این مقاله را به اشتراک بگذارید
فراز و فرود کودتاهای ایرانی
نگاهی به کتاب «کودتاهای ایران» اثر سهراب یزدانی
حمیدرضا امیدیسرور
ایران کشوری کودتاخیز نبوده است، لااقل نه مانند برخی کشورهای جهان سوم که شب میخوابند و صبح که از خواب برمیخیزند، دولتی تازه را پس از کودتا سرکار می بینند! با این حال یکی از معروفترین کودتاهای قرن بیستم، در ایران (۲۸ مرداد ۱۳۳۲) اتفاق افتاده و تاثیری عمیق هم بر ذهن و روح جامعه ایرانی گذاشته است. اما ۲۸ مرداد تنها کودتای ایران نیست، اگرچه هیچ یک از آنها چنین ناگوار نبودهاند، حتی زمانی که محمدعلی شاه با به توپ بستن مجلس به خیال خود کمر انقلاب مشروطه را شکست. اما اندک زمانی بعد با فتح تهران توسط مشروطهخواهان و گریختن شاه مستبد، با شیرین کامی آزادی خواهان همراه شد؛ ولی کودتای ۲۸ مرداد مرهمی نداشت، داغی بود که برای همیشه بر روی دل ایرانیان ماند.
پژوهش ارزنده سهراب یزدانی که با عنوان «کودتاهای ایران» به همت نشر ماهی به بازار آمده، به بررسی کودتاهای تاریخ معاصر ایران از منظری تاریخی و تحلیلی پرداخته است. درباره این کودتاها در تاریخ معاصر ایران مطالب بسیاری نوشته شده، چه در قالب یک کتاب مشخص و چه در قالب آثاری تاریخی که بخشهایی از آنها به این کودتاها اختصاص داشته است. اما آنچه اثر سهراب یزدانی را به اثری در خور اعتنا در این حوزه بدل میسازد، نه صرفا موضوع کتاب و متمرکز شدن روی این کودتاها به عنوان مقاطعی از تاریخ معاصر ایران، بلکه در نوع رویکرد به این کودتاها و شیوهای است که در روایت تاریخی و تحلیلی خود از آنها ارائه کرده است.
در کودتای محمد علیشاه که با به توپ بستن مجلس همراه بود، پای روسها به طور مستقیم در میان بود، در کودتای اسفند ۱۲۹۹ نیز سکان دست انگلیسیها بود و کودتای ۲۸ مرداد را نیز انگلیسیها آغاز کردند و آمریکاییها به پایان بردند. با این احوال عجیب نیست اگر اغلب پژوهشگران وقتی به این کودتاها میرسند بیش از هر چیز روی نقش دولتهای بیگانه متمرکز شده و بیشترین وزن را به آنها میدهند؛ تا آنجا که گاه از نقش واقعی و تاثیرگذاری عوامل داخلی غافل میشوند، آنچه پژوهش سهراب یزدانی را از بسیاری نمونههای مشابه متمایز میکند نیز همین نکته است.
تحلیلهای سهراب یزدانی در این کتاب به نقش و جایگاه نیروهای خارجی کودتا و کشف و بازخوانی اسناد سرویسهای امنیتی و وزارتهای خارجه آمریکا و بریتانیا محدود نشده و اگر چه به عناصر خارجی و اسناد مربوط به آنها توجه کافی را داشته، اما در کنار آن از عوامل داخلی، بسترهای اقتصادی و اجتماعی و طبقاتی و اقشار اجتماعی مردم ایران و نقش حرکتهای مردمی غافل نمانده است.
دکتر سهراب یزدانی از اساتید دانشگاه خوارزمی است، پژوهش او نیز مبتنی بر ساختارهایی است که غالبا در پژوهشهای دانشگاهی میتوان از آنها سراغ گرفت. از همین رو اگر قرار است به کودتاهای ایران بپردازد، ابتدا به سراغ تعریف دقیق این واژه و خاستگاه تاریخی آن میرود. او کتاب خود را با پیشگفتاری که به طرح چیستی و بحث و ضرورت موضوع پرداخته است آغاز می کند: «در دست گرفتن حاکمیت با ابزار نظامی، موضوع تازهای نیست و تاریخی چند هزارساله دارد: «از مصر و روم باستان تا ایران عصر ساسانی. اگرچه مداخله نظامیان در حاکمیت در هزاران سال بارها تکرار شده، ماهیت مداخلههای نظامی در اعصار کهن با نمونههای امروزی همان قدر تفاوت دارد که سپاههای باستانی با ارتشهای نوین و مدرن. ازاینرو بسیاری از مورخان معتقدند نطفه کودتاهای جهان معاصر در فرانسه بسته شد. در سال ۱۷۹۹. ناپلئون بناپارت آغازگر یا مبدع کودتاهای نظامی به معنای مدرن بود. ماهیت حرکت ناپلئون بهگونهای بود که آن را بدل به نقطه آغازین کودتاهای بعدی کرد. او را مبدع تاکتیک نوینی میدانند که در آن هم شیوه فنی قبضه قدرت وجود داشت و هم ویژگی قانونی نشان دادن عمل. ابزار کودتای ناپلئون ارتش بود، اما او کوشید کار خود را قانونی جلوه دهد. بعد از اولین کودتا در آخرین سال قرن هجدهم، تا به امروز، انواع کودتاها در سراسر جهان انجام شده است.»
