این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به فیلم «اینجانب، دنیل بلیک» ساخته کن لوچ
بلندگو یا گفتگو؟!
علی صادقی
فیلم جایزه گرفته ی "کن" و فیلم محبوب منتقدین، فیلمی نرسیده به سینما و تصویر است. می توانست درامی رادیویی باشد یا گزارشی در روزنامه. بی شک سینما نیست و این روزها در جشنواره ها و به خصوص "کن"، هر فیلمی که کمتر سینماست اهمیتی دو چندان می یابد. منهای یکی دو پلان، باقی فیلم اساسا نه دغدغه ی سینما دارد و نه دغدغه ی فرم. تصاویر بدون دیالوگ ها کشش روایت ندارند و دیالوگ ها بدون تصویر اما سر و ته دارند. سر و ته در شروع و پایان زندگی "دنیل"، نه سر و ته در قصه.
فیلم از چند جهت ضربه خورده که مهمترین و اساسی ترین اش تکیه ی کارگردان بر مباحث اجتماعی است و همین می شود که تصاویر از فرم و ساختار تهی می شوند. "بوروکراسی اداری بیمه شدگان و مستمری بگیران آنقدر پیچیده و دشوار است که می تواند باعث مرگ عده ای شود". این همه ی حرفی است که کارگردان می خواهد بگوید و در مقابل، بیان این مسئله به شکل سینمایی، چگونگی بیان آن و زبان سینما اهمیتی ندارند.
از ابتدا فیلم با دیالوگ روی تیتراژ شروع می شود و ما تنها از مشکل قلبی "دنیل بلیک" باخبر می شویم اما تصویری از اتفاقی که برای او افتاده نمی بینیم. در حالی که می دانیم قدرت تصویر در سینما از قدرت صدا بیشتر است. سینما در ابتدا تصویر و حرکت است تا دیالوگ و صدا. به همین جهت از ابتدا می دانیم با چه فیلمی روبرو هستیم. فیلمی اضافه گو و وراج.
جدای از دیالوگ ها، ریتم کند تلاش نکردن دنیل بلیک برای رسیدن به خواسته اش در نیمه ی ابتدایی، فیدآوت های اشتباه و همینطور کات های غلط که همذات پنداری با دنیل را از ما می گیرد. چند نمای اضافه هم دارد که به منطق دوربین و میزانسن فیلم نمی آید، در حالی که تکیه و توجه فیلم روی همین نکته است. مثل نمایی در اداره که دوربین با دنیل است و بعد از همراهی دنیل دوباره باز می گردد و ما می بینیم که پیرمردی دیگر جای او می نشیند! پلان هایی تعمیم پذیر. اینگونه نماها کم نیست و حضور کارگردان کاملا حس می شود. فیلم پیش از آنکه سینما باشد، اعلامیه ای اجتماعی-انتقادی است. رسانه است تا هنر، تا صنعت سینما، و این درست همان چیزی است که هالیوود هم به نوعی این روزها در جهت اش تلاش می کند. تبدیل کردن سینما به رسانه. در هالیوود رسانه ای برای تبلیغ سیاست و زندگی با مدل آمریکایی، در جشنواره ای مثل "کن" رسانه ای برای فریاد مسئله ی اجتماعی و مسئله ی طبقه ی اپوزیسیون. "کن لوچ" میخواهد بگوید تنها دنیل بلیک اینطور نیست و خیلی ها مثل او چوب بوروکراسی پیچیده ی اداری را می خورند، اما فقط می خواهد همین را بگوید نه آن را تصویر کند یا آن را برای ما به سینما ترجمه کند.
دوربین اش هم از هویت خالی است، گاهی دوربین دنیل است و گاهی دوربین او. فیلم می خواهد بلندگو باشد، نه گفتگو.