این مقاله را به اشتراک بگذارید
یک کتاب به جای همه کتابها
نیره رحمانی
«پس از ترجمه هر فصل از کتاب «فیلمنامه نویسی آلترناتیو» بارها از خود میپرسیدم که بهتر نیست بقیه کتابهای فیلمنامهنویسی خود را به آتش بکشم؟» مواجه شدن با نقل قولی اینچنین از سوی مترجم کتاب، در نگاه نخست یک جور بازار گرمی اغراقآمیز جلوه میکند تا آنجا که حتی با ارجاع به فیلم ارباب حلقهها، آن را به همان حلقهای تشبیه میکند که قدرتی بی انتها در اختیار صاحبش قرار میدهد، حلقهای که صاحبش دوست ندارد دیگران را در داشتن آن شریک کند. آیا واقعا کتاب «فیلمنامه نویسی آلترناتیو» اثر کن دایسینجر و جف راش شایسته چنین تعریف و تمجیدهای عجیب و غریبی است؟ باید اعتراف کنم، اگرچه پیشنهاد به آتش کشیدن هیچ کتابی را نمیدهم، اما آنچه آزار بارسقیان مترجم «فیلمنامه نویسی آلترناتیو» به آن اشاره کرده چندان دور از واقعیت نیست! این کتاب که در مجموعهی «مطالعات سینمایی» نشر چشمه به بازار آمده یکی از بهترین کتابهایی است که تاکنون در حوزه فیلمنامهنویسی منتشر شده و خواندن آن برای هرکسی که قصد فیلمنامهنویسی دارد ثواب و برای هرکس که قصد داستانگویی دارد مستحب است!
قریب به سه دهه پیش از این کتابهای آموزشی و تئوریک درباره سینما و بخصوص فیلمنامه نویسی آنقدر کم بود که همان دو سه عنوان موجود (بخصوص «فن سناریونویسی» اثر یوجین ویل با ترجمه پرویز دوایی) در حکم کتاب مقدس جماعت فیلمنامه نویسی محسوب میشدند. آن روزگار گذشت و حالا در همین حوزه فیلمنامهنویسی آنقدر کتاب با عناوین مختلف منتشر شده که مخاطب در برابر آنها دچار سردرگمی میشود.
روزگاری کمبود منابع معضل بود، و امروز هم انبوه منابع؛ جوری که یک سرفصل با کمی تغییر و محتوایی مشابه بارها و بارها در کتابهای مختلف تکرار شده و نهایتا بیشتر موجب ابهامند تا روشنکننده فحوای کلام. در چنین بازاری پیدا کردن کتابهایی که حرفی تازه و متفاوت داشته و یا جامع و کاربردی باشند، دشواریهای خاص خود را دارد و خلاصه کمیت رشدی نامتوازن با کیفیت داشته است.
در بازاری با این مشخصات انتشار کتاب «فیلمنامه نویسی آلترناتیو»، نوشته کن دایسینجر و جف راش اتفاقی مهم و فرخنده است؛ بیاغراق به شخصه سالها بود کتابی با این کیفیت در حوزه فیلمنامهنویسی منتشر نشده بود. توجه داشته باشید از روزگاری حرف میزنم که کتابهای آموزش فیلمنامهنویسی از سروکولمان بالا میرود، بنابراین وقتی کتابی در این شرایط بتواند حکم کتاب بالینی ما را داشته باشد، یعنی اتفاقی است واقعا مهم.
آراز بارسقیان ترجمه این کتاب را به اصغر فرهادی تقدیم کرده، به گمانم اهمیت این تقدیم نامچه نه صرفا به عنوان ادای احترام به اصغر فرهادی که یکی از بهترین فیلمنامهنویسان و ایضا فیلمسازان تاریخ سینمای ایران است بلکه از آن روست که اصغر فرهادی از نادر چهرههایی است که فیلمنامههای آثارش، نمونههای بارز و برجستهی پارهای از ایدههای این کتاب هستند. کسی که آثارش گواه شناخت و احاطه او بر قواعد و ساختارهاست و در عین حال یکی از کسانی است که با استادی همین قواعد را شکسته و فراتر از آنها میرود. این همان کاری است که نویسندگان کتاب هم قصد آموزش آن را دارند.
