این مقاله را به اشتراک بگذارید
عقبگرد به سوی اکنون و آینده
کاوه شایسته
رضا جولایی نویسندهی شناخته شدهای است. از این داستان نویس ۶۷ ساله آثار بسیاری منتشر شده است؛ از مجموعه داستانهایی نظیر «حکایت سلسله پشت کمانان»، «جامه به خوناب»، «تالار طربخانه»، «نسترنهای صورتی» و «بارانهای سبز» گرفته تا رمانها و داستان بلندهایی چون «جاودانگان»، «شب ظلمانی یلدا»، «حدیث دردکشان»، «سیماب و کیمیایی جان» و اثر مشهورتر او «سوء قصد به ذات همایونی».
نشر چشمه سال گذشته رمان «شب ظلمانی یلدا» را در قالبی دیگر منتشر کرد. این رمان اول بار در سال ۱۳۷۲ منتشر شده بود. «شب ظلمانی یلدا» روایتی است تاریخی از زندگی و مرگ در نگاه صباغی اصفهانی و سربازی جنگجو که از جنگ چیزی جز وظیفه و ناگزیری نمیداند. رضا جولایی در «شب ظلمانی یلدا» تاریخ جدید را تحریر کرده است و در تار و پود آن تا توانسته خرده مایههایی از عشق و زندگی تنیده است.
استخدام زبان شاعرانه در این رمان از سوی جولایی، به متن ادیبانه او و روایت نقاشِ داستان، رنگهای متنوعی بخشیده است و خواندن آن را دلچسب و جذاب میکند. رنگ و زنگ کلام، ایقاع و نوشتار استعاری او اولین خصیصهای است که با خواندن داستان آشکار میشود. جولایی در آغاز داستان فضایی پر از آرامش و شاعرانه را برای مخاطب متصور میشود، و این همه به واسطه نوع زبانی است که از آن بهره برده: «صباغی هستم در اصفهان. نقاشی میکنم و نقشها را خود رنگ میکنم. نقشهای بدیع بر پارچه باسمه میزنم. بر روی آن روغن کتان میکشم. خانهام در کنار صباغخانه است. در باغچهام شاه پسند و لاله عباسی میکارم و یاسمنهای زرد، آبی و سفید. آن سوی حیاطم تاکستانی کوچک است. گل انار پُرپرَ، خرمالوهای نارنجی. روز سیزدهم نوروز است و تکههای ابر و سبزهها و درختان سفید از شکوفه، صدای شرشر برفابها. دست پسرم را در دست دارم. گرمای خورشید بر تنم و عطر صبا. از میان سنگها بالا میرویم. گربههای نوروزی، سرخ و سیاه، زرد و سیاه، زرد و سبز و سرخ…» این آرامش اما دیری نمیپاید و همچون آغاز آرام و متعاقب آن، توفندهی فیلم معروف دیوید لینچ؛ «مخمل آبی»، سر به شوروش برمیدارد: «اما باد تندی میوزد. خاک لوله میشود و بوی شکوفه را میبرد. قطرات باران سیاه رنگ است. برجامه و صورت و دستهایمان مینشیند. دلهرهای چون موج بر تنم میدود. دست پسرم را میگیرم و میدوم. از میان سنگریزههای سیاه، شیارهای آب گل آلود به هم میپیوندند و خروشان میشوند. ابر سیاه ما را در برمیگیرد. سیل خروشانتر میشود. پسرن ناپیداست.»
جولایی همچنان که گفته شد در «شب ظلمانی یلدا» روایتی تاریخی به ما عرضه میکند. این روایت تاریخی اما تا حدودی شخصی یا به عبارت بهتر خیالی است. نه اینکه کوچکترین خبری از وقایع واقعی در کتاب نباشد، اما نویسندهی کتاب مشخصا جهان خیال را به جهان واقع ترجیح داده است. چنین رویکردی را پیشتر نیز از جولایی در دیگر آثارش دیده بودیم. خود او میگوید: «پرداختن به حوادث تاریخی ، از ملزومات مقوله آشنایی زدایی است… برای من دوره قاجار یا هر دوره دیگر رنگ و روغنی است که با آن تصویری بپردازم از انسان ایرانی یا شرقی. نوعی مدل سازیکه در اصطلاح علمی به آن Simularism میگویند؛ از طرحی یک وجهی یا دو وجهی الگویی درست کنیم ، تا بتوانیم آن را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهیم و احیانا منطبق کنیم بر الگوهای امروزی. با مقایسه الگوهای مختلف، وجوه شخصیت فردی و اجتماعی و تاریخی خود را بهتر میتوانیم بشناسیم. این که چه بودهایم و چه هستیم و احتمالا چه خواهیم شد و به کجا خواهیم رفت. بررسی انطباقی الگوهای ادوار مختلف مرا به این نتیجه نا امیدکننده رسانده که ما در حال درجا زدن هستیم. انسان ایرانی در تار و پودی از قواعد خود تحمیلی گرفتار شده. ما از نظر ذهنی تغییر چندانی نکردهایم. لباسهای بلند قاجار و کلاه های بوقی را کنار گذاشتهایم و کت و شلوار مدل اروپایی یا تیشرت و جین به تن میکنیم، با رایانه و مایکروسافت و اینترنت کار میکنیم. یادگرفتهایم واژه دمکراسی را هم قرقره کنیم و گفتمان و قرائت جدید و… اما همه اینها کاریکاتوری است ، از آنچه در جهات پیرامون ما میگذرد؛ درست مثل پذیرفتن مشروطهای که پلویش در سفارت انگلیس پخته شد و قانون اساسیاش از روی قانون اساسی بلژیک رونویسی شد و یکصد سال است داریم پشتک و وارو میزنیم تا بالاخره اصولیترین حقوق انسانی را رعایت بکنیم ، یا نکنیم.»
تاریخ از این جهت، در نگاه جولایی امری مربوط به گذشته نیست. او در حال نوشتن رویدادهای امروز است. شاید در اینجا باور جولایی به امر تاریخی شبیه به تز فیلسوف ایتالیایی جامباتیستا ویکو باشد که تاریخ را چرخهای از رویدادهای پر تکرار میخواند.
جولایی معتقد است او قصد نوشتن آثار تاریخی ندارد و تنها در حال غواصی در عمق شخصیت و تاریخ و اوضاع اجتماعی ، روحی و اقتصادی جامعه است. او میگوید که اکنون و آینده برایش اهمیت دارد و نه حسی نوستالژیک به زمان گذشته، و این مهم را در رمان «شب ظلمانی یلدا» نیز متجلی ساخته است. در کتاب «شب ظلمانی یلدا» بیش از این که با تاریخ رو به رو باشیم، با تخیل، اکنون و آینده مواجهیم.
به نقل از الف کتاب
****
«شب ظلمانی یلدا»
نویسنده: رضا جولایی
ناشر: چشمه؛ چاپ اول ۱۳۹۵
۱۹۸ صفحه؛ ۱۶ هزار تومان