این مقاله را به اشتراک بگذارید
موضوع مبهم ملال
نگاهی به کتاب «فلسفه ملال» اثر لارنس اسونسن/ ترجمهی افشین خاکباز
حمیدرضا امیدیسرور
ماجرا اینطور شروع شد: لارس اسونسن گرفتار ملالی عمیق شده بود، اما وقتی یکی از دوستان نزدیکش به خاطر مشکلات ناشی از ملال درگذشت، این فکر به سراغ او آمد که ملال دیگر حسی محبوب برای من نیست! این همان احساسی بود که سالها پیش آرتو رمبو نیز دچار آن شده بود.
برخی از فیلسوفان نعتقدند هرچه شر وجود دارد به نوعی از ملال ناشی میشوند، برخی هم آن را از ویژگیهای انسان مدرن و حتی وجه تمایز انسان و حیوان میدانند و گروهی دیگر بر این باورند که ملال انسان را از انسانیت تهی میکند، برخی ملال را نتیجه بیمعنایی زندگی انسان مدرن برمیشمرند و برخی دیگر آن را چیزی میدانند که به معنای بزرگ نهفتهای اشاره دارد.
اما واقعیت این است که ملال به خصوص وقتی که در وجود آدمی ریشه دوانده و کیفیتی عمیق پیدا کند، میتواند سرمنشاء پرسشهایی باشد که واقغیتهای زندگی را به خطر انداخته و تصویری واژگونه از آن پیشروی آدمی بگذارد. از همین روست که ژان بودریار عقیده دارد ملال موجب دگرگونی یکی از پرسشهای سنتی فلسفه شده است: «چرا به جای نیستی، هستی وجود دارد؟» در گذشته یکی از سوالهای مهم فلسفه این چنین مطرح میشد اما امروز این پرسش چنین مطرح میشود که : «چرا به جای هستی تنها عدم هست؟»
گفتهاند که ملال ریشه همه شرهاست، ملال در درون آدمی ریشه میدواند، وجود را در بر میگیرد، هستی را تهی میکند، چون غبار بر چهره مینشیند، بیآنکه آمدن و رفتنش را احساس کنیم. از این سبب ملال را نه دستاوردی ارزنده برای زندگی انسان مدرن، که باید ثمره رخت بر بستن معنا از جنبههای مختلف زندگی انسان امروز و به وجود آمدن خلائی تاثیرگذار در آن دانست.
فرناندو پسوآ این خلاء را به زیبایی توصیف میکند: «همه چیز تهی است، حتی اندیشهی تهی بودن. همه چیز به زبانی بیان میشود که نمیفهمیم: جریانی از هجاهایی که در درکِ ما بازتابی نمییابند. زندگی تهی است، روح تهی است، و دنیا تهی است و خدایان به مرگی دچار شدهاند که خود بزرگتر از مرگ است. همه چیز در ورطهی هیچی فرو رفته است. هنگامی که چنین میاندیشم و به امید این که واقعیت عطش مرا فرو بنشاند به هر سو مینگرم، تنها حرکاتی مبهم را میبینم. سنگها و جسمها و اندیشهها، همه مردهاند. هر جنبشی به سکون گراییده و همه چیز همچون گذشته است. هیچ چیز حرفی برای گفتن ندارد. هیچ چیز معلوم نیست، نه برای این که به نظر من شگفتانگیز است، بلکه برای این که نمیدانم چیست. دنیا گم شده و در اعماق روحم که اکنون تنها چیزی است که واقعی است، رنجی شدید و نامرئی، اندوهی شبیه همان صداهایی که از سر اندوه برمیخیزد، همچون قطرات اشک در اتاقی تاریک حضور دارد.»
آنچه اشاره شد بخشی از تلاش لارس اسونسن در قالب کتاب حاضر، برای شناخت و بررسی مشکلی بود که با ملال زندگی او را در بر گرفته بود. تلاش برای درک اینکه کیست و در چنین دنیایی از چه جایگاهی برخوردار است. کتاب «فلسفه ملال» که با ترجمه افشین خاکباز به همت نشر نو منتشر شده، تلاش فروتنانه لارس اسونسن است برای درک و کنار آمدن با فرهنگ ملال و سبک سنگین کردن زندگی انسان مدرن در دل چنین اوضاع و احوالی.
ملال با معنای هستی سر و کار دارد و همین کافی است تا اسونسن آن را موضوعی در محدوده فلسفه بداند و در این کتاب با رویکرد بینارشتهای و با بهرهگیری از متونی از رشتههای فلسفه، ادبیات، روانشناسی، الهیات و جامعهشناسی و بررسی آرای فیلسوفانی همچون سنکا، کانت، کییرکگور، نیچه و هایدگر و تحلیل مسائلی همچون رابطه ملال با رومانتیسم و مدرنیته، کار و فراغت، مرگ و زندگی، ما را به درک بهتری از ابعاد مختلف این مفهوم و نقشی که در زندگی ما ایفا میکند و واکنشهای مختلفی که میتوان در برابر آن نشان داد، برساند.
