این مقاله را به اشتراک بگذارید
پاییزی به گرمی تابستان با فیلم های جدید (۱)
در حالی که به آغاز فصل جدید اکرانهای سینمایی نزدیک میشویم، در این مطلب ۳۳ تا از مورد انتظارترین فیلمهای مستقل و جشنوارهای پاپیز را گردآوری کردهایم.
به گزارش مد ومه به نقل از وبسایت زومجی – رضا حاج محمدی: در حالی که به آغاز فصل جدید اکرانهای سینمایی نزدیک میشویم، در این مطلب ۳۳ تا از مورد انتظارترین فیلمهای مستقل و جشنوارهای پاپیز را گردآوری کردهایم.
هرچه تابستان به عنوان جشن فیلمهای پرخرج، گرانقیمت و پرسروصدا شناخته میشود، پاییز فصل اکران آثار کمخرج، محجور و هنری سینما است. اگرچه قبلا فیلمهای عامهپسند پاییز را برایتان فهرست کردیم، اما راستش وقتی این فصل از راه میرسد، سینمادوستان بیشتر از هرچیزی منتظر هستند تا ببینید چه فیلمهایی به عنوان بزرگان فصل جوایز شناخته میشوند. بنابراین در این فهرست ۳۳تا از مورد انتظارترین فیلمهای این فصل را در یک مکان جمع کردهایم. فیلمهایی که از درامهای باپرستیژ شروع میشوند و تا مستندهای بحثبرانگیز و فیلمهای تازهی کارگردانان سرشناس ادامه دارند.
روشنایی بین اقیانوسها – The Light Between Oceans
درک ساینفرانس علاقهی بسیاری به ساختن درامهایی دارد که در به تصویر کشیدن دشواری طاقتفرسای حفظ رابطههای عاشقانه رودربایستی نمیکنند. بالاخره از کارگردان «ولنتاین غمگین» (Blue Valentine) بیشتر از این انتظار نمیرود. ساینفرانس برای فیلم جدیدش سراغ اقتباس از روی رمانی به همین نام رفته است و علایق و مهارتهایش را به دوران بعد از جنگ جهانی اول منتقل کرده است تا رابطهی نفسگیر و دردناک یک زوج دیگر را به تصویر بکشد. مایکل فاسبندر در این فیلم نقش نگهدارندهی یک فانوس دریایی را برعهده دارد که عاشق کاراکتر آلیشیا ویکاندر میشود.
بازیگری که به تازگی از دریافت اولین جایزهی اسکارش فارق شده است. خلاصه اینکه این زوج فوقالعاده با هم ازدواج میکنند و فاسبندر همسرش را برای زندگی در جزیرهای که در آن کار و زندگی میکند میبرد. بعد از مدتی این دو برای بچهدار شدن تلاش میکنند، اما در حالی که تلاشهایشان نتیجه نمیدهد، با قایقِ مرد مُردهای و نوزاد زندهاش روبهرو میشوند و تصمیم میگیرند نوزاد را به عنوان بچهی خودشان جا بزنند. چه کسی میتواند جلوی آنها را بگیرد؟ خب، معلوم میشود همهی مردم! از قرار معلوم همینطوری که فیلم به سوی نقاط اوجِ خردکنندهاش قدم برمیدارد، ساینفرانس بیشتر به درون رومانس دردناک این دو وارد میشود و این یعنی ظاهرا باید خودمان را برای اشک ریختن آماده کنیم.
دیوانگان یوگا – Yoga Hosers
کوین اسمیت بازگشته است و او همینطوری دارد به دور شدن از کمدیهای پرحرف و سطح پایینی که زمانی برندش را براساس آنها معرفی کرده بود ادامه میدهد. آخرین فیلم اسمیت که در سینماها اکران شد، کمدی ترسناک «عاج» (Tusk) بود که در سال ۲۰۱۴ اکران شد و با نقدهای خیلی بدی روبهرو شد. اما او که بعد از این ماجرا واهمهای به خودش راه نداد، برای ساخت فیلم بعدیاش بازگشته که دومین قسمت از سهگانهی «شمال حقیقی» است. با این تفاوت که این بار او با بازیگران جوانتری کار میکند.
