این مقاله را به اشتراک بگذارید
وودی آلن کاوشگر رابطهها
حسام اسماعیلی
وودی آلن از کارگردان هایی است که صحبت راجع به آن ها راحت نیست. کارگردانی همه فن حریف که در تمامی رشته های هنری سررشته دارد. به طور کلی درک عمیقی از همه ی هنر ها و البته فلسفه دارد. وودی آلن در بیشتر فیلم هایش اشخاص و رابطه ها را هدف قرار می دهد. او به گونه ای کاوشگر رابطه ها و پایبند های انسانی است. از بشریت روابط شان را باقی می گذارد. او با دلنشینی تمام به روانشناسی نوینی در دنیای مدرن انسان ها می پردازد. آینده را به تمسخر می گیرد و انسان را موجودی غیر قابل اعتماد و دمدمی مزاج نشان می دهد. او با دیدی باز از تارخ سینما و کارگردان های مشهور الهام می گیرد.او دنیا را تیره و تار نشان نمی دهد اما برای آن هدف و سر انجامی مشخص در نظر نمی گیرد و آن را پوچ می داند. در اکثر فیلم های او اشاره به این پوچی مشهود است و تنها مفهوم پر معنای زندگی عشق معرفی می شود. عشق و مرگ هم از این قاعده مستثنی نیست.
۱-عشق و مرگ(۱۹۷۵)
فیلم در روسیه آغاز می شود. کشوری با مردمی که عقاید سرسختی راجع به زندگی کردن دارند. عقایدی که با کاراکتر اصلی فیلم که وودی آلن خود نقش آن را بر عهده دارد کاملا متفاوت است. در حمله ی فرانسه به روسیه با روایتی به ظاهر تاریخی روبه رو هستیم. اما وودی آلن این بار هم اثری مستند راجع به زندگ ساخته است. امضای او در فیلم ها معنای فیلم است. وودی آلن گاهی به دوربین می نگرد و با مخاطب به صحبت می پردازد. این خود نشانه ای از اثری تحقیقی دارد. او آگاهانه و از عمد مفاهیم زندگی و عشق و مرگ را با داستانی جذاب تلفیق می کند. داستان عشقی که شاید تکراری جلوه کند را با گزاره های فلسفی می آمیزد و از کوچکترین دیالوگ ها سنگین ترین معنا ها را بیرون می آورد. در آخر فیلم آلن رو به دوربین با مخاطب هایش صحبت می کند . جمع بندی از آنچه گفته شده است بیان می کند. رقص آخر او با مرگ در فیلم یادآور مهر هفتم برگمان است. اما او برر خلاف برگمان رقص با مرگ را روی شیب یک کوه نشان نمی دهد بلکه راهی صاف را برای این کار انتخاب می کند. راهی که به گونه ای لطیف تر به موضوع مرگ می پردازد. آلن در این فیلم هم مانند همیشه به شوخی های ریز و طعنه آمیز خود می پردازد. شخصیت های این فیلم به گونه ای فیلسوف مابانه حرف می زنند. در اواخر فیلم راجع به روابط انسانی بحث می شود و این گونه نتیجه گیری می شود که هر رابطه ای رنج کشیدن است. رنج دائمی که انسان می کشد برای رسیدن به هیچ. مرگ مرحله ای است که این رنج را از بین می برد یا آن را قابل تحمل می کند. رقص دلنشین و کمی خنده آور بیان کننده همین موضوع است. ماجرای ترور ناپلئون به دقت انتخاب شده است. آلن به به سراغ شخصیتی تاثیر گذار و دیکتاتور رفته که تاثیر زیادی بر تاریخ داشته است. ناپلئون شخصیتی است که روی زندگی میلیون ها انسان اثر گذاشته و باعث مرگ بسیاری از آن ها شده. جنگی بی دلیل که منجر به خونریزی های زیادی می شود و کراکتر آلن را هم درگیر می کند. این فیلم ، کمدی از جنس آلن را داراست اما با دیگر کمدی های او فرق می کند. محیط گرم و رنگ های زنده ی فیلم های همیشگی آلن در این فیلم نیست و همین موضوع بر تاریخی بودن آن تاکید می کند. عشق و مرگ در کارنامه ی وودی آلن نقش مهی را ایفا می کند. برای کارگردانی که در طول زندگی اش به دنبال حقیقت ناب زندگی و هدف انسان می گردد این دو مفهوم(عشق و مرگ) از مهم ترین مفاهیم هستند. عشق و مرگ می تواند شما را سرگرم کند و فلسفه ای خنده دار و حقیقی را بازگو کند!