رویکرد بینارشتهای و نوع طرح سوال و پرورش معنا در این اثر به گونهای صورت گرفته است که نه تنها اثر برای علاقمندان حرفهای آثار فلسفه، خواندنی و واجد نکاتی تفکر برانگیز است، بلکه علاقمندانی را که به صورت عمومی آثار فلسفی را دنبال میکنند مجذوب خود میکند. نویسنده با ارجاعاتی که به گفتههای فیلسوفان و اندیشمندان بزرگ دارد، مخاطب را نه فقط با اثری آموزنده که با متنی جذاب روبهرو ساخته است: «خدایان ملول بودند و بنابراین انسان را آفریدند. آدم از تنهایی ملول بود و بنابراین حوا را خلق کردند. از آن زمان، ملال وارد جهان شد و درست به همان نسبتی که جمعیت رشد میکرد، ملال نیز بیشتر میشد.» جملههایی همانند این که از زبان کییرکهگور در کتاب فلسفه ملال نقل شده، برای مخاطب آنقدر وسوسه کننده و جذاب هست تا قدم به دنیایی بگذارد که لارس اسنوسن از ملال، چیستی و فلسفه آن در رهگذر زمان سخن میگوید، خاصه آنکه ملال در این روزگار چونان سدههای دور نیست که تنها به گروه خاصی از مردم همچون اشراف و توانگران اختصاص داشته باشد؛ ملال در گذر زمان به سرشت و سرنوشت انسان مدرن بدل شده است. از این رو از آن گریزی نیست. افزون بر پیشگفتار نویسنده که در آن به دلایل خود برای پرداختن به چنین موضوعی پرداخته، متن کتاب از چهار بخش تشکیل شده است. در بخش اول که مسئله ملال نام دارد، اسونسن به جنبههای مختلف ملال و ارتباط آن با شاخصهایی برآمده از مناسبات جهان امروز نظر داشته است: ملال به مثابه مشکل فلسفی، ملال و فلسفه، ملال و معنا، ملال، کار و فراغت؛ ملال و مرگ؛ ملال و تازگی و انواع ملال از جمله مباحثی هستند که در این بخش بدانها پرداخته شده است.
بخش دوم با عنوان «داستانهایی از ملال» که در آن نویسنده با شیوهای روایی و تحلیلی به سراغ پارهای از اندیشمندان و نویسندگان و هنرمندان رفته است: «آکدیا: ملالِ پیشامدرن»، «از پاسکال تا نیچه»، «ملال رومانتیک، از ویلیام لاول تا دیوانه امریکایی»، «درباره ملال جسم فناوری و مرز شکنی: تصادف»، «ساموئل بکت و امکان ناپذیری معنای شخصی»، «اندی وارهل: نکوهش معنای شخصی» از جمه عناوین مباحث پرداخته شده در این بخش است.
فصل سوم کتاب تحت عنوان «پدیدار شناسی ملال» بر پایه اندیشههای پدیدارشناسانه هایدگر که روی موضوع ملال متمرکز شده استوار است و به دو موضوع «در باب حالمندی» و «هستیشناسی هرمونتیک ملال» میپردازد. بخش چهارم و پایانی کتاب تحت عنوان «اخلاق ملال» به این بحث توجه دارد که در برابر ملال با توجه به آنچه گفته شده چه موضعی باید اتخاذ کرد و چرا چنین موضعی که بر پرهیز از ملال نظر دارد میتواند کمک حال ما باشد. مباحثی همچون «منظور از من چیست؟»، «ملال و تاریخ انسان»، «تجربه ملال» و «ملال و بلوغ » در این رهگذر مورد بررسی قرار گرفتهاند. یادداشتها و نمایه کتاب نیز صفحات پایانی آن را تشیل دادهاند.
«فلسفه ملال» در مجموعه کتابخانه فلسفه زندگی در نشر نو به بازار آمده است، مجموعهای بسیار ارزنده و کارآمد برای عموم مخاطبان، چرا که اغلب آثاری هستند که نویسندگانشان با شیوههایی غیر فنی و با زبانی سادهتر به بیان مفاهیم مورد نظر خود پرداختهاند. اهمیت این موضوع زمانی خود را بیشتر نشان میدهد که توجه داشته باشیم نویسنده کتاب کوشیده اثری را با بیشترین کاربرد برای برقراری ارتباط با مخاطب و انتقال مفاهیم به زبان روشن به خواننده ارائه کند چرا که ملال به عنوان مسئلهای در این کتاب مورد توجه قرار گرفته که از بدو آفرینش آدمی وجود داشته و تنها اشکال آن متفاوت بوده و همین تفاوت و تنوع باعث مبهم بودن آن شده است. استفاده از ساختاری که تعمدا از یکپارچگی پرهیز دارد و میکوشد در هر بخش به جنبهای از موضوع ملال بپردازد نیز ناشی از همین ویژگی بحث است که نویسنده نهایتا توانسته اثری خواندنی و کار آمد را پیش روی خواننده بگذارد.
به نقل از الف کتاب
****
«فلسفه ملال»
نویسنده: لارنس اسونسن
مترجم: افشین خاکباز
ناشر: نشر نو؛ چاپ اول ۱۳۹۴
۲۲۴ صفحه؛ ۱۸۰۰۰ تومان