوع است، رویکردی میانرشتهای را میطلبد. بنابراین، نویسنده کار خود را بر متنهایی از رشتههای مختلف، از قبیل فلسفه و ادبیات و روانشناسی و الهیات و جامعهشناسی و بررسی آرای فیلسوفانی چون سنکا، کانت، کیرکگور، نیچه و هایدگر و تحلیل مسائلی همچون رابطه ملال با رومانتیسم و مدرنیته، کار و فراغت، و مرگ و زندگی مبتنی ساخته است و ما را به درک بهتری از ابعاد مختلف این مفهوم و نقشی که در زندگی ما ایفا میکند و واکنشهای مختلفی که میتوان در برابر آن نشان داد میرساند.
* ویراستار و منتقد
آرمان