ماجرا دور و اطراف دو نوجوان عاشق و دیوانهی یوگا (با بازی لیلی رُز دپ و دختر خودِ اسمیت، هارلی کویین (!)) جریان دارد که هر دو کارمند سوپرمارکت هستند. داستان از جایی دنده عوض میکند که یک روز ناگهان از وسط گسل کانادا هیولاهای کوچکی به شکل سوسیسهای آلمانی به زمین حمله میکنند. «دیوانگان یوگا» بعد از نمایش در جشنوارهی ساندنس مورد استقبال بسیار ضعیف منتقدان قرار گرفت. بنابراین به نظر میرسد فقط طرفداران سرسخت اسمیت تاریخ اکران آن را در تقویمهایشان علامت خواهند زد.
دختر سفید – White Girl
اولین ساختهی الیزابت وود در مقام نویسنده و کارگردان دربارهی دانشجویی به نام لیا است که در دو هفتهی پایانی تعطیلات تابستان یک دوست جدید اما خطرناک پیدا میکند: یک قاچاقچی مواد مخدر پورتوریکویی به اسم بلو. لیا به بلو کمک میکند تا جنسهایش را به دوستانِ سفیدش بفروشد و این دو حسابی خوش میگذرانند.
تا اینکه بلو جلوی چشمانِ لیا توسط پلیس دستگیر میشود و او میماند و هزاران دلار از کوکایینهای بلو. حالا لیا با یک انتخاب روبهرو میشود: او باید بین استفاده کردن جنسها یا فروختن آنها برای آزادی بلو تصمیمگیری کند. «دختر سفید» برای اولین بار در جریان جشنوارهی ساندنس امسال بود که به نمایش درآمد و به سرعت توسط نتفلیکس و کمپانی فیلمرایز خریداری شد. فیلم که با تغییرات زیادی براساس یک داستان واقعی ساخته شده، ظاهرا خیلی مورد توجه منتقدان قرار گرفته است و بسیاری آن را با صفاتی مثل «شوکهکننده» توصیف کردهاند.
مکس رُز – Max Rose
شاید تنهاترین و بزرگترین دلیلی که باعث میشود این فیلم به یکی از موردانتظارترین فیلمهای هفتههای آینده تبدیل شود، این است که جری لوییس، کمدین افسانهای سینما بعد از ۲۰ سال دوری از سینما، در یک نقش اصلی جلوی دوربین رفته است. لوییس نقش مکس را بازی میکند. یک نوازندهی بازنشستهی موسیقی جاز که همسرش، اوا (کلر بلوم) در ۶۵ سالگی به تازگی مرده است. داستان از جایی شروع میشود که مکس یادداشت صمیمانهای از طرف مردی که در سال ۱۹۵۹ برای اوا نوشته بود پیدا میکند.
از همین رو او دربارهی قدرت ازدواجش که در تمام این سالها به آن ایمان داشته شک میکند و جهت یافتن سرنخی برای پردهبرداری از هویت نویسندهی یادداشت دست به جستجو میزند. اولین بار در جشنوارهی فیلم کن ۲۰۱۳ بود که نسخهی اولیهی «مکس رُز» به نمایش درآمد، اما دنیل نوآ، کارگردان فیلم بیش از ۲ سال را به پروسهی تدوین دوبارهی فیلم اختصاص داد. نسخهی تدوینشدهی فیلم برای اولین بار در ماه آوریل در موزهی هنرهای مدرن نمایش داده شد. فیلم توسط کمپانی پادلادین پخش خواهد شد. همان تهیهکنندهی مستقلی که فیلم ترسناک «دختری در شب تنها به خانه میرود» (A Girl Walks Home Alone At Night) را در سال ۲۰۱۴ عرضه کرده بود.
کلون برای همیشه – Klown Forever
فیلم کمدی دانمارکی «کلون» که براساس سریال مشهوری به همین نام است در سال ۲۰۱۰ با استقبال گستردهای مواجه شد. بسیاری از منتقدان جنس کمدی فیلم را مورمورکننده و معذبکننده توصیف کرده بودند که توانایی خاصی در شوخی با خط قرمزها دارد. خب، حالا پنج سال بعد از اینکه ماجراهای عجیب و غریبِ فرانک و کسپر که بر پردهی سینماها به نمایش درآمد، این دو باز دوباره با کارگردان فیلم قبلی، میکل نورگارد همراه شدهاند.
