این مقاله را به اشتراک بگذارید
عشق الهی در متون ادبیِ اسلامی
لئونارد لویسون*
مترجم: لیلا عبداللهیاقدم
برخی مستشرقین ادعا میکنند که در اسلام عشق به خداوند نتیجه و برایند بسیط و جامعبودن اعمال خداوندی است که میتوان ماحصل این ارکان و اعمال را عشقورزی تعبیر نمود. اما از طریق این اعمال هیچ تعبیر و تفسیر واحدی از عشق زمینی و الهی استنباط نمیشود. (سویتمن ۱۹۴۷، ۴۷) با وجود این انتقاد، نهتنها تأثیر همهجانبه اندیشه عشق ازلی خداوند را که در بسیاری از آیات قرانی به آن پرداخته شده به طور کلی نادیده میگیرد، بلکه اندیشه دوستداشتن شورانگیز خداوندی (عشق) را که از همان روزهای اولیه ظهور اسلام در روحانیت و معنویت این دین رخنه کرده مورد بیتوجهی قرار میدهند.
یکی از این آیات قرانی (سوره الاعراف، آیه ۱۷۲) به نقل از هنری کوربن دارای چنین محتوا و آموزهای است: «ضمیر مذهبی اسلام بر اساس حقایق فراتاریخی بنیان نهاده شده است.» (نویا ۱۹۷۰، ۴۶) این آیات حاکی از میثاقهای ازلی و دیرینهای است که در آن خداوند از روح بنیآدم که هنوز در کالبد جسمانی او دمیده نشده است چنین میپرسد: «آیا من خداوند و ولینعمت تو نیستم؟» و روح انسان در وجود ناخودآگاه و پیش از خلقت خود چنین پاسخ میدهد: «آری.» و خداوند را خالق خود میداند.
شیخ روزبهان بقلی (۱۲۱۰میلادی/ ۶۰۶ هجری) معروف به شیخ شطاح (۶۰۶-۵۲۲ ه. ق)، یکی از بزرگترین شخصیتهای تصوف ایران در سده ششم هجری و یکی از مشهورترین نظریهپردازان عشق در قرن دوازدهم میلادی است. او در کتاب خود با عنوان «عبهرالعاشقین» اثرات این میثاق را روی تصورات اسطورهای مسلمانان به خوبی توصیف کرده است. او در این زمینه چنین مینویسد: «روح پیامبران و اولیاء در اثر شنیدن صوت الهی و دیدن تجلی زیبای خداوندی چنان مست و واله و شیدا گشتهاند که آنها را عاشق و شیفته عشق ابدی کرده که در آن هیچ نشانی از جسمانیت و فناپذیری وجود ندارد.» (روزبهان بقلی ۱۹۸۱، ۱۳۲)
یکی دیگر از آیات قران (سوره مائده، آیه ۵۴) چنین آمده است: « به زودی خداوند گروهی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنها [نیز] او را دوست میدارند.» این آیه نشان میدهد که عشق خداوند به انسان مقدم بر پرستش خداوند توسط انسان است و این دیدگاه بعدها زمینهساز تفکر یکی از بزرگترین عرفای صوفیمسلک اسلام امام احمد غزالی [برادر امام ابوحامد غزالی] شد که معتقد بود عشق در نهایت روحانی و الهی است و میوه و ثمره موهبت و محبت خداوندی است که دانه آن در نهاد انسان کاشته شده و سپس در هیأت درختی جوانه زده که ثمره آن این آیه شریفه است: «خداوند آنها را دوست دارد.» ( غزالی ۱۹۸۹، ۸۲)
عشق ازلی خداوند نسبت به انسان فقط «حقیقتی فراتاریخی» نیست، بلکه از طریق مراقبت و تعمق به اثبات رسیده است. در زندگی سالکین و عابدین این اندیشه به جایی رسیده است که مسلمانان معتقد به قرب و نزدیکی به خداوند از طریق کشف و مشاهده به آن دست پیدا میکنند. این اصطلاح عرفانی و صوفی در حدیث مشهور قدسی که به آن حدیث قرب خداوندی نیز گفته میشود ذکر شده است: «هیچ بندهای به چیزی به من نزدیک نشده که دوست داشتنیتر از انجام واجبات باشد.»