«کودتاهای ایران» در شش فصل نوشته شده است و چنانچه اشاره شد، فصل نخست کتاب با عنوان «دربارهی کودتا» به طرح نظری چیستی کودتا و انواع آن اختصاص یافته است. در این بخش پس از ارائه تعریفی سیاسی و تاریخی از پدیده کودتا، به مرور برخی از مهمترین نظریههای رایج در مورد کودتا پرداخته شده و به برخی از نمونههای عملی آنها در تاریخ جهان به صورت گذرا اشاره شده است. یک کودتا چه روندی دارد، مراحل آن چیست و چگونه انجام میشود. فن انجام کودتا نیز در همین فصل شرح داده است.
یزدانی با توجه به ماهیت و کارکردی که کودتاها دارند، آنها را به دو نوع واپسگرا و پیشرو تقسیم میکند: «در نوع اول کودتاگران به نظام اجتماعی خدمت میکنند و منافع بزرگ مالکان، بورژوازی بزرگ و الیگارشی حاکم را برآورده میکنند. در نوع دوم کودتاگران بر نظام کهن ضربه میزنند و اصلاحات را در بخشهای مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آغاز میکنند». او در انتهای کتاب از این صورتبندی برای مشخص کردن کودتاهای ایران نیز بهره برده ست. در مجموع نویسنده کتاب در فصل نخست به دسته بندی و تبیین نظریات مختلف درباره کودتا پرداخته و در پنج فصل بعدی کتاب با عناوین «براندازی مجلس اول»، «برچیدن مجلس دوم»، «کودتای سوم اسفندماه ۱۲۹۹»، «کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲» و «الگوی کودتاهای ایران» از این نظریات در تحلیل چهار کودتایی که در تاریخ معاصر ایران رخ داده بهره برده است.
«براندازی مجلس اول» را اولین تجربه مردم ایران در زمینه کودتا میتوان محسوب کرد، کاری که با به توپ بستن به اجرا گذاشته شد و به الغای مشروطیت توسط محمدعلی شاه انجامید. سهراب یزدانی در فصل سوم کتاب از «برچیدن مجلس دوم» به عنوان یک کودتا یاد کرده است. این درحالی است که در تاریخ معاصر کمتر شاهد کودتا خوانده شدن آن بودهایم. اما نویسنده کتاب حاضر با اشاره به اینکه دولت وقت ایران زیر فشار کشور روسیه در شرایطی قرار گرفت که ناگزیر مجلس را منحل کرد نتیجه می گیرد که چون اقدام دولت به برچیدن قوه قانونگذاری انجامیده و بازور انجام شده این حرکت نیز نوعی کودتا بوده است. فصل چهارم درباره کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹است و فصل پنجم نیز به ۲۸ مرداد ۱۳۳۲میپردازد که این دو مورد کودتاهای نام آشنای تاریخ معاصر ایران هستند.
فصل ششم و پایانی کتاب «الگوی کودتاهای ایران» درواقع جمعبندی نهایی کتاب را از ماهیت کودتاهای ایرانی ارائه میکند. یزدانی با بررسی شباهتها و تفاوتهای کودتاهای ایران و جهان، کودتاهای ایران آن را از نوع واپسگرایی سیاسی و اجتماعی محسوب کرده معتقد است که تقابل و درگیری نیروهای سیاسی در ایران بستری مساعد برای ورود نیروی نظامی به میدان فراهم کرده است.
سهراب یزدانی در این کتاب، افقی تازه بر روی رخدادهایی از تاریخ معاصر ایران گشوده که بارها به صورت تاریخی روایت شدهاند، اما کمتر به زمینهها و ریشههای آنها به لحاظ اجتماعی و سیاسی و با رویکردی نظریه محور توجه شده است. در این کتاب در مییابیم که کودتاهای ایران در چه شرایطی از تاریخ به لحاظ سیاسی و اجتماعی رخ دادهاند، سوای بیگانگان، در ایران نیروهای دخیل در این کودتاها کدام نیروها بودند و چه اهدافی را دنبال میکردند. شیوه کار آنها چه بوده و چقدر به روشهای متعارف و قانونی پایبند بودند و در کجا به شیوههای فراقانونی روی آوردهاند و…خلاصه اینکه «نگرش سیاسی حکومتگران ایرانی … نشان میداد که آنان نه به نظام پارلمانی پایبندند و نه مردم خود را دارای حقوق قانونی میدانند. هرگاه با جنبشهای مردمی یا مخالف نظام موجود روبهرو شدند و راههای قانونی برای مهار آنها را بسته دیدند، از ابزار نظامی بهره جستند. در این راه، از یاری بیگانگان نیز سود بردند. هنگامی که به پیروزی رسیدند، سیاست سرکوب را در پیش گرفتند، حکومتهایی خودکامه بر سر کار آوردند و دستاوردهای مردم خود را پایمال کردند. در میان رشته عللی که به ضعف و ناکامی مشروطیت ایران انجامید، میتوان بر تاثیر بازدارنده و مخرب کودتاها نیز تاکید روزید.»
به نقل از الف کتاب
****
«کودتاهای ایران»
نویسنده: سهراب یزدانی
ناشر: ماهی؛ چاپ اول ۱۳۹۶
۴۳۶ صفحه؛ ۳۲۰۰۰ تومان