با این تفاوت که این بار به جای عیاشی و ولگردیهای این دو در جنگلهای دورافتادهی دانمارک، بچهها خودشان را در سفری به سوی لس آنجلس پیدا میکنند و در راه با چهرههای آشنایی هم دیدار میکنند. باید صبر کرد و دید این گروه سهنفره این بار قرار است این کاراکترها را مجبور به انجام چه کارهای دیوانهواری کنند.
جادهی لندن – London Road
یک سال بعد از اینکه فیلم «جادهی لندن» در جشنوارهی تورنتو به نمایش درآمد، به نظر میرسد کمکم باید برای اکران این فیلم در بازار امریکا آماده شویم. ساختهی جدید روفوس نوریس، کارگردان «شکسته» (Broken) از سوی منتقدان به عنوان تریلری دربارهی یک قاتل سریالی معرفی شده که تاکنون نمونهاش را ندیدهاید. تمامیاش هم به خاطر این است که فیلم براساس یک تئاتر موزیکال اقتباس شده است. نکتهی جالب این تئاتر این است که نویسنده مصاحبههایش با مسئولان دنبال کردن پروندهی این قاتل سریالی را به شکل شعر تدوین کرده بوده و بازیگران هم میبایست آنها را با دقت اجرا میکردند.
حالا نوریس هم برای این اقتباس از همان بازیگران تئاتر استفاده کرده است که توانایی آواز خواندن داشتهاند و سناریو را از حفظ بودهاند. اما او برای اینکه سرمایهی فیلم را جور کند و ما را رسما مجبور به تماشای این فیلم عجیب کند، تام هاردی و اولیویا کولمن را نیز جذب کرده است. توصیف صحنههای جرم در این فیلم به صورت آواز از آن چیزهای عجیبی است که حقیقا شگفتزدهتان میکند.
دیگران – Other People
کریس کلی، نویسندهی برنامهی تلویزیونی مشهور «شنبه شب زنده» با این فیلم وارد دنیای ساخت فیلمهای بلند میشود. فیلمی که اکثر منتقدانی که شانس دیدن آن را داشتهاند، آن را عمیقا شخصی و بهطرز غافلگیرکنندهای بامزه توصیف کردهاند. داستان فیلم دربارهی نویسندهی فیلمهای کمدی با بازی جسی پلمونز (تاد از «بریکینگ بد») است که به خانهاش در حومهی کالیفورنیا برمیگردد تا از مادر در حال مرگش مراقبت کند.
کلی که خودش سناریوی «دیگران» را نوشته و آن را کارگردانی میکند، مادرش را به خاطر سرطان از دست داده است. بنابراین اگرچه خط داستانی فیلم چندان شگفتانگیز به نظر نمیرسد، اما او با استفاده از تجربیات واقعی خودش، جزییات شخصی و ظریفی را به داستان اضافه کرده که آن را بهطرز دردناکی به اثری نزدیک به مخاطب تبدیل کرده است.
ضربات – Kicks
یک جفت کتانی گرانقیمت چشمانِ برندون ۱۵ ساله را به خودش گرفته است و او هیچرقمه نمیتواند از آنها دل بکند و به هر ترتیبی که شده میخواهد آنها را به دست بیاورد، اما چیزی که جلوی راه او قرار میگیرد، یکی از قلدرهای محلهشان است. لازم به ذکر نیست که این کفش به سادگی فقط ابزاری برای آغاز سفر برندون در محلهی پایین شهری و تیره و تاریکشان است و اینگونه «ضربات» به فیلمی تبدیل میشود که ترکیبی از یک داستان بلوغ و نمایشی از زندگی شهری است.
جاستین تیپینگ، به عنوان نویسنده و کارگردان فیلم، از زمانی که برندهی جایزهی آکادمی دانشجویان شد زیر ذرهبین سینمادوستان قرار گرفت، اما طبق نظر منتقدان این جکینگ گیلیوری، بازیگر جوان و تازهکار فیلم در نقش برندون است که نظر همه را به خودش جلب میکند. همچنین ناگفته نماند که فیلم توسط تهیهکنندگان «موقتی ۱۲» (Short Term 12) تهیه شده است.
