این مقاله را به اشتراک بگذارید
راز جذابیت هنر سینما وقابلیت های روز افزون آن
کامل حسینی
اسلاوی ژیژک درباره فیلم "داگ ویل" کار لارس فون تریه می گوید:
با فیلم داگ ویل به شکلی ژرف اندیشانه یا تمثیلی باور به خود سینما مطرح می شود؛اینکه چگونه امروز هنوز مردم به جاودی سینما باور دارند.در داگ ویل تمام شهر روی یک صحنه چیده شده است.البته اکثر موارد در سینما همین گونه است؛اما اینجا صحنه به عنوان صحنه دیده می شود.وقایع در مکانی به نام داگ ویل اتفاق می افتند،شهر کوچکی که در آن خانه ای نیست.تنها خطوطی روی کف وجود دارد که مشخص می کند این خانه است،این خیابان…رمز کار در این است که حتی اگر بدانیم که همه چیز روی صحنه چیده شده و همه چیز ساختگی است باز هم مارا افسون می کند.این جادوی بنیادی این فیلم است.به نقل از"سینما به روایت اسلاوی ژیژک.ترجمه سعید نوری"
شاید هیچکدام از عبارات مشهور نتوانسته باشند به اندازه همین عبارت اسلاوی ژیژک میزان جذابیت سینما و قدرت جادویش را بیان کنند.اما پرسش مهم اینجا است که سینماراز جذابیتش را از کجا وام می گیرد وهمین قدرت سحرآمیز را از چه چیزی می آورد؟در واقع از زمان پیدایش سینما تا اکنون سینماگران فراوانی به طور ضمنی و غیرمستقیم به این پرسش پاسخ داده اند.جدا از قدرت سرگرم کنندگی سینما ایده ها و تامل هایی زیادی درباره راز جذابیت ماندگار سینما مطرح شده است مثلا از روبرت بروسون نقل می کنند که گویا گفته است:سینما گستره آن چیزهایی است که توضیح ناپذیرند.گروهی دیگر شاید جذابیت هنر سینما را مانند ژیژک جولان دادن انسانها مابین رویا و واقعیت بدانند.عده ای دیگر جذابیت سینما را باتوجه به سخن ارسطو در باز آفرینی واقعیت جدید می بینند واقعیتی که اندکی باجهان واقعی اولی تفاوت دارد،جهانی که با تخیل هایی گسترده روان انسان در هم می آمیزد و ما را افسون می کند.با توجه به این ایده می توان گفت راز جذابیت سینما در قدرت آشکار کنندگی و ورود با ساحت ناخود آگاه انسان است.اگر یک فیلم سینمایی با قدرت فرم هنرمندانه و محتوای حکیمانه ساخته شود می تواند ما را با واقعیت حقیقی گوهر درونی انسانی آشنا نماید چون از قضا خود تخیل بخشی از واقعیت زندگی انسان است بدین معنی که اگر چه نمایش هنرمندانه تخیل یک انسان در سینما همان تخیل است اما از آنجاییکه خود عنصر خیال به ذهن و روان ما وارد می شود و با واقعیت ها مأنوس می شود و در یک کنش و واکنش فعالانه از آنها تاثیر می گیرد و بر آنها تاثیر می گذارد پس می توان گفت که خود سینما نوعی قدرت نبش تخیل و آرزوها و دیگر رخدادهایی است که در دنیای ناخود آگاه و زیرین ذهن و روان انسانها حضوری همیشگی دارند.فروید یک زمانی معتقد بود که هنر راستین،هنری است که با ناخود آگاه صادق باشد،شاید سخن فروید غیر مستقیم اشاره دارد به راز جذابیت سینما که خود سینما نوعی هنر است که می تواند صادقانه از طریق تصاویر ما را به کوچه پس کوچه ها و تارهای پیچیده و در هم تنیده بخش آگاهی و ناخود آگاهی روح وروان می برد.دیگری راز جذابیت هنر هفتم را در این می بیند که سینما با خلق واقعیتها ما را در موقعیت هایی مشابه جهان واقعی قرار می دهد و بدین ترتیب افراد به فکر وا می دارد که در موقعیت هایی مشابه چگونه عمل نماید و هر چه سینماگر بهتر بتواند موقعیت مشابه را به تصویر بکشد به همان اندازه جذابیت کارش دوچندان خواهد شد.کارگردانان و منتقدان دیگر هم راز اصلی جذابیت سینمایی رادر بیان درد و رنج های اجتماع با هدف برانگیختن حس سفقت یا نفرت در افراد نسبت به یک امر نابهنجار یا ضد ارزش انسانی و معنوی می دانند و از همین دیدگاه حق بر آنها است چون اکثر افراد در زندگی روزمره شوربختانه از کنار همین ناهنجاری ها می گذرند بدون توجه واقعی و انسان دوستانه به آنها بدین ترتیب در جهان واقعیت مسایلی می گذرند که بار اول برای ما چندان پرسش برانگیز و دارای اهمیت چندانی نیستند اما هنگامی که دوباره همان واقعیت ها در قالب تصاویر جذاب و هنرمندانه سینمایی در می آیند قدرت تامل و سپس بیدار کنندگی و هشدارانه ای را به خود می گیرند که همزمان تماشاگر توانایی مشاهده آنها را نیز دارد(مثلا تماشاگر در عالم واقع شاید تاب دیدن یک جنایت را نداشته باشد اما در سینما می تواند تا حدودی…)منتقدان نشان می دهند که تاریخ سینما پیوند عجیبی با کشف رازهای جذابیت سینما دارد مثلا زمانی سینما بازگویی خط داستان مستقیم و پیروزی بر قهرمانان و انتقام از تمام عناصر شر با هنرمندی تمام به تصویر می کشید و مخاطب را در خور مسحور می نمود و مخاطب بدجوری مبهوت و مجذوب این گونه سحر سینما شده بود اما بعدها با پیدایش سینمای موج نو و همچنین دگرگونی در سبک های سینمایی به جای اینکه ذوق عادت کرده مخاطب بتواند همچنان سینما را به دنبال خود بکشاند بر عکس سینما با سحر همیشگیش توانست به خط داستان مستقیم و پایان معلوم و قهرمان پروری مشخص پایان دهد و مخاطب را به دنبال خود بکشاند تا همزمان به عادت و رکود سلیقه او پایان دهد اما در عین حال باز هم مخاطب را به دنبال خود بکشاند و جذابیتش را همچنان حفظ نماید.این گونه دگرگونی زمینه ساز بیشتری برای ذهن مخاطب فراهم نمود تابا فاصله گرفتن از نوع نگاه قبلی به فیلم ذهنش با معناها و تفاسیر متعدد درگیر شود که این هم به نوبت خود رازهای جذابیت سینما و لذت دیدن فیلم به روز تر می نمود.اینها و اینها…همگی راز جذابیت های سینماهستند اما توانایی جذابیت خیره کنندگی سینما در اینها خلاصه نمی شود بلکه این جادوی سینما برای مخاطبان همچنان ادامه دارد.در هر حال می توان گفت که راز جذابیت سینما دارای قابلیت هایی روز افزون و بی شماری است که هر روزه با ارائه فرم هایی جدید و تکنیک های سینمایی و گسترش افق اندیشه و حکمت بشری خود را جلوه می دهند تا به موازات قابلیت هایی روز افزون و ابدی خودش ما را همچنان با سحر ابدی خود تا ابدیت مسحور گرداند.