این مقاله را به اشتراک بگذارید
«بدون تاریخ بدون امضا» ساخته وحید جلیلوند
افراط و تفریط
مهرزاد دانش / فیلم
این فیلم هم مثل بسیاری از فیلمهای چند سال اخیر سینمای ایران، اجرای سروشکلداری دارد (ایده کلی فیلم هم در پرداختن به پزشکان «پزشک قانونی» در نوع خود جدید است و امتیاز محسوب میشود) اما اشکالاتی که در فیلم اول جلیلوند وجود داشت، اینجا هم جاری است و مهمترینشان تأکید بیمورد بر برخی جزییاتی است که اصولاً اگر از درام حذف شوند هیچ اتفاقی نمیافتد؛ و برعکس، وانهادن برخی شناسههای مبهم و مهم است که به امان خدا رها شدهاند.
بدون تاریخ بدون امضا اثر پرگویی است. بارها و بارها اطلاعات دادهشده یا موقعیتهای ترسیمشده تکرار میشوند، بیآنکه تأثیری در پیشبرد فضا یا درام داشته باشند. حتی برخی فصلها کاملاً زائد هستند؛ از جمله فصل نسبتاً طولانی بازسازی صحنهی قتل که هیچ کارکردی برای صحنههای بعدی یا ربطی به صحنههای قبلی ندارد. برعکس، موقعیت مهمی مثل رابطهی زن و مرد پزشک (هدیه تهرانی و امیر آقایی) واضح نیست. اینها زن و شوهرند؟ پس چرا جدا از هم زندگی میکنند؟ با هم قهرند؟ پس چرا نشانهای از قهر نیست و حتی با هم صمیمی به نظر میرسند؟ این را از چند دوست و همکار هم پرسیدم و جواب مشخصی نداشتند. بعداً در خبری از نشست مطبوعاتی فیلم خواندم که به گفتهی کارگردان، قرار است با هم ازدواج کنند. اما چنین موضوعی که سؤالهای مکرری را ایجاد میکند، معلوم است در فیلم جا نیفتاده و نیاز به توضیح فیلمساز دارد. اما مهمتر از آن، رفتار غیرقابل درک پزشک در پایان فیلم است که دیگر نه ربطی به عذاب وجدان دارد و نه حتی فایدهای به حال محرومانی که پزشک دارد برایشان این کار را انجام میدهد. این درست مانند رفتار غیرقابل درک مرد خیر فیلم چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت است که برای صدقه دادن چند میلیون تومان پول، آگهی مزایده گذاشته بود. نمایش شرافت انسانی در فیلمهای سینمایی بسیار عالی و از نکتههای بسیار مورد علاقهی نگارنده است، اما اینکه شرافت را در لباس حماقت نشان دهیم، به همان نسبت هم تأثیر عکس خواهد داشت.
****
دانیال حسینی / نقد فارسی
وحید جلیلوند با فیلم اول خود «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» در جشنوارهٔ سی و سوم حضور یافته بود که موفق شد جایزهٔ بهترین کارگردانی و بهترین فیلم اول جشنواره را از آنِ خود کند. کیفیت ساخت بالای فیلم و دقت فیلمساز در انتخاب و پرداخت موضوع باعث شد نگاهها به سمت او جلب شود درنتیجه انتظار زیادی برای دیدن فیلم دوم او وجود داشت. از چند ماه قبل گفته شده بود که «بدون تاریخ بدون امضا» از مهمترین آثار جشنوارهٔ سی و پنجم است به همین دلیل مخاطبین با انتظار متفاوتی به دیدن فیلم او نشستند. تماشای «بدون تاریخ بدون امضا» نه با ناامیدی همراه است و نه موجب شگفتی میشود. فیلمساز مسیر رو به رشد خود را در کارگردانی ادامه داده است و میتوان پیشرفت او در فضاسازی و اجرا را مشاهده کرد. اما متن «بدون تاریخ بدون امضا» باوجود شباهتهای ملموس با فیلم قبلی، پیشرفت محسوسی نداشته و در بهترین حالت در جایگاهی برابر قرار گرفته و همان کمبودها را دارا میباشد.
ساختار داستانیِ «بدون تاریخ بدون امضا» ایدههای اصلی فیلم قبل را گرفته و در بستری متفاوت پیاده کرده است. برخورد بین دو طبقه اجتماعی متفاوت، اختصاص دو خط داستانی به شخصیتهای حاضر در هر طبقه و درنهایت مرکزیت یافتن مفاهیمی چون وجدان شخصی و اجتماعی در این برخورد از تمهای محوری فیلم هستند که بهنوعی در «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» هم حضور داشتند. فیلم با سکانس تصادف دکتر کاوه نریمان (امیر آقایی) با خانوادهای که چهارنفره پشت یک موتور نشستهاند آغاز میشود. نیش و کنایههای پدر خانواده (نوید محمد زاده) به بیتوجهی دکتر و اشاره به قرضی بودن موتورش در همان ابتدا تنشهای ناشی از اختلاف طبقاتی را وارد فیلم میکند. با برخورد انسانی و گرم دکتر ماجرا ختم به خیر میشود اما مرگ فرزند آنها چند ساعت پس از تصادف، داستان را وارد مرحلهٔ دیگری میکند.
