این مقاله را به اشتراک بگذارید
سفری که ما را به شناخت خویشتن می رساند
حمیدرضا امیدیسرور
«بسیار سفر باید تا پخته شود خامی» برخی عبارتها مثل این، آنقدر بجا و نابجا تکرار شدهاند که بار مفهومی واقعی خودشان را در بین توده مردم از دست دادهاند؛ به راحتی استفاده میشوند و به همان راحتی هم از کنارشان عبور میکنند. احتمالا عبارت بالا را آن قدر زیاد شنیدهاید که حتی ممکن است به نظر شما کلیشه شده و نخنما به نظر برسد.
کتاب «مقدمهای بر تجربه فرهنگ عمیق» اثر جوزف شائولز با ترجمه عبدالعزیز تاتار که توسط نشر علمی و فرهنگی به بازار آمده به شکل تاثیرگذاری خواننده را یاد همین عبارت میاندازد. نه به عنوان مفهومی کلیشهای، بلکه با گشودن افقهای تازه پیرامون آن، چنان بدان پرداخته که دریافتهایی عمیق و آموزنده از مفهوم سفر و تبادلات فرهنگی که آگاهانه و ناخودآگاه در بطن آن شکل میگیرد، به شکلی بدیع پیش روی مخاطب میگذارد.
«مقدمهای بر تجربه فرهنگ عمیق» برای مخاطبانی نوشته شده که برای تفریح، تجارت و یا مهاجرت قصد سفر به کشوری دیگر (ویا مناطقی با بافت فرهنگی کاملا متفاوت) را دارند. تا بحال کتابهای زیادی درباره سفر نوشته شده، از نقطه نظرهای مختلف، از راهنمای واجبترین دیالوگ ها بگیر تا شیوههای ارزان تمام شدن سفرها و یا حتی بهترین مکانهایی که میتوان به آنجا سفر کرد و…
اما «مقدمهای بر تجربه فرهنگ عمیق» در این میان اثری واقعا منحصر به فرد است. این کتاب راهنمایی است برای کسانی که در کشوری دیگر اقامت موقت خواهند داشت. تجربه زندگی و حضور موقت در فرهنگی تازه و متفاوت، با آدمهایی که رفتارهایشان در موقعیتهای مختلف برای ما پیش بینی نشده و غیر قابل درک است و به همین دلیل میتوانند ما را در فشار روانی بگذارند. از سفر و نقش و تاثیر آن در پختگی فرد شنیدهایم که در تقابل با چنین موقعیتی قرار دارد. این دقیقا همان نکته کلیدی است که در این کتاب بدان پرداخته شده و در واقع نویسنده به سبکی ویژه، کتاب راهنمایی نوشته که برای درک فرهنگ پنهان زیر فرهنگ سطحی و ظاهری مفید است.
بن مایه کتاب بر تفاوت فرهنگها استوار است، پس در همان صفحات آغازین متن، بحث چیستی تصور اغلب ما از فرهنگ و بررسی کم و کیف آن مطرح میشود. آیا فرهنگ تنها بر یکسری باورها و آداب و رسوم قومی و مذهبی دلالت دارد؟ نویسنده کتاب برای درک بهتر این مهم بدرستی تاکید میکند که باید در بکار بردن معنای فرهنگ محتاط بود، چرا که معانی بسیاری میتواند داشته باشد.
«فرهنگ در عامترین شکل خود به چیزهای آموخته شدهای اشاره دارد که گروهی از مردم در آن مشترکند و آنها را به دیگران منتقل میکنند، در زبان روزمره برای اشاره به فضل و فرهیختگی یک فرد از واژه با فرهنگ استفاده میکنیم. فرهنگ میتواند به پیوند به یک جامعه نیز اشاره داشته باشد که راهی است برای توصیف میراث و قومیت کسی. وقتی کسی میگوید به فرهنگ خود افتخار میکند این جمله همان معنا را دارد.»
