این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به اقتباسهای موفق ادبی هنر هفتم؛
اقتباس ادبی جایگاه ویژهای در سینمای جهان دارد، سینما در سرتاسر تاریخش، رابطهای عمیق و ناگسستنی با آثار ادبی داشته است. هنر هفتم در مقایسه با سایر هنرها، عمری کوتاه داشته است. مثلا تئاتر از عهد یونان باستان می آید و ریشه در آئینهای کهن یونانی دارد، یا عمر ادبیات داستانی (حتی به شکل مدرنش ) ریشه در جنگلهای تاریک و سیاه عهد پیشا رنسانسی دارد. سینما اما هنری است که همه حیاتش محدود است به یک قرن گذشته. این هنر مرموز که آن را میتوان فرزند دیگرهنرها مثل تئاتر، نقاشی، موسیقی، عکاسی و ادبیات داستانی به حساب آورد، از قدرت نفوذ بینظیری نسبت به سایر هنرها برخوردار است. به طوری که در زمانهایی، دولتها با مصادره آن توانستند اذهان مردم خود را بیش از پیش کنترل کنند. سینما این هنر نوپا اما همیشه بخش اعظمی از حیات خود را مدیون ادبیات داستانی بوده است. از اوایل پیدایش سینما، اقتباس ادبی جایگاه ویژهای در این هنر داشته است. یکی از دلایل این امر آن است که کتابها از قبل توسط انبوه مردم آزموده شدهاند. از این رو میزان محبوبیت آنها معلوم است و در نتیجه تا حدودی میتوان میزان موفقیت فیلم را سنجید. بنابراین استفاده از اقتباس ادبی همواره تضمین نسبی برای عوامل سازنده فیلم به همراه داشته است. این امر در دهههای اخیر که مسائل اقتصادی در سینما روز به روز جای بیشتری برای خود باز کرده و به یکی از تاثیرگذارترین مولفههای سینما بدل شده، افزایش چشمگیری داشته است. بهطوری که میبینیم بسیاری از فیلمهای موفق و پرفروش این سالها از روی تعدادی از پرفروشترین کتابهای سالها و دهههای اخیر اقتباس شدهاند. با این حال سینمای ایران که اتفاقا در چند دهه گذشته بیش از پیش جهانی شده و از طرف جشنوارههای بین المللی مورد استقبال قرار گرفته، رابطه دوستانهای با ادبیات داستانی نداشته وفیلم های شاخصی که در این سینما بر مبنای رمانها و داستانهای فارسی ساخته شدهاند، بسیار معدود است.
در حال حاضر اگر به فیلمهای در حال اکران نظری بیندازیم خواهیم دید که تقریبا هیچ فیلم اقتباسی وجود ندارد البته به جز فروشنده اصغر فرهادی که شاید بتوان آن را برداشتی آزاد از نمایشنامه مرگ فروشنده آرتور میلر دانست. همین رابطه نه چندان دوستانه عاملی شد که در اینجا نگاهی داشته باشیم به برخی از مهمترین اقتباس های سینمایی از آثار داستانی فارسی در سینمای ایران.
گاو
در جشنواره بین المللی فیلم فجر اتفاق جالبی رخ داد و آن هم اکران عمومی نسخه مرمت شده فیلم گاو ساخته داریوش مهرجویی بود که بعد از ۴۵ سال در سینماهای گروه هنر و تجربه در تهران و شهرستانها به روی پرده رفت.
عزاداران بَیَل، مجموعه ای از هشت داستان به هم پیوسته است که در روستایی پرت، مهجور و بلازده به نام بَیَل اتفاق می افتند اما مهرجویی به کمک ساعدی، داستان چهارم این مجموعه را برای فیلم گاو انتخاب کرده و برخی شخصیت های داستان های دیگر را نیز وارد آن کرده اند.
گاو، داستان مردی از روستای بَیَل به نام مش حسن است که رابطه عاطفی شدیدی با گاوش دارد و بعد از مرگ ناگهانی این گاو دچار جنون شده و خود را گاو می پندارد.
مهرجویی، فضای شوم و وهمناک قصه ساعدی را به بهترین شکلی به تصویر کشیده است. گاو، مسیر تازه ای را به سینماگران ایرانی نشان داد، اینکه آنها می توانند به داستان ها و رمان های معاصر فارسی، به عنوان دستمایه ای برای سینما نگاه کنند.
بعد از گاو بود که جریان اقتباس ادبی در سینمای ایران، به مفهوم واقعی و خلاقه آن در دهه چهل شکل گرفت. همکاری مهرجویی با ساعدی، چند سال بعد نیز در فیلم دایره مینا تکرار شد که بر اساس داستان «آشغالدونی» از مجموعه داستان های واهمه های بی نام و نشان ساعدی ساخته شد و نقد تند و گزندهای بر نظام پزشکی فاسد ایران در زمان شاه بود و به همین خاطر توقیف شد.