همانا بندهای (بعد از انجام واجبات) به وسیله نوافل و مستحبات به من نزدیک میشود تا اینکه محبوب من میگردد. وقتی که محبوب من شد، من گوش او میشوم که با آن میشنود، چشم او میشوم که با آن میبیند، زبان او میشوم که با آن صحبت میکند، دست او میشوم که با آن کار انجام میدهد و پای او میشوم که با آن راه میرود. اگر مرا دعا کند، اجابتش میکنم. اگر درخواستی از من داشته باشد، به او اعطا میکنم. (احیا، جلد ششم ۲۹۶ و ۳۲۱)
اسلام تنها مذهب در جهان است که بهترین نمانیده اصول و طریقت عشق الهی آن زنی زاهد و عارف به نام رابعه عدویه (۷۹۲-۷۸۸/۱۸۵-۱۸۰) است. رابعه نهتنها بینانگذار حکمت زهد و طریقت عرفانی است بلکه به نقل از یکی از بزرگترین عرفای اسلامی به نام ابن عربی (۱۲۴۰/۶۳۸) «او (رابعه) تنها کسی است که مقامات عشق را تحلیل و نظامبندی نمود و مشهورترین مفسر عشق است.» رابعه واعظ و موعظهگر مکتب عشق و عرفان عشق (عشق یا حبّ) است که زاهد را به مراقبت عمیق الهی و خداوندی سفارش میکند و چنین میگوید: «عشق من از شوق به خدا و آگاهی بر دریافتن زیبایی ازلی اوست، نه از ترس عذاب یا طمع در ثواب او.» او نخستین کسی بود که به صراحت از عشق و محبت الهی سخن به میان آورد و آن را ازلی و ابدی خواند. رابعه قائل به دو عشق یا «حبّ» بود: حب الهوی یا حب از روی خودخواهی و حب خالص که فارغ از هر نوع خودخواهی و شایست حضرت حق است. این تمایز زمینهساز تمام مباحث در مورد عشق در مکتب صوفیه است. (ارنست ۱۹۹۹،۴۳۸)
تعالیم و مکاتب وابسته به عشق و شور عرفانی در اوایل اسلام بر اساس ماهیت تکاملگرای دو اصل بنا نهاده شده که با عشق – زهد مذهبی و عشق عرفانی – مرتبط است و هر دوی این تعالیم در نوشتههای یکی از اولین صوفیان ایرانی شفیق بلخی (۸۱۰/۱۹۴) ذکر شده است. شقیق بلخی به قول ابوالرحمان السلمی (طبقات۱۹۵۳،۶۱) یکی از اولین بنیانگذاران مکتب خراسان بود و اولین صوفی و عارفی بود که «علومالاحوال» (مباحث در مورد علم حالات عرفانی) را در خراسان توصیف کرد. در کتابی با نام «آداب العبادات» به توصیف عارفین میپردازد که در حالت «عشق به معبود» غوطهور هستند که بالاترین درجه در میان مقامات خلوص یا صدق است. (اهلالصدق)
تقریبا تمام نظریات روانشناختی متأخر مربوط به عشق مجازی یا به عشق حقیقی در اسلام، به قرن دهم در بغداد برمیگردد. با توجه به توضیح اصول و تعالیم عشق الهی، یکی از عارفین بنام در میان صوفیان بغداد (سیمنون عاشق) (۹۰۰/۲۸۷) بود. در اولین دستنوشته عرفان ایرانی توسط علی بن عثمان جلابی هجویری (۱۰۷۱-۴۶۳) (کشفالمحجوب، ۱۷۲) چنین نوشته شده که «در میان عرفای صوفی، سمنونالمحب اعتقاد و باور خاصی داشت (مذهبی دارد و مشربی مخصوص) و چنین گفته که عشق اساس و اصول طریقت عشق خداوند متعال است. تمام اصول و مقامات عرفانی در درجهای پَست قرار دارند و هر مقام و محلی که عارف در آن قرار دارد
میتواند در مقام زوال و فنا قرار گیرد، مگر محل و مقام عشق (محل محبت) که هیچگاه در مقام زوال قرار نمیگیرد؛ چون حیاتی قائم به ذات و مستقل دارد. دیگر عرفای صوفی نیز با او در این زمینه همعقیده هستند. (کشفالمحجوب، ۳۹۸-۳۹۹) هجویری میافزاید که اساس و بنیان تصوف عشق است و عشق و تصوف هم معنا هستند.
شاید معروفترین گفته سمنونالمحب در مورد عشق این باشد: «هر چیزی را میتوان به وسیله چیزی ظریفتر و دقیقتر از آن توصیف نمود، ولی از آنجاییکه هیچ چیزی ظریفتر از عشق وجود ندارد آن را با چه چیزی میتوان توصیف کرد؟ ابوالحسین نوری (۹۰۷-۲۹۵) از معروفترین نظریهپردازان عشق الهی در مکتب بغداد، اولین عارفی بود که مفصلا از عشق سخن گفت و از واژه عشق به معنای علاقه شورانگیز برای توصیف عشق خداوندی (الهی) استفاده کرد و خود را عاشق خداوند میدانست.
