این مقاله را به اشتراک بگذارید
پدرخواندههای مدرن جهان عرب
نگاهی به کتاب «پدرسالاری جدید» اثر هشام شرابی؛ ترجمهی سیداحمد موثقی
دکتر علی غزالیفر*
آیا تا بهحال کتابی خواندهاید که موضوع آن بسیار تلخ باشد، اما نویسنده مسائل را بهقدری خوب تحلیل و بررسی کرده که، در کل، آن کتاب بسیار شیرین و لذتبخش شده باشد؟ این اثر چنین است.
هشام شرابی (۱۹۲۷-۲۰۰۵)، اندیشمند پرآوازه جهان عرب، فلسطینی است، اما به آمریکا مهاجرت کرد و در دانشگاه جرجتاون به تدریس و پژوهش مشغول شد. او عمده آثارش را به زبان انگیسی نوشته است، از جمله همین کتاب حاضر. وی در جوانی مارکسیست بود، اما بعدها تغییر عقیده داد و راه خودش را در پیش گرفت. تمرکز او بر جوامع عربی در جهان اسلام و مشکلات پیچیده آنهاست و آنها را از منظری تمدنی به شدت نقد میکند. دغدغه شرابی این است که علت اصلی درماندگی گسترده، تفرقه ناامیدکننده و فروپاشی کلی این جوامع چیست؟ آیا علت آن را باید اموری بیرونی همچون اسرائیل و استعمار بهشمار آورد؟ یا علت اصلی در درون خود جوامع عربی جای دارد که همچون یک بیماری نامرئی آنها را از درون میخورد و میفرساید و نابود میکند؟ او برای پاسخ به این پرسشها مجموعهای غنی از مفاهیم و نظریات تاریخ، فلسفه، اقتصاد، جامعهشناسی و روانشناسی را بهکار میگیرد. و از میان اندیشمندان بیش از همه وامدار هگل، مارکس، وبر، فروید، فوکو، دریدا و بارت است. ماحصل همه اینها، نظریهای است که امروزه او را به آن میشناسند. نظریه مهم و مشهور شرابی "پدرسالاری جدید" نام دارد. نظریه پدرسالاری جدید هم مدلی برای فهم و تبیین وضعیت موجود جهان عرب است و هم میتواند برای پیشبینی نتایج کارها و فعالیتهای جوامع عربی بهکار رود. هدف نهایی شرابی نیز مشارکت از طریق ایجاد یک گفتمان انتقادی برای اصلاح و نجات وضع اسفناک آن جوامع است.
او جوامع عربیِ دوران پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی را جوامعی پدرسالار میداند. اصل پدرسالاری از سنت و گذشته به این جوامع فعلی رسیده است، اما در دوران مدرن شکل جدیدی به خود گرفته است و لذا برای تمایز آن از پدرسالاری سنتی، آن را پدرسالاری جدید مینامد. هدف او نیز کشف تغییرات تحریفی جوامع عربی و سپس فراروی و غلبه بر آن است. منظور از این نوع تغییرات تحریفی امور اقتصادی یا بوروکراتیک نیست، بلکه امری تمدنی است که ریشه در تمدنی پدرسالار دارد که هنوز هم چارچوب اصلی و کلی جوامع عربی و فرهنگ آنها را تشکیل میدهد. این پدرسالاری ویژگیهای متعددی دارد که اساسیترین آنها عبارتند از: تحلیلها و تطبیقهای نامعقول، تدبیر و کنش غیرعقلانی، ناتوانی از رسیدن به اهداف مطلوب، ضعف و انفعال در برابر عوامل و تهدیدهای بیرونی. نتیجه پدرسالاری جدید هم فلجشدن کامل جوامع عربی است که در بازگشتهای دائمی به گذشته، شکستهای پیدرپی و فروپاشی درونی جامعه تجلی مییابد. مدرنشدن جوامع عربی نیز بدون شکستن این ساختار پدرسالارانه جدید غیرممکن است. اگرچه پدرسالاری نقاب مدرنیته به چهره زده است، اما در واقع فقط یک مدرنیته معیوب، ناقص، دروغین و کمیک است. پدرسالاری جدید نه سنتی است و نه مدرن. ترکیبی بد و فاجعهبار از این دو است که فقط بدیها و مصائب آنها را دارد. چراکه از نظر شرابی مدرنیته یک شیوه بودن است و نه مدلی صوری که بهسادگی تقلید و گرتهبرداری شود. مدرنیته نهتنها بر فرهنگ یا سبک زندگی جوامع تاثیر میگذارد، بلکه بر جوهره اصلی و شیوه وجود آنان نیز اثرگذار است. حیاتیترین جنبه مدرنیته این است که هم به فرد و هم به جامعه کمک میکند تا بیشترین میزان استعدادها و تواناییهای خود را تحقق بخشند. همچنین مدرنیته از جنبه معرفتی فرآیندی انتقالی است که از یک نحوه فهم به شیوهای کاملا متفاوت؛ یعنی گسستن از روشهای سنتی و اساطیری درک امور و چنگزدن به شیوههای علمی و فلسفی جدید در حوزه تفکر. پدرسالاری جدید در تقابل با این نوع مدرنیته و همه مشخصات آن است؛ زیرا پدرسالاری یعنی اینکه در یک جامعه محوریت مطلق با یک پدر است و اوست که همهکاره امور است. رابطه پدرسالارانه میان این شخص و دیگر اعضای جامعه، در همه حوزهها، رابطهای یکطرفه، طولی و از بالا به پایین است؛ رابطهای که اراده مطلق پدر را زور و اجبار همراهی میکند.