جوزف شائولز برای تبین مباحث مورد نظرش روی جنبههایی از مفهوم فرهنگ تاکید میکند که شاید انتزاعیتر به نظر برسند و برای اینکه با همان تصور عمومی از فرهنگ تداخل پیدا نکند، به همین خاطر او عبارت «فرهنگ عمیق» را مورد استفاده قرار داده که به زعم او فرهنگی است زیر پوسته ظاهری و سطحی فرهنگ. نویسنده کتاب برای تبیین بهتر بحث می افزاید: «این واژه به الگوهای مشترک دانشی اشاره دارد که ذهن ما برای خلق معنا و هدایت و تعاملاتمان با دیگران از آن استفاده می کند….فرهنگ عمیق مانند سیستم عامل ذهن عمل میکند و معمولا بیآنکه متوجه شویم در زندگی روزمره ما رسوخ میکند. یادگیری زبانی خارجی یا عادت کردن به زندگی در کشوری جدید آسان نیست. تطبیق با یک مکان جدید مستلزم یادگیری دیدگاه فرهنگی آنجاست. اینکه مردم چطور فکر میکنند، به چه چیزی ارزش مینهند و زندگی چه معنایی برایشان دارد.»
کتاب در یازده فصل نوشته شده که عناوینش بدین قرارند: «آنتونیو و سفر فرهنگ عمیق»، «فرهنگ عمیق در زندگی روزمره»، «فرهنگ عمیق به مثابه مفهوم»، «تکامل فرهنگ عمیق، کشف فرهنگ عمیق»، «فرهنگ عمیق و شناخت»، «فرهنگ عمیق و حساسیت بین فرهنگی»، «پافشاری ، پذیرش و تطبیق»، «درک تفاوت های فرهنگی»، «فرهنگ عمیق ، تضاد و پول» و «رشد شخصی و یادگیری فرهنگ عمیق» نویسنده در رهگذر این یازده فصل با اتکاء به نظریات انسانشناختی، معتقد است تجربه فرهنگ عمیق ضامن رسیدن به دریافتهای بسیاری درباره خودمان است همچنین چنین تجربه ای می تواند بستری باشد برای شکل گیری یک رابطه بینافرهنگی برای فرد که دستاوردهای فراوانی در درک بهتر فرهنگ خودی و بیگانه (البته برای این بیگانگی بار منفی در نظر نگیرید!) می تواند داشته باشد.
از چنین بده و بستانی که در حول فرآیند یادگیری درباره دیگر کشورها شکل میگیرد، آموختههای فراوانی میتوان درباره خود بدست آورد و در نهایت با این یادگیری فرهنگی به درک تازهای از خویشتن و یا «کشف خود» رسید. این مهم که بر درک تفاوتهای فرهنگی استوار شده دستاوردهای دیگری نیز دارد که میتواند ما را در مدیریت کردن رفتار و کنترل احساساتمان و همچنین شناخت و قضاوت خوبی و بدی، درک فضاهای مشترک با آدمها و…کمک کند.
آنچه گفته شد در واقع بخش مهمی از پاسخ سوالی است که در ابتدای نوشته مطرح شد: چرا سفر به پختگی انسان کمک میکند؟ در واقع این سفرها نه تنها ما را با وجوه تازه جهان آشنا میسازند بلکه به کشف تازه از خویشتن هم میرسانند.
جوزف شائولز انسانها را موجوداتی قلمرو محور میداند؛ بنابراین همزمان با شروع زندگی در گروههای دیگر متناسب با آن مستعد شکل پذیری هستند. حسن و ارزش کتاب «مقدمهای بر تجربه فرهنگ عمیق» این است که از دل تجربیات مستقیم و بیواسطه نویسنده برآمده، در واقع اینگونه نیست که جوزف شائولز در دفتر کار خود نشسته باشد و به نظریهپردازی درباره سیروسفر بپردازد. او سالها از زندگی خود را صرف سیر و سفر در اطراف و اکناف دنیا کرده و دستاورد آن کسب مستقیم و بیواسطه تجربه عمیق فرهنگ در این مناطق بوده است.
به نقل از الف کتاب
****
«مقدمهای بر تجربه فرهنگ عمیق»
نویسنده: جوزف شائولز
مترجم: عبدالعزیز تاتار
ناشر: علمی و فرهنگی، چاپ اول ۱۳۹۶
۱۷۹ صفحه، ۱۰ هزار تومان