این مقاله را به اشتراک بگذارید
دلیل استقبال از کتابهای اروین یالوم چیست؟
یاسر نوروزی
چرا مردم به آثار اروین یالوم تا این حد علاقه مند هستند؟ حفره های روانکاوی و روانپزشکی کجا بوده که یالوم آن ها را پر می کند؟ یا مردم چه خلائی دارند که احساس می کنند در آثار یالوم و همفکرانش می توانند مرهمی برای این خلا پیدا کنند؟ من در این نوشته کوتاه قاعدتا نه می توانم درباره این موضوع صحبت کنم و نه توان و دانش آن را دارم اما بنا به مطالعاتم به این نتیجه رسیده ام که یالوم بیش از آن که روانکاو یا روانپزشک باشد، روان درمانگر است. در توضیح این نکته باید گفت یالوم مثل بعضی روانپزشکان نیست که برای درمان بیولوژیک، اهمیت اغراق آمیزی قائل باشند.
مثل بعضی روانکاوان هم نیست که بیمار یا مراجع را شبیه سوژه ای بدانند که با دستکش با آن برخورد کنند. درواقع از آن دست نیست که فکر می کنند فقط باید کنار بنشینند و مراجع را مثل پدیده ای خارجی، زیر میکروسکوپ تحلیل خود رصد کند. از این منظر یالوم متعلق به مکتبی است که می توان آن را نوعی واکنش به فرویدیسم و قواعد سنتی روانکاوی دانست. اگر نگاهی به قواعد سنتی روانکاوی بیندازیم خواهیم دید که یکی از مولفه های پررنگ آن، تسلط روانکاو بر بیمار است. تسلط بیش از حد روانکاو بر سوژه و نگاه از بالا، یکی از مسائلی بود که واکنش هایی به دنبال داشت و باعث شد در دهه ۶۰ و ۷۰، نگاه هایی متفاوت علیه آن رویکرد سنتی به وجود بیاید.
یکی از این رویکردها، رویکرد درمان های انسان گرا بود. «درمان انسان گرا» که کارل راجرز یکی از سرآمدان آن است بر این شیوه معتقد است که فضای خشک اتاق درمان را بشکند. تا پیش از آن برخی روانپزشکان چنان باری اتاق د رمان، حصاری قائل بودند که گمان می کردند هیچ کدام از قواعد آن قابلیت نشر و انتشار برای عموم ندارد. حتی در آموزش شیوه های درمان به روانشناسان نیز محدودیت هایی قائل می شدند و آن را تحت سیطره خواص می دانستند. کارل راجرز با رویکرد درمان انسان گرا علیه این جریان واکنش نشان داد و یکی از مهم ترین راه های درمان را «همدلی» عنوان کرد. در همین مسیر بود که گروه های اشتراک به وجود آمد و درمان به شکل گفت و گویی اشتراکی تجربه شد.
در مسیری دیگر، اروین یالوم نیز به نبرد رویکرد سنتی رفت و در واکنش به آن جریان، پایه گذار مکتب روان درمانی وجودی شد؛ مکتبی که ریشه در فلسفه اگزیستانسیالیسم دارد. یالوم و همفکرانش بیشترین رنج و درد انسان را ریشه در اضطراب هایی می دانستند که دلهره ها و هراس هایی وجودی هستند؛ من چه کسی هستم؟ چرا به این جهان آمده ام؟ مرگ چیست؟ در این جهان چه وظیفه ای دارم؟ آیا اصلا برای مقصدی به دنیا آمده ام؟ و سوالاتی از این قبیل. روان درمانگر درواقع بر این باور است که اگر به مسئله «بودن» توجه کنیم، مرهمی بر بسیاری از رنج ها و آلام بشری خواهیