اشتراک گذاری
نگاهي به کتاب «بربریت واقعا موجود» ويراسته لئو پانيچ
هر خشونتي پيامد مستقيم ساختار است
پرسش مهم براي آينده اين نيست كه «آيا ممكن است دوباره اتفاق بيفتد؟» بلكه اين است: «آيا ميتوان آن را متوقف كرد؟»
دیوید استانارد، هولوکاست آمریکایی
با گذشت چند دهه از پايان جنگهاي جهاني، ذرهاي از ميزان خشونت جاري در جهان كم نشد. از سال ٢٠٠٣ تا ٢٠٠٩ شمار كودكاني كه در سراسر جهان بر اثر گرسنگي، جنگ و بيماريهاي قابلپيشگيري جان دادهاند، بيش از تمام آدمهايي بوده كه در طول شش سال جنگ جهاني دوم از بين رفتند. در هر سه ثانيه كه يك انسان تازهبهدنياآمده ميميرد، ١٢٠ هزار دلار در سطح جهان صرف خريد سلاحهاي نظامي ميشود. اين آمار مربوط به قبل از جنگهاي سوريه و ليبي است. زنجيرهاي از فجايع انساني از لحظه اعلام جهاني حقوق بشر در سال ١٩٤٨ تاكنون ادامه داشته است: از كشتار در كره و ويتنام تا فلسطين، لبنان، اندونزي، كلمبيا، گواتمالا، السالوادور، نيكاراگوئه، آنگولا، موزامبيك، اريتره، شيلي، اوگاندا، روآندا، سومالي، جمهوري دموكراتيك كنگو، جمهوري آفريقاي مركزي، سودان، بوسني، چين، ايرلند شمالي، بنگلادش، كشمير، سريلانكا، عراق و افغانستان؛ افزون بر همه اینها، رواج تجاوز و خشونت عليه زنان، جنگ بر سر مواد مخدر، خشونت پليس عليه كارگران، معدنچيان، سياهان و پناهجويان، بمبگذاریهای انتحاری و شکنجه در جايجاي جهان. تعداد كشتهشدگان در قرن بيستم در حدود ١٤٠ ميليون نفر برآورد شده است. براي فهم بهتر ابعاد كشتار باید به تغییر جمعیتی نگریست؛ اگر جمعيت زمين اكنون نزديك به هفت ميليارد نفر است، در دهه ١٩٦٠ از سه ميليارد نفر فراتر نبود. اكنون در جهان حدود ١,٣ تريليون دلار براي خريد اسلحه هزينه ميشود كه از كل هزينههاي جنگ سرد هم بيشتر است. پيامد اوليه اين اعداد و آمار، بوميشدن كشتار در بسياري از نقاط كشورهاي جنوب است. وقتي رزا لوكزامبورگ در سال ١٩١٦ عنوان كرد جامعه سرمايهداري بر سر دوراهي سوسياليسم يا بربريت و توحش است، پرسيده بود اگر بنا به انتخاب توحش باشد، اين بازگشت به بربريت در مرحله فعلي تمدن اروپايي چه معنايي دارد؟ شواهد معنادار اين بازگشت را اكنون با توجه به گستره و شدت خشونت، حتي در نبود جنگي جهاني و بيش از دو دهه پس از پايان سوسياليسم واقعا موجود بهوضوح ميتوان ديد: بهسختی میتوان انکار کرد که ما در عصر ديگري از بربريت بهسر ميبريم: چهلوپنجمين مجلد دفترهاي سوسياليستي كه در سال ٢٠٠٩ منتشر شد، تلاشي است در فهم اين واقعيت. کتاب حاضر ترسیم چشمانداز روشنی از انواع، گستره و درجههای مختلف خشونت جدی در جهان امروز است. شکلهای معاصر خشونت، آنچنان متنوع و پیچیده و آنچنان در لایههای مختلف ظاهر میشوند و در زمینههای گسترده بروز میکنند که شناخت پیوند خاص آن با سرمایهداری و امپریالیسم نیاز به درکی تازهتر دارد. کتاب حاضر ميكوشد با بررسي مواردي چون نظامیگری آمریکایی و قدرت سیاسیاش، خشونت در فرهنگ دیداری، نژادي، زندانها و جنگ، حرافي و سکوت دولتها، قربانيان دیدگاههاي جنسی و کالاشدگى خشونت، امكان فهم رهايي و مقدمات چنين دركي را فراهم كند. همچنين مشخصا به خشونت موجود در آمريكا، هند، اندونزي، نيجريه و بخشي از خاورميانه در مقالات مستقلي ميپردازد. اين كتاب با بررسي خشونتهای جاري قرن معاصر مدعي است امپریالیسم جهانی در همه آنها نقش مستقيم و غيرمستقيم داشته است.
دولت، سرمايهداري و خشونت فراگير
ويراستار مجلد سال ٢٠٠٩ دفترهاي سوسياليستي، لئو پانيچ و كالين ليز هستند. فارغ از اينكه تحليلهاي نويسندگان كتاب با توجه به اتفاقات چندسال اخير، تازگي خود را در كوران تحليلهاي بديع و آمارهاي دقيق از دست دادهاند، مقاله اول را ميتوان پيشگفتار كلي كتاب دانست و ميانتيترهاي آن را پيشزمينه مقالات ديگر كتاب. به اين اعتبار حتي ميتوان مقالات ديگر را به طور غيرمستقيم در نسبت با مقاله اول خواند؛ اگرچه برخي از آنها به قوت اولي نيستند. سير كلي محتواي كتاب در مقاله اول تلاش براي فهم اين موضوع است كه چرا امروز خشونت اينهمه گسترده است و چرا باوجود گستردگي راه و روشهايي كه به موجب آن خشونت پذيرفتني ميشود و حتي اشاعه مييابد، باز نادرست تلقي ميشود؛ به عبارت ديگر ايدئولوژي و واقعيت خشونت چيست؟ ازاينرو، آنچه در اين كتاب آمده، ارائه طرحي كلي در ترسيم اين چالش است. اين كار از دو راه صورت میگیرد: نخست از طريق نشاندادن خشونت كه در جريان توسعه سرمايهداري مشاركت دارد و همچنين از راه ضدخشونتي كه در برابر سرمايهداري و امپرياليسم مقاومت ميكند. در اين ميان است كه خشونت ميان مردم نيز كه اينهمه تحت نظام سرمايهداري گسترده شده، بررسي ميشود؛ در كنار نقش سياسي- نظامي ايالات متحده آمريكا كه خود را پليس جهان ميخواند.
ويراستاران كتاب در مقاله «تأملاتي درباره خشونت امروز» به سرآغازهاي سرمايهداري و آغاز انباشت اوليه در قرون پانزدهم و هجدهم ميپردازند و نشان ميدهند چگونه همهچيز با خشونتي اوليه آغاز شد: خلعيد از دهقانان، انهدام صنعتگران خرد و شرايط هولناك كار و زندگياي كه كارگران اوليه در كارخانهها در انگلستان تجربه كردند. در نظر آنها، بعدها اين فرایند اوليه، به شكلها و اندازههاي مختلف خشونتآميزش در جاهاي ديگر نيز از طريق نظام جهاني سرمايهداري تكرار شد. كتاب حاضر، در تبیين موقعيت تاريخي وضع موجود، اين رفتوبرگشت را در موارد ديگر نيز انجام ميدهد؛ مثلا توسعه استعماري و ايجاد سكونتگاههاي اروپايي در آنسوي درياها را در گرو خلعيد گستردهاي از بوميان آمريكا، آسيا، آفريقا و استراليا ميداند كه بعدها منجر به ادغام در زندگي حاشيهاي جهان توسعهيابنده سرمايهداري شد. در نظر نویسندگان، تمام اين مراحل از طريق نژادپرستي وابسته و همراه با آن و با توجیه صدور تمدن سفيدپوستان اروپايي به كار افتاد. بهاينترتيب، خشونت با روند انباشت ابتدايي سرمايه، با آنچه در مركز و آنچه در پيرامون جريان داشت، آميخته بود. بهعلاوه خشونت ارتباط داشت با ايجاد دولت سرمايهداري نوين و نظام بيندولتي كه در بيشتر كشورهاي اروپايي تا نيمه دوم قرن بيستم هنوز كامل نشده بود و به گونه مناقشهانگيزي تا قرن بيستويكم در بالكان ادامه يافت. همچنين در آسيا، آفريقا و آمريكاي لاتين حصر و غارت مناطق استراتژيك بهجامانده از منابع طبيعي ادامه يافت كه نشاندهنده مشكل اصلي انباشت اوليه سرمايه بود، انباشتی که هيچگاه در قالب «اولیه» باقی نمیماند. ازآنجاكه در مرحله انباشت اولیه هنوز تفکیک کارکردی سرمایهداری صورت نگرفته، زور ماورای اقتصادی منجر به خلق نوعی سلطه سرمایهدارانه ميشود. این زور ماورای اقتصادی با دخالت مستقیم دولت به شکلهای مختلف فرایند انباشت اولیه سرمایه را محقق میکند. با اینهمه، چرخه انباشت اولیه در کنار انباشت عادی همواره تکرار میشود. از اينرو، روشن ميشود كه چرا همراه با رشد موفقيتآميز انكشافهاي جهاني، محدوديتهاي سرمايهداري نيز مدام بيشتر شد و در نتیجه ابعاد خشونتباري به خود گرفت. اما ادامه سلطه سرمايهداري در تماميت جهان پيراموني نياز به نظاميگري را پيش ميآورد و در نتيجه ساكنان جهان پیرامون در ناآرامي دائمي به سر ميبرند. سمير امين، اقتصاددان مصری- فرانسوی، در مقاله آخر نشان ميدهد كه چگونه اين وضع هر نوع دموكراسي اصيل يا پيشرفت اجتماعي را ناممكن ميكند. چراكه انباشت در مقياس جهاني كه با منطق منحصربهفرد سود پيش ميرود به اين معناست: كاهش منابع پايانپذير (بهخصوص نفت)، تخريب جبرانناپذير تنوع زيستبوم و انهدام شتابان منابع طبيعي براي بازتوليد زندگي در كره زمين. نتيجه اين انهدام همچنين عبارت است از دستيابي نابرابر فزاينده به سودهايي كه سرمايهداري جهاني فراهم ميآورد. از اين رو در نظر امين، سرمايهداري جهانيشده معاصر ديگر نميتواند فضايي كافي براي جستوجوي رهايي بشر ارائه كند.
كتاب حاضر با چنين نگاهي، نسبت خشونت امروز دولتهاي سرمايهداري را با دولتهاي پيشين توضيح و نشان ميدهد كه به چه شكل زور دولت در بازار برای رفع بحران يا برای نیاز خود به تمرکز سرمایه دخالت میکند. كتاب در اين پسزمينه تاريخي، آشكارترين تفاوت بين سرمايهداري امروزي و دورانهاي قبل را در اين ميداند كه دولتهاي سرمايهداري كنوني ديگر به جنگ عليه يكديگر نميپردازند و حتي تهديد به جنگ هم نميشوند. نتيجه منطقي پرهيز از جنگ متقابل به چه چیز منجر میشود؟ اين دولتها به جاي جنگ رودررو با همدستي يكديگر تمام مردم جهان را به موضوع رقابت در بازار سرمايهداري جهاني تبديل كردهاند. بنابراين در پي تغيير شرايط زندگي روزمره موجود و همزمان با بيثباتي نظامهاي سياسي در كشورهاي موسوم به جهان سوم، مردم بيشتري به سمت خشونتهاي محلي، از جنايت تا آشوب كشيده ميشوند. كتاب حاضر قائل به پيوندي دروني ميان این مردمان است. نويسندگان بر اين باورند كه همراه با آغاز موج سوم دموكراسي كه از سوي جامعه بينالملل به راه افتاد، نقش پليس درست همراه با ظهور رقابتهاي انتخاباتي ظاهري قوت يافت و از آن پس، خشونت به پديدهاي فراگير و عادي تبديل شد.
قربانيان خود به قاتلان خود بدل ميشوند
جنبههاي ديگر خشونت رايج و شايع كه كتاب حاضر به آن ميپردازد، بين كساني رواج دارد كه خودشان بهنوعي قرباني سرمايهداري جهاني، امپرياليسم و مأموران بومي بيعدالتي و نابرابرياند. به عبارت دقيقتر معلول برخوردهاي بيواسطه استعمارياند. برخوردهايي كه اغلب از مرزهاي بينالمللي نفوذپذير فراتر ميرود و به مناطقي ميرسد كه داراي تاريخ طولاني استخراج و غارت منابعاند. به موارد بسياري ميتوان اشاره كرد كه در آنها به قول محمود ممداني، نظریهپرداز سیاسی، «قربانيان خود به قاتلان خود بدل ميشوند». در كنار موارد بسياري كه خشونت مردم عليه مردم را بازنمايي ميكنند، شايد مهيبترين نمونه در جهان امروز جمهوري دموكراتيك كنگو باشد كه ميتواند ابعاد ماجرا را بهدقت توضيح دهد؛ خصوصا وقتي روشن شد منبع مصالح و مواد محصولات يكي از ثروتمندترين شركتهاي دنيا، اپل، كجاست. شركتي كه بهتنهايي حدود پنج درصد پول نقد جهان را در اختيار دارد. در بيش از چهار دهه گذشته در كنگو شركتهای چندمليتی همراه با گروههای مسلح، با بهبردگيکشیدن مردم بومی و جنگ دائم داخلي، تيتانيوم موردنیاز اپل را برای ساختن گوشیهای آيفون به دست آورده است. اين غارت، كه در آن ارتش آمريكا، بزرگترين شركت تجاري جهان، مستقيم و غيرمستقيم نقش داشته، صرفا مختص اپل نبوده و دولت- شركتهاي بسياري از آن سود جستهاند. ويراستاران كتاب، بر مورد كنگو تأكيد ميكنند به دليل آمار منحصربهفردي كه از سال ٢٠٠٣ تا ٢٠٠٩ (سال انتشار كتاب) منتشر شد: هر ماه چهل هزار نفر، كه نيمي از آنها نيز كودك بودهاند، در اثر بيماري، فقر غذايي ناشي از يك دهه خشونت سياسي، جنگ داخلي، دزدي و قتل در كنگو كشته شدهاند. كتاب حاضر اين برخوردها را عامل شكلگيري سازمانهاي غيررسمي خشونت ميداند كه متعلق به همه اربابان جنگ است. چنان كه در ميان تودههاي زاغهنشين كشورهاي جنوب تبهكارگرايي رشد ميكند كه خود شرايط ناگزيري را براي تجارت مواد مخدر، كنترل سكونتگاهها و مشاغل، باج و حمايت و خدمترساني به احزاب سياسي و صاحبكاران اقتصادي فراهم ميآورد. يا كارتنخوابي و زندگي خياباني در بسياري از شهرهاي جهان كه هيچ كم از اين موارد ندارد. كتاب به گواتمالاسيتي نيز اشاره ميكند كه در آن فقط در سال ٢٠٠٢ نزديك به دوهزارو ٩٠٠ نفر كشته شدند. در سال ٢٠٠٧ اين رقم به هشت هزار نفر رسيده بود. روزي نبوده كه در خيابانهاي شهر يكي به زور اسلحه ربوده نشود. موج جنايت در اين شهر چنان بالا گرفت كه تقريبا هر كسب و كاري با نگهبانان مسلح همراه بوده و هست. كتاب بهخوبي نشان ميدهد كه چطور اين خشونت واكنشي يا تدافعي اغلب ماهيتي قومي، مذهبي و زباني به خود ميگيرد و با رشد و گسترشي حيرتآور بهصورت «خشونت در ميان مردم» رواج مييابد. ظهور پديده داعش چند سال بعد از تحليل برنشتاين، پانيچ و ليز اثبات ميكند كه چگونه برخي از جنبههای مذکور در عين حال مبين تحرك اجتماعي خشونت هم ميشود. اما در نظر كتاب حاضر، اين خشونتها بر محيط اجتماعي مشخص و در زمان معيني تمركز دارد كه بعد از