۲-آنی هال(۱۹۷۷)
یاد اون جک قدیمی افتادم که "یارو میره پیش روانپزشک و میگه برادر من دیوانه است و فکر میکنه مرغه. دکتر میگه چرا نمیفرستیش بیمارستان؟ و اون یارو میگه چون تخم مرغاشو لازم دارم."
لطیفه ای که آلن در ابتدای فیلم آنی هال مطرح می کند خلاصه ای از مفهومی است که قصد طرح آن طی فیلم دارد. آنی هال مشهور ترین فیلم وودی آلن شناخته می شود. آلن این بار شوخی های ظریفش را کنار می گذارد تا با دیدی روانشناختی تر از همیشه به بررسی روابط انسانی بپردازد. خصوصا روابط زن و مرد. آلن از وابستگی زنها می گوید. شکنندگی آن ها در برابر حوادث و تنهایی . انسان نمی تواند این گونه روابط را کنار بگذارد اما از آن ها نیز خسته است. همچنین به نتایج این روابط احتیاج دارد. مثل همان جوک ابتدای فیلم. این تناقض درونی انسان با رشد و مدرن شدن تدرجی جوامع ارتباط دارد. آلن مانند همیشه مانند یک منتقد نقد می کند. بیهودگی و اهمیت روابط پارادوکسی انسانی ایجاد می کند. کمدی عشق و مرگ از آنی هال بسیار آشکارتر و بیشتر است. اما آنی هال طنز انتقادی و تلخ خود را داراست. مگر می شود آلن طنز را کنار بگذارد؟
شخصیت های مستاصل آنی هال به رابطه اعتیاد دارند. احتیاج به کسی دارند که آن ها را از تنهایی خلاصشان کند اما در عین حال بیزار از چنین پیامد هایی. آلن به خوبی از دوربین برای نشان دادن سردی روابط و میزان صداقت شخصیت ها استفاده می کند. آنی هال بی شک انتقادی ترین فیلم آلن است. کاوشگر روابط این بار اصل موضوع را هدف می گیرد و نتیجه فیلمی دیدنی و بسیار قابل توجه مانند آنی هال می شود.
۳-راز جنایت منهتن(۱۹۹۳)
این فیلم شاید از فیلم های مشهور آلن نباشد اما حضور این فیلم در این بررسی اهمیت دارد. این فیلم از جنبه هایی با دیگر فیلم های آلن متفاوت است. آلن اینبار به سراغ داستانی جنایی می رود. در نگاه اول این کار او کمی دور از ذهن می رسد اما وودی این بار هم موفق می شود داستانی را تعریف کند که هیچ چیزی از دیگر فیلم های او کم ندارد. داستان مانند همه داستان های جنایی اوج فرود هایی دارد. زوجی که در فیلم در ماجرای جنایتی سر به مهر قرار می گیرند نظرات متفاوتی راجع به جنایت دارند. فیلم مانند دیگر اثرهای از این ژانر فضایی سرد ندارد. رنگ ها و محیط گرم فیلم های آلن در اینجا هم حضور دارند و خودنمایی می کنند. زن و مرد که نقش های آن ها را آلن و کیتون بازی می کنند زوجی آرام و خوشبخت هستند که رابطه آن ها در طی فیلم تمام و کمال بررسی می شود. آلن خیلی ظریف به موضوع خیانت اشاره می کند البته در کنار داستان اصلی فیلم که وقوع جنایت است. وودی آلن به گونه ای با داستان های جنایی شوخی می کند و کمدی جنایی زیبایی خلق می کند. به گونه ای که مخاطب را در تشخیص جنایی یا کمدی بودن به اشتباه می اندازد.
در فیلم ها و حتی نمایشنامه های آلن با صحنه های مشترک و شبیهه زیادی مواجه می شویم. دوستانی که برای مهمانی بیرون رفتند و پشت میز در حال صحبت اند، زوج هایی که رابطه های پنهانی دارند، افرادی که به دنبال فرار از تنهایی هستند و در آخر عاشق ها.
آلن در تمامی داستان هایش به پوچی و بی ارزشی جهانی که در آن زندگی می کنیم معتقد است و در این بین همیشه از عشق صحبت می کند. او معتقد که تنها مفهوم با ارزش و لذت بخش زندگی عشق است و همین باقی می ماند. او از کاوش در دل روابط ، عشق را بیرون می کشد به مخاطبش نشان می دهد. عشقی که باعث می شود تمامی ساخته های وودی آلن دلپذیر شود و مخاطب را حیرتزده و متفکر رها کند.