عنصر اصلی پیشروی فیلم شک و تردیدی است که پیرامون دلیل مرگ کودک شکل میگیرد. کاوه نریمان باوجود مدارک معتبر در رابطه با بیتأثیر بودن تصادف و اثبات مسمومیت غذایی در بدن کودک، باز هم نمیتواند فکر آن خانواده را از ذهن خود بیرون کند و تا آخرین سکانس فیلم برای کشف دلیل واقعی ماجرا و نقش خودش در آن تلاش میکند. زندگی نریمان، عذاب وجدان او و تلاش بی وقفهاش برای کشف حقیقت، خط داستانی اصلی فیلم را تشکیل میدهند که مشکلات روایی و شخصیت پردازانه هم در همین خط به وجود آمده است. یک ابهام جدی در مورد انگیزههای نریمان دیده میشود که رفتارهای او را تا حدی غیرمنطقی و توجیهناپذیر کرده است. اشارههایی که فیلم به اخلاق مدار بودن و وظیفهشناس بودن نریمان میکند بخشی از پیگیریهای او را قابلدرک ساخته است اما مسیر حرکت او از جایی به بعد با مفاهیمی چون احساس مسئولیت و وظیفهشناسی توجیهپذیر نیست. نریمان بهمرور گرفتار نوعی عذاب وجدان میشود و دیگر مسئلهاش صرفن کشف حقیقت نیست. او میخواهد هر طور شده بخشی از مسئولیت حادثه را بر عهده گرفته و به خانواده کودک کمک کند و سکانس پایانی فیلم دیگر جای هیچ شکی در این مورد باقی نمیگذارد. سؤال اساسیای که در همینجا شکل میگیرد این است که عذاب وجدان نریمان به چه دلیل است؟ چه نکتهٔ گفته نشده و نمایش داده نشدهای در گذشتهٔ او بوده که این چنین باعث دلبستگیاش به این خانواده شده است؟ احساس گناه مبهمی که در تکتک واکنشهایش دیده میشود از کجاست؟
خط داستانی دوم فیلم که به روایت زندگی موسی (نوید محمد زاده) و خانوادهاش میپردازد اگرچه بخش مکمل است و برای به مقصد رساندن خط اصلی به کار گرفته شده اما به دلیل عناصر تأثیرگذاری که در خود دارد به نیمهٔ سنگینتر فیلم تبدیل شده است و بار احساسی آن را به دوش میکشد. بحرانی که زندگی این خانواده را گرفتار خود کرده چنان دردناک و تأثیرگذار است که کمبودهای دراماتیک خط اول را پوشش داده و مخاطب را بهراحتی با خود همراه میکند. جلیلوند در نمایش فقر و تنگنای زندگی موسی بسیار موفق عمل کرده است. داستانی که برای این خانواده نوشته شده ناچاریشان در مقابله با مشکلات را به زیباترین شکل بیان میکند و مؤلفههای اجرایی از همان موتور قرضی ابتدای فیلم تا محل زندگی آنها به شکلی ریزبینانه انتخاب شدهاند تا فضایی واقعگرایانه را ایجاد کنند. البته در صدر همهٔ اینها نوید محمد زاده قرار گرفته است که موفق شده بدون تکرار کاراکتر محسن در ابد و یک روز، شمایلی تأثیرگذار و در لحظاتی، میخکوب کننده خلق کند. در اینجا هم مشکلات در شکل ارتباط و پیوستگی دو خط داستانی خودنمایی میکنند. این که تصمیم کاوه نریمان چه تأثیری بر سقوط محمد زاده خواهد گذاشت در فیلم روشن نیست.
«بدون تاریخ بدون امضا» درگیر کننده شروع میشود. ضربهٔ دراماتیک حاصل از مرگ کودک، در جلبتوجه مخاطب بسیار موفق عمل میکند و حداقل تا نیمهٔ فیلم بهدرستی پیشروی داستان را شکل میدهد. اما حرکت دکتر نریمان از یک انسان مسئولیت شناس به انسانی باوجدان دردمند و تبدیل انگیزهٔ شخصی او به انگیزهای اجتماعی بخشی است که دچار لکنت شده و به فیلم ضربه میزند. باوجوداین مشکلات، فیلم قطعاً توان تأثیرگذاری و همراه کردن مخاطب را با خود دارد و میتواند سؤالهایی را در ذهن ایجاد کرده و پس از پایان هم به لحاظ عاطفی همراه با تماشاگر باقی بماند. در انتظار فیلم بعدی وحید جلیلوند خواهیم ماند.