با این شرایط، چگونه میتوان از پدرسالاری جدید گذشت و بر آن غلبه کرد؟ چگونه میتوان آن را کنار گذاشت و به مدرنازیسیون واقعی دست یافت؟ اینکه تمامی حرکتها و جنبشهای معاصر جهان عرب شکست خوردند، به این دلیل بود که هیچکدام نتوانستند ریشه پدرسالاری جدید را بخشکانند. انقلاب و نابودکردن یک رژیم استبدادی، آزادی و عدالت را برای جوامع عربی به ارمغان نمیآورد؛ زیرا پدرسالاری جدید با چنین حرکتهای رادیکالی از بین نمیرود. بر این اساس، لازم است برداشت دیگری از مفاهیم عدالت و آزادسازی داشته باشیم. شرابی بر این باور است که تغییرات سیاسی همچون انقلابها، انتخابات، دموکراسی صوری، تعدد احزاب و همانند این موارد، هیچکدام، نمیتوانند پدرسالاری جدید را کنار بگذارند؛ زیرا پدرسالاری جدید چیزی نیست که در نهادهای سیاسی تجسد پیدا کرده باشد، بلکه شبکه پیچیدهای از روابط است که بر فراز همه نهادهای سیاسی و قانونی جای خوش کرده است. پدرسالاری جدید یک امر فرهنگی و تمدنی است که حالت بینالاذهانی دارد و همچنان بهصورت آگاهانه یا ناآگاهانه در ضمیر افراد حضور دارد. برای غلبه بر آن باید رویکرد نقدی نسبت به مقولات فکری جهان عرب اتخاذ شود. بهطور کلی نقد نقشی کلیدی ایفا میکند و به صورت یک ضرورت درمیآید. فقط نقد میتواند بر آگاهی پدرسالارانه غلبه کند؛ زیرا هیچکدام از نظامهای پدرسالار خود را عریان نمیکند، بلکه خود را بهصورت مدرن در میآورد و از وحدت، آزادی، عدالت، پیشرفت و عقلانیت دم میزند. باید این نقاب دروغین را از چهره آنها برداشت و حقیقتشان را آشکار کرد. برای این کار باید همه مفاهیم ارزشی ادعایی آنها را سخت و دقیق نقد کرد. حتی دموکراسی، وحدت و عدالت رایج را نیز باید زیر تیغ نقد گذاشت.
همراه با این رویکرد نقدی، باید جنبشهای اجتماعی و مدنی برای تثبیت ارزشهای عقلانیت، سکولاریسم و روشنگری در فرهنگ جوامع عربی فعال شوند. در این میان، انقلابیترین گروه در میان همه گروههای جوامع عربی، جنبش زنان خواهد بود. برای رسیدن به تغییرات دموکراتیک رادیکال، آزادسازی زنان باید در اولویت قرار بگیرد. جنبش زنان میتواند جامعه پدرسالار را از درون ویران کند. این جنبش اگر رشد کند و به شکوفایی پایدار برسد، سپری دائمی در مقابل واپسگرایی پدرسالارانه جامعه خواهد بود. به علاوه، باید احراز چنین جایگاهی را برای زنان یکی از بنیادهای اساسی مدرنیته آینده به شمار آورد.
این اثر علیرغم اینکه چندان مفصل نیست، اما سرشار از مباحث جذاب و تحلیلهای دلکش است. نویسنده مسئله را از ابعاد و زوایای گوناگونی با دقت واکاوی میکند و حتی به سراغ دیگر اندیشمندان اروپایی و جهان عرب نیز میرود و در این زمینه کسی را از قلم نمیاندازد و با همگان گفتگو میکند. برای واکاوی موضوع پدرسالاری جدید مسائل زیادی بررسی میشود که در اینجا حتی نمیتوان به آنها اشاره کرد. گستره بحثهای شرابی نهفقط اموری همچون دین، قانون، بنیادگرایی، اصلاحطلبی، جریان روشنفکری، اقتصاد، انقلاب و بورژوازی را شامل میشود، بلکه حتی مسئله زبان و جنسیت را نیز در جوامع عربی در برمیگیرد.
توجه و علاقه به مباحث اجتماعی و سیاسی در کشور ما بسیار زیاد است. آمار کتابهای منتشرشده در این حوزهها این مطلب را به خوبی نشان میدهد. ولی اکثریت قریب به اتفاق این کتابها ترجمه نوشتههای نویسندگان غربی است یا تألیفاتی در همان حالوهوا. اینگونه آثار ربط مستقیمی با وضعیت ما ندارند و به همین دلیل تطبیق نظریات اروپایی و آمریکایی بر جوامع اسلامی آسان نیست. ما در زمینه نظریهپردازی بومی در این حوزهها هنوز در ابتدای راهیم، اما متفکران جهان عرب از نیمه قرن بیستم تکاپوهای فکری خود را آغاز کردند و در این زمینه بسیار قلم زدهاند و آثار فراوانی منتشر کردهاند. رجوع به آنها هم به خودیخود آموزنده است و هم میتواند الگویی برای کارهای مشابه باشد. جهان عرب اندیشمندان و نظریهپردازان بزرگی در زمینه علوم انسانی و اجتماعی دارد که در طراز بینالمللی قرار دارند. متأسفانه در کشورمان آشنایی کمی با آنان وجود دارد در حالیکه میتوان از آنها بسیار آموخت. مطالعه این کتاب شاهد خوبی برای این ادعاست.
*دکترای فلسفه
به نقل از الف کتاب
****
«پدرسالاری جدید»
(نظریهای درباره تغییرات تحریفشده در جامعه عرب)
نویسنده: هشام شرابی
مترجم: سیداحمد موثقی
ناشر: کویر، چاپ سوم ۱۳۹۵
۲۷۴ صفحه، ۲۰۰۰۰ تومان