پری
در روزگاری که کمتر مخاطبی با دی جی سلینجر آشنا بود. داریوش مهرجویی با اتکا به داستان خوب «فرانی و زویی» فیلم پری را ساخت. فیلم درباره دختری جوان است که درگیر مسائل و دغدغه ها و سوالات فلسفی خود است اگر در قصه «فرانی و زویی» سلینجر یک دهقان روس برای فرنی شکل یک عارف را می گیرد، در پری مهرجویی یک عارف خراسانی به خیال سرگشته شخصیت اصلی فیلم نفوذ می کند. فیلم به متن کتاب وفادار است ولی با این حال نگاه شرقی و ایرانی پری مهرجویی را کاملا از داستان اصلی متمایز می کند.
آرامش در حضور دیگران
آرامش در حضور دیگران، اولین فیلم بلند ناصر تقوایی است که بر اساس داستانی از غلامحسین ساعدی به همین نام ساخته شد. فیلم، روایت زندگی یک سرهنگ بازنشسته ارتش( با بازی درخشان اکبر مشکین) است که از نظر روحی و جسمی فروریخته و شاهد فروپاشی اخلاقی و سقوط افراد خانواده اش است.
داستان ساعدی شامل ۲۶ فصل است که تقوایی در تبدیل آن به سینما، ۱۳ فصل آن را حذف کرده است که بیشتر مربوط به رویدادهای فرعی در زندگی سرهنگ و دختران بی بند و بار اوست. با این حال تقوایی به روح و تم اثر ساعدی وفادار مانده و فضای سرد و دلمرده داستان و شخصیت های به بن بست رسیده آن را به خوبی به سینما برگردانده است. قطعاً همکاری ساعدی به عنوان مشاورفیلمنامه با تقوایی، در برگردان موفق سینمایی داستان او موثر بوده است. آرامش در حضور دیگران به خاطر نگاه تند انتقادی تقوایی به جامعه ای در حال سقوط و نمایش زندگی پوچ یک افسر عالیرتبه ارتش شاه، توقیف شد و تا سال ۱۳۵۲ به نمایش درنیامد.
تنگسیر
رمان حماسی تنگسیر به خاطر داشتن شخصیتها و جنبه های دراماتیک قدرتمندش، مصالح لازم را برای تبدیل به سینما داشت. به علاوه فضای داستان که جنوب ایران بود و درونمایه ضد ظلم آن برای فیلمسازی جنوبی و عدالت خواه مثل امیر نادری، آنقدر جذاب بود که بخواهد آن را به فیلم برگرداند.
نادری به چارچوب داستان، شخصیت ها و رویدادهای اصلی رمان وفادار ماند و تغییرات و حذفهای او در مجموع بسیار اندک بود. رمان چوبک از دید قهرمان داستان یعنی زار ممد روایت میشود در حالی که زاویه دید در فیلم نادری دانای کل است.
پایان فیلم نیز با کتاب فرق دارد. در کتاب، زار ممد با تفنگچی ها درگیر می شود و بعد از خلع سلاح آنها با خانواده اش سوار بر بلم، در دریا گم می شود اما در فیلم، زار ممد بعد از کشتن ابول گنده رجب، از دست تفنگچی ها می گریزد و در تاریکی شب تنها به دریا می زند.از سوی دیگر، داستان تنگسیر در جنوب ایران و در جوی ضد انگلیسی می گذرد و درونمایه ضد استعماری دارد اما نادری با حذف انگلیسی ها، کشمکش اصلی رمان را به طغیان فردیِ مردی ستمدیده علیه ظلم عده ای رباخوار تقلیل داده است.
شازده احتجاب
یکی از شاهکارهای اقتباسی سینمای ایران به عقیده بسیاری شازده احتجاب بهمن فرمان آرا است. رمان گلشیری، رمانی سیال ذهن و چند صدایی است و از زاویه دید راوی های مختلف روایت می شود در حالی که جنبه های ذهنی رمان در فیلم به حداقل رسیده و در آن تنها یک راوی وجود دارد و همه چیز از دید شازده روایت می شود. از این نظر، سبک و ساختار فیلم در مقایسه با فرم رادیکال رمان، بسیار کلاسیک و محافظه کارانه است.با این حال، فرمان آرا در ترسیم فضای تاریخی فیلم، شخصیت های محکم و پرقدرت آن و ریتم زندگی یکنواخت و ملال آور شازده و تنهایی او بسیار موفق است.با این همه به اعتقاد بسیاری از منتقدین آثار ادبی همیشه یک گام از اقتباس سینمایی خود جلو بودهاند. در واقع تجربه اقتباس برای سینماگران یک ریسک به حساب می اید و شاید این هم دلیلی دیگر باشد برای نرفتن سینماگران جوان به سمت آثار ادبی.
همدلی