ظهور، برجسته ميشوند و سرانجام فروكش كرده و محو ميشوند و بهعوض شناخت علتها و كاركردهاي اين خشونتها، معمولا بعد از استفاده و كسب حداكثر سود از این پدیدهها، آنها را ناديده ميگيرند. نتيجهگيري برخي از مقالات كتاب از جمله مقالات برنشتاين، پانيچ، ليز و امين از خشونت بين مردم نتيجهاي سياسي است: بيشك گرايشهايي به خشونت، بيرحمي، آزارگري در ميان ابناي بشر وجود داشته و دارد كه به واسطه روابط جنسيتيشده قدرت، كه در آن زاييده شدهاند، و شرايط اجتماعي آمادهتر امروز تشديد ميشود. در عين حال اين گرايشها كه با دگرگوني فرهنگي شكل ميگيرد و محوريت مييابد، خود محصول فرایندهاي تاريخي و تضادهاي آن است. بنابراين اگر مردم عليه مردم دست به خشونت ميزنند اين امر نه بهدليل معضلات رواني و شخصي آنها و نه حتي مستقيما بهخاطر مشكلات زندگي روزمرهشان بلكه به اين دليل است كه اين خشونت خود از اثرات ساختاري است كه وضع موجود را به بار آورده است.
لغزش عمومي به سمت بربريت
كتاب حاضر همانطور كه از عنوانش برميآيد جهاني را كه توصيف شد «بربريت واقعا موجود» مينامد. در نظر ويراستاران، رشد بربريت چه كم باشد چه زياد، بايد در متن دستاوردهاي ضعيف برنامههاي سوسياليستي در پايان قرن بيستم درك شود. در نظر آنها فرق چنداني ندارد اين وقايع ناشي از شكستهاي واردآمده از سوي امپرياليسم و عكسالعملهاي داخلي باشد يا به دليل شكستهاي پيدرپي و عمليات سركوب سوسياليسم واقعا موجود يا ناسيوناليسم مابعد استعماري يا در نتيجه تعارض اصلاحگرايي سوسيالدموكراسی و استقرار آن همراه با نوليبراليسم. مسير پيشروي اين شكست همان فرایندي است كه در سنت چپ از آن تحت عنوان «لغزش عمومي به سمت بربريت» ياد ميشود.
غالب مقالات كتاب، خشونتي را كه اكنون جهان مالامال از آن است حاصل شكست جنبشهاي مردمي و سوسياليستي در قرن بيستم ميدانند. فارغ از تمام آنچه بر مردم جهان گذشته، يك واقعيت مسلم است كه دلخوشي مردم كم شده و آنها ديگر شاد نيستند. كتاب حاضر، اين امر را نتيجه بياعتباري گسترده نوليبراليسم در مقام يك ايدئولوژي و سياست روز ميداند كه ماحصلش استفاده روزافزون از زور و خشونت بوده است. در چنين وضعيتي فارغ از بازسازي جنبشهاي مردمي و سوسياليستي، كتاب از وظايف مهم و ضروري ديگري صحبت ميكند كه در نظرش هيچ كم از وظايف سازماندهي، بهراهانداختن كارزارها و جنبشهايي براي آزادي مدني و مخالفت با جنگ ندارد: اكنون بيش از حد ضرورت دارد كه دموكراسي ليبرال را پاسخگوي ادعاهاي خود در مورد قانونگرايي، انسانيت، عقلانيت و صلحآميزبودنش كرد. چراكه در جريان واكنشهاي فعلي، فرصت و مسئوليت سياسي براي آزمون محتوايي خود نظام بورژوايي وجود دارد. عيانكردن تعارضهاي اين نظام در اين جريان ميتواند به حركت به سوي توسعه سياستهاي استوار و سازگار مردمي و سوسياليستي، كه براي بالابردن موقعيت آن لازماند، كمك كنند. اهدافي كه كتاب «بربريت واقعا موجود» ميكوشد تئوريزه و مقدمات تجربه آنها را تحليل كند؛ اگرچه به نظر نميرسد آنطور كه بايد از پس چنين وعدهاي برآمده باشد.