«یکی از اهداف ما در این کتاب گذاشتن راههایی پیش پای شماست که فراتر از ساختارهای موجود حرکت کنید. اگر میخواهید فراتر از ساختارها حرکت کنید باید همه چیز را درباره ساختار بدانید. باز آفرینی ساختار بدون آنکه از جزء به جزء آن اطلاع داشته باشید غیرممکن است، برای همین ابتدا قراردادهای فیلمنامهنویسی را بیان میکنیم تا بتوانید آنها را بشکنید.» آنچه از مقدمه کتاب نقل شد به شکلی روشن افق مورد نظر در این کتاب را پیش روی ما میگذارد.
آنچه گفته شد مرا یاد وضعیتی میاندازد که مقلدان جوان و کم تجربه عباس کیارستمی داشتند، آنها بیآنکه قواعد سینما را آموخته باشند، به طمع اینکه شیوه کار کیارستمی (مبتنی به نظریه حذف کارگردان)، فیلمسازی آسان و بینیاز به آموختن زبان سینماست و با تمسک به آن به سادگی میتوان موفقیتهایی جهانی کسب کرد، وارد میدانی شدند که در نهایت به فراموش شدن اغلب آنها انجامید. غافل از اینکه کیارستمی به گواه آثار کوتاه دوران جوانیاش، فیلمسازی آگاه و مسلط به قواعد کلاسیک سینما بود، فرا رفتن او از این قواعد و شکستن آنها نیز مبتنی بر همین آگاهی صورت میگرفت و به همین دلیل هم موفق بود.
چاپ نخست کتاب «فیلمنامه نویسی آلترناتیو» در آغاز دهه نود میلادی منتشر شد، روزگاری که به گفته نویسندگان کتاب، نگاه فرمولیزه شده به ساختار سینمای هالیوود موج میزد، میل ساخت آثاری که برپایه فیلمنامه های عمیقتر و خلاقانهتری نوشته شده باشند، نویسندگان کتاب را بر آن داشت که به سراغ این ساختارها رفته و راهی برای شکستن درست آنها بیابند. کتاب حاضر حاصل چنین رویکردی است. از آن زمان بیش از بیست و پنج سال گذشته اما در سالهای اخیر با رواج و گسترش سریالهای تلویزیونی و فرمولیزه شدن به مراتب شدیدتر آنها، کماکان همین معضلها در حوزه فیلمنامهنویسی وجود دارد.
از همه اینها که بگذریم کتاب درباره قواعدی بحث میکند که مختص امروز و دیروز سینما نیست، بسیاری از آنها قواعد بازی در سینما محسوب میشوند و همیشه وجود دارند. بنابراین در آن جنبه که کتاب به بازگویی قواعد اصلی فیلمنامهنویسی میپردازد از قواعدی سخن میگوید که خاص زبان روایت و داستانگویی در فیلمنامهنویسی هستند و مختص امروز و دیروز نیستند.
با اینحال نویسندگان کتاب به تغییراتی که با گذر زمان در ارتباط بوده بیتوجه نماندهاند و در طول این سالها پنج بار کتاب را ویرایش کرده اند. بارسقیان اگرچه در ابتدا از روی ویرایش چهارم ترجمه کتاب را آغاز کرده اما وقتی طولانی شدن کار با انتشار ویرایش پنجم در سال ۲۰۱۳ همراه شد، او از این ویرایش تازه با چهار فصل تازه افزوده شده، بهره برد. چهارفصلی که مشخصا به فیلمنامهنویسی در حوزه سریالسازی تلویزیونی اختصاص دارد. نویسندگان در ویراست تازه کتاب نگاه عمیقتری به نقش ژانرها در نوشتن و آموزش فیلمنامهنویسی کردهاند.