مولف: داستان جیتی لیروی – Author: The JT LeRoy Story
قبل از نهم ژانویهی ۲۰۰۶، دنیای ادبیات فکر میکرد فردی به نام جیتی لیروی حقیقت دارد. متعاد مواد مخدری که کتابها و مقالههای متعددی از زبان او نوشته است و حتی در اظهار عمومی هم ظاهر شده بود و حرفهایش مورد الهام بسیاری قرار گرفته بود. اما در آن تاریخ بود که روزنامهی نیویورک تایمز پرده از این حقیقت برداشت که جیتی لیروی وجود خارجی ندارد. بلکه او پرسونای خیالی زن خانهدار ۴۰ سالهای به اسم لورا آلبرت ساکن سن فرانسیسکو بوده است.
حالا این مستند به داستان پشتپردهی این ماجرا میپردازد و دربارهی این صحبت میکند که چگونه یک زن خانهدار معمولی یکی از بزرگترین شایعات ادبی عصر مدرن را اجرا کرده بود. به قول خود آلبرت، ارائهی داستانهای خیالی خودش از طریق هویتی دیگر تنها راه ممکن برای بیان کردن خودش بوده است. «مولف» برای اولین بار در جشنوارهی ساندنس نمایش داده شد و نقدهای قابلقبولی هم دریافت کرد و توسط استودیوهای آمازون و ماگلونیا برای پخش خریداری شد.
فیلمبردار – Cameraperson
یک قانون پایهای اما مهم در فیلمسازی وجود دارد که میگوید: دست فیلمبردار هیچوقت نباید در تصویربرداری احساس شود. چنین چیزی دربارهی کریستن جانسون صدق میکند. فیلمبرداری که برخی از بهترین مستندهای ۲۰ سال اخیر را ضبط کرده است. اما جانسون برای ساخت این فیلمش سراغ حرکت جالبتوجهای رفته است: او به آرشیو تصاویر استفاده نشدهای که در تمام این سالها رها شده بودند سر زده است. منظور تصاویری است که در آن میتوان حضور فیلمبردار را احساس کرد.
از صحبتهای عصبیکنندهی پشت دوربین برای گرفتن یک تصویر خطرناک گرفته تا آرام کردن یک مادر حامله و وحشتزدهی تنها و عطسهای که دوربین را تکان میدهد. جانسون تمام این تصاویر را با هم تدوین کرده است و به نمایش غیرمعمول و شگفتانگیز زنی رسیده که تمام عمرش مشغول فیلمبرداری در نقاط مختلف دنیا بوده است. «فیلمبردار» در آن واحد فیلمی دربارهی معنای تصویربرداری از حقیقت هم است. مطمئنا با یکی از آثار خلاقانهی امسال طرفیم که نباید آن را از دست بدهیم.
خانم استیونز – Miss Stevens
فیلم «اتاق انتظار» (The Keeping Room) با وجود سه بازی فوقالعاده از بریت مارلین، هیلی استاینفلد و مونا اُتارو در سال ۲۰۱۴ به یکی از مهمترین وسترنهای زنانهی سینما تبدیل شد، اما حقیقت این است که ستارهی واقعی آن فیلم جولیا هارت، نویسندهی آن فیلم بود که موفق شده بود از طریق بازی کردن با کلیشهها و عناصر ژانر به تجربهی نفسگیری برسد.
حالا هارت با پروژهای بازگشته است که کاملا برای خودش است و اولین تجربهی کارگردانیاش را ثبت میکند. فیلمی که مطالعهی شخصیتی بامزهای توصیف شده که یادآور سناریوی قبلیاش است. داستان زیبایی دربارهی غم و اندوه، فراموشی گذشتهها و پیدا کردن کمک در غیرمنتظرهترین مکانها. «خانم استیونز» دربارهی معلم دبیرستان عزاداری است که همراه با گروهی از دانش آموزانش در یک مسابقهی تئاتر شرکت میکنند.