اشتراک گذاری
کتابی خواندنی درباره بونور
بوتورِ منتقد
در ميان كتابهايي كه در مجموعه «نويسندگان قرن بيستم فرانسه» نشر ماهي منتشر ميشدند، كتابي هم به ميشل بوتور اختصاص داشت كه توسط لئون اس.روديز نوشته شده و رضا رضايي آن را به فارسي برگردانده. اين كتاب، اثري شناختنامهاي است كه در آن هم به زندگي بوتور پرداخته شده و هم مروري بر آثار او در حوزههاي مختلف صورت گرفته. بوتور در ژانرهاي مختلف ادبي به نوشتن پرداخته و اگرچه غالبا بهعنوان رماننويس شناخته ميشود، اما او آثاري مهم در حوزههاي نقد و مقاله و شعر هم منتشر كرده است. ازاينروست كه لئون اس.روديز در كتابش به اين مسئله اشاره ميكند كه «فعاليت ادبي ميشل بوتور بعد از ١٩٦٠ تيشه به ريشه ژانر ميزند». بوتور در چهاردهم سپتامبر ١٩٢٦ در حومه مركز صنعتي ليل فرانسه بهدنيا آمد. پدر او كارمند يك شركت خصوصي راهآهن بود و در سال ١٩٢٩ به پاريس منتقل شد. بوتور در پاريس به مدارس كاتوليك رفت و هنوز سيزدهسالش نشده بود كه جنگ جهاني دوم شروع شد. جنگ زندگي خانواده بوتور را، مثل بسياري ديگر از آدمهاي آن دوران، تحتتاثير قرار داد و آنها مجبور به ترك پاريس شدند. بوتور در ١٩٤٠ به پاريس برگشت و در آنجا مشغول به تحصيل شد اما اوضاع براي او خوب پيش نميرفت و تلاشهاي او براي تحصيل در رشته ادبيات ناكام بودند. او سرانجام به فلسفه روي آورد و در اينجا موفق بود. روديز در كتابش اشاره ميكند كه بوتور در دورهاي به پختگي رسيد كه فلسفههاي اگزيستانسياليستي در اروپا فراگير شده بودند و او تحتتاثير اين فلسفهها بود. «تفكر ژانپل سارتر زمينه فكري طبيعي رشد و تربيت بوتور بود، فلسفهاي كه درعينحال از نظر بسياري از استادان دانشگاهها كفر محض تلقي ميشد». آثار زيادي درباره بوتور و آثارش نوشته شده اما اهميت كتاب لئون.اس.روديز در اين است كه او در اين كتاب بيشتر به بوتور منتقد و آثار او در باب هنر توجه داشته. در بخشي از كتاب با عنوان «كتاب به منزله شيء»، اشاره شده كه از ١٩٦٠ بهبعد ديگر رماني از بوتور چاپ نشد؛ شايد به اينخاطر كه «انتظار بوتور از اين ژانر ادبي زياده از حد بود؛ شايد احساس ميكرد كه نزديك است كارش او را ببلعد، مانند پروست يا جويس- يا از آن بدتر، مانند ورنيه؛ شايد هم ديگر نميخواست دستوپا بسته هنجارهاي گذشته باشد». كتاب روديز در بخش عمدهاش به آثار غيررمان بوتور و مقالهها و ايدههاي او درباره هنر اختصاص دارد. نخستين كتاب هنري بوتور كه منتشر شد، «ملاقات» نام داشت كه تيراژي محدود داشت و در آن پنج حكاكي اثر انريكه سانارتو چاپ شده بود و روبهروي هركدام متني به قلم بوتور ديده ميشد. يكي از بخشهاي كتاب نيز، به موسيقي اختصاص دارد و در آن مروري بر آثار بوتور در اين حوزه شده است. پدر بوتور علايقي هنري داشت و ديگر اعضاي خانواده او نيز به موسيقي علاقه داشتند. ميشل بوتور از هفتسالگي نواختن ويولن را شروع كرد و حدود ده سال و تا وقتي كه به دانشگاه رفت ويولن ميزد. «معلومات موسيقايياش خيلي زود از حد آماتورها فراتر رفت و درك بوتور طيف گستردهاي را دربر ميگرفت كه از باخ شروع ميشد و به موسيقيدانهاي معاصر، از قبيل اشتوكهاوزن و پير بوله، و نيز موسیقي فولكلوريك و جاز ميرسيد. ازاينرو، تعجبي ندارد كه موسيقي و نوشتههاي بوتور برهم تاثير گذاشتهاند. همانطور كه خودش نخستين نفري بود كه گفت، معماري «وقتگذراني» مبتنيبر فرم كانون است؛ شگردهايي كه در تعدادي از آثار ديگر او بهكار رفته است معادلهاي موسيقايي فني دارد».
ميشل بوتور/ لئون اس.روديز/ ترجمه رضا رضايي/ نشر ماهي