بدون شک یکی از استادانهترین و جامعترین بیانات در مورد عشق الهی در اسلام را میتوان در نوشتههای یکی از بزرگترین حکیمان و خداشناسان عرفان و صوفیه ابوحامد محمد غزالی (۱۱۱۱/۵۰۵) و برادرش احمد غزالی (۱۱۲۶/۵۲۰) یافت. سیوهفتمین کتاب غزالی با نام «احیاءالعلوم» که با نام کتاب «المحبت والشوق والانس والرضا» نیز معروف است، حاوی رسالهای در باب اصول دینی- عرفانی و تعالیم متعدد عرفانی عشق انسانی و الهی است. بر طبق گفته غزالی «از اولین اصول عشق این است که عشق بدون دانش و معرفت درونی و ادراک حاصل نمیشود.» (احیاء، جلد ششم، ۲۹۶، ۳۲۱) بر طبق نظریه معرفتشناختی غزالی – عشق به زیبایی جوهره عشق واقعی است که با حواس قابل مشاهده و محسوس نیست و تنها از طریق نور معرفت قلبی قابل درک است. (احیاء، جلد ششم ۲۹۹) و معرفت اساس و شالوده عشق است. عشق به طور کامل از عشق خداوندی و الهی منشأ میگیرد.
از برادران غزالی به بعد شعر عاشقانه فارسی و عرفان – عاشقانه اسلامی به طور جدی متجلی میشود؛ بهطوریکه از آن تاریخ به بعد مشرب عرفانی در اسلام استقلال و ذات قائم به «مذهب عشق» را مییابد. اشارات ضمنی در آثار برادران غزالی با تمام رمانتیسیسم مشترک است: رستگاری روح از طریق عشق حاصل میشود که در آن ویژگی مرزهای مذهب از بین میرود و قالبها، رسوم مذهبی و نمادهای ایمان دستنخورده باقی میماند. جامعیت اخلاقی آموزه و اصول طریقت عشق در اسلام با شجاعت خاص توسط عینالقضات همدانی در کتاب تمهیدات خلاصه شد. «…عشاق پیرو مذهب و اجتماع خداوند هستند. آنها پیرو شریعت شافعی یا حنفی یا کس دیگری نیستند، آنها دنبالهروی طریقت عشق و خداوند هستند. (محبوب عشق و محبوب خداوند)» در این طریقت شهود اخلاقی صوفی مسلمان از مذهب عشق فراتر از تمام فرقههای مذهبی راه مییابد. همانطور که جلالالدین رومی (۱۲۷۳-۶۲۱) بزرگترین شاعر عشق الهی اسلام در «مثنوی معنوی» می فرماید: (رومی ۱۹۸۶)
مذهب عاشق ز مذهبها جداست
عاشقان را مذهب و ملت خداست
با دو عالم، عشق را بیگانگی است
واندر او هفتادودو دیوانگی است.
* دکترا در ایرانشناسی، استاد ارشد فارسی در موسسه مطالعات عربی و اسلامی دانشگاه اکستر انگلستان
این نوشتار برگرفته از کتاب «دانشنامه عشق در ادیان جهان» (چاپ نیویورک، آمریکا، ۲۰۰۷) است که نویسنده آن را در اختیار ما قرار داده است.
منابع
- روزبهان بقلی. ۱۹۸۱٫ عبهرالعاشقین، ویرایش شده توسط هنری کوربن و محمد معین. تهران/پاریس.
- شریبا، ن. ۱۹۵۳٫ مقامات صوفیه. قاهره.
- سویتمن، جی. دبلیو. ۱۹۴۷٫ اسلام و مسیحیت: الهیات: مطالعه ی تفسیر عقاید الهیات و دین شناسی در دو مذهب، جلد سوم. لندن: انتشارات لوترورث.
- ارنست، کارل. ۱۹۹۹٫ مراحل عشق در عرفان صوفی ایرانی از رابعه تا روزبهان. میراث تصوف، جلد اول. ویرایش و تصحیح ال. لویسون، ۴۵۵-۴۳۵٫ اکسفورد، وانورلد.
- غزالی، احمد. ۱۹۸۹٫ (۱۳۶۸). سوانحالعشاق. تصحیح و ویرایش ه، ریتر. تجدید چاپ: تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
- ماسیگنون، لوئیس. ۱۹۸۲٫ شور حلاج: عرفان و شهادت در اسلام. جلد چهارم. ترجمه ی هربرت میسون. پرینستون: انتشارات دانشگاه پرینستون.
- ناویا، پل. ۱۹۷۰٫ تفسیر قرآن به زبان عرفان. بیروت: دارالمشرق.
- رومی، جلال الدین. ۱۹۸۴٫ مثنوی معنوی. تصحیح ر. ای نیکلسون. تجدید چاپ: تهران: نشر امیر کبیر.