این مقاله را به اشتراک بگذارید
«سیاسر»
نوشته محمدحسین محمدی
روزها را بیخی از یاد بردهای. روزهایت همه یکسان بودهاند در این سالهایی که زیادتر در زیرخانه بودهای تا در بالاخانه، تا در روی حویلی، تا در تندور خانه، تا… دینهور بوبویت تندور کرده بود. صبح وقت تندور میکند تا پیش از گرمی روز نان پختهکردنش خلاص شود. چند وقت است که در تندور نان پخته نکردهای؟ اول که از ایران پس آمده بودید، گفته بودند که باید تندورکردن را یاد بگیرید. اینجا که ایران نیست که بروی از نانوایی نان بخری. نان را باید در تندور پخته کنی. اینجا افغانستان است. زن باید تندورکردن را یاد داشته باشد. باید بتوانی نان پخته کنی. نباید نان از پیشت گل بزند. نباید نانها از پشت بچقند، نانها نباید بسوزند. باید خوب پخته شوند و مغز نان هم نرم باشد. تو اما هیچ تندور و گرمایش رفته نمیتوانستی، چه برسد که بالای تندور بنشینی تا سروروی پیچاندهشده در لتههای زیادی را که فقط از آن چشمهایت دیده میشوند و نه حتی ابروهایت و نیمی از تنت را در بالای تندور ببری و باز دستت را تندور داخل کنی که داغ است و از قوغهای آتش و نان را در تندور بزنی و باز…