این مقاله را به اشتراک بگذارید
به گزارش مدومه به نقل از اعتماد، در سکوت ناشی از فرونشستن تب انتخابات و در گرماگرم آفتاب طاقت فرسای این روزها شنیدن خبر درگذشت امیرجلال الدین اعلم ناگوار و تلخ است. مترجمی که نام فخیمش به عنوان مترجم آثار کافکا نه فقط بر مجلد آثار این نویسنده چک که در خاطره کتاب دوستان ایرانی نقش بسته است. آقای اعلم اهل سر و صدا و هیاهو نبود و در خلوت و انزوا کارش را میکرد. آشنایی علاقهمندان ادبیات و فلسفه و هنر با او به واسطه آثار ارزشمندی صورت میگرفت که ترجمه کرده بود، به نسلی از نویسندگان بزرگ غربی دهههای میانی سده بیستم علاقه داشت که مرز میان فلسفه و ادبیات را درنوردیده بودند و همان قدر نویسنده خوانده میشدند که متفکر: ژان پل سارتر و آلبر کامو. به همین خاطر به جنبه ادبی آثار این نویسندگان اکتفا نمیکرد و آثاری را نیز که جنبههای اندیشگون این نویسندگان را در بر میگرفت، ترجمه میکرد. ترجمه آثاری چون «سنجش هنر و اندیشه فئودور داستایوفسکی» (ارنست سیمونز) و «سنجش هنر و اندیشه کافکا» (والتر زکل) از این دستاند.
با این همه علاقه فلسفی اعلم را نمیتوان به فلسفه اگزیستانسیالیستی و قارهای محدود کرد؛ گواهی این ادعا نیز غیر از ترجمه مهجورش از «جامعه باز و دشمنان آن» کارل پوپر، ترجمه درخشانش از جلد پنجم تاریخ فلسفه سترک فردریک کاپلستون است که به فلاسفه بنیانگذار انگلیسی میپردازد: هابز، لاک، برکلی و هیوم. اهل فن میدانند که از نظر ترجمه یکی از بهترین مجلدات این مجموعه همین جلد پنجم است که استاد اسماعیل سعادت آن را ویراسته است. هنر و تاریخ آن، دیگر حوزه مورد علاقه جلالالدین اعلم بود، برای مثال میتوان به ترجمه «انگیزه آفرینندگی» نوشته دنیس اسپور اشاره کرد که کتاب بسیار ارزشمند و مهمی در حوزه تاریخ هنر است و همچنین آثار متعددی که او درباره هنرمندان و نقاشان ایرانی چون بهمن نیکو و عطاالله ذینوری و مرتضی محمدی ترجمه کرد. یادش ماندگار، با امید.