کن دایسینجر و جف راش نویسندگان کتاب «فیلمنامه نویسی آلترناتیو» هر دو مدرسان مدرسه فیلم و تئاتر و هنرهای رسانهای فیلادلفیای آمریکا هستند و تجربه سالها فیلمنامهنویسی و تدریس خود را به نوعی در این کتاب جمع آوری کردهاند.
کتاب با مقدمه کوتاه و موجز نویسندگانش آغاز میشود و در همان آغاز کار خواننده را به ساختارشکنی چارچوبهای متداول دعوت می کنند. چنین دعوتی که نظر هر خواننده مشتاق فیلمنامه نویسی را میتواند به خود جلب کند تا به دنیای نویسندگان کتاب وارد شود.
«فیلمنامه نویسی آلترناتیو» در ۳۱ بخش نوشته شده است که عناوین آن بدین قرارند:
فراتر از قوانین، ساختار، نقد ساختار سه پردهای بازسازی شده، ضدساختار، تعمقی بیشتر بر ساختار سه پرده ای؛ پانزده سال بعد، روایت و ضد روایت: پرونده دو استیون، چندلایه بودن قالب سریالهای طولانی تلویزیونی، چرا ژانر؟، کنار آمدن با ژانرها قسمت اول، کنار آمدن با ژانرها قسمت دوم: ملودرام و دلهره آور، کنار نیامدن با ژانرها، انعطافپذیری ژانر، ژانرهای لحن محور، فیلمهای غیرخطی، قصه و افسانه: بررسی موضوعی تباهی و سیاهی، نگاهی دوباره به رجحان بین شخصیتها، بسط دادن محدودیتهای همذات پنداری با شخصیت، شخصیت اصلی شخصیت غیراصلی، زیرمتن عمل و شخصیت، ترجیح شخصیت بر حادثه؛ فیلم نامه های غیرامریکایی، ریزه کاری ها و الزام های قالب فیلم نامه، واسطه و دیگری، شخصیت تاریخ و سیاست، لحن: گریزناپذیری از کنایه، لحن نمایشی _ لحن روایی، فیلم های دیجیتال، نوشتن لحن روایی، بازنویسی، اقتباس از ادبیات معاصر، فیلمنامهنویسی شخصی: لبه، فیلمنامهنویسی شخصی: فرای لبه.
نویسندگان کتاب با این اعتقاد به این که فیلمنامهنویس، داستانگویی است که برای سینما مینویسد و فیلمنامه باید چیزی بیشتر از یک ساختار قابل قبول داشته باشد، میکوشند راههایی را پیش پای مخاطبان بگذارند که فراتر از ساختارهای موجود حرکت کنند. بنابراین ابتدا قراردادهای فیلمنامهنویسی را مشخص کرده و سپس راههای عبور از آنها را شرح میدهند. تا علاقمندان را به درک لایههای زیرین فیلمنامهنویسی نایل سازند. با توجه به آنچه گفته شد کتاب حاضر با شرح قواعد اصلی و مقدماتی ساختارهای معمول داستانگویی در فیلمنامه نویسی آغاز میشود. همانند ساختار، شخصیت، ژانر، اقتباس و…، حتی با بیان مثالهایی نوع نگارش توضیح صحنه را نیز برای خوانندگان شرح میدهند.
این الگو تقریبا در همه فصول کتاب رعایت شده و درنهایت کتاب نه تنها بهترین مرجع برای درک شیوههای شکستن قواعد و فرا رفتن از آنهاست بلکه در درجه نخست منبعی بسیار عالی برای آموزش همین قواعد نیز هست.
به نقل از الف کتاب
****
«فیلمنامهنویسی آلترناتیو»
نویسندگان: کن دایسینجر و جف راش
مترجم: آراز بارسقیان
ناشر: چشمه، چاپ اول ۱۳۹۶
۴۹۹صفحه، ۴۰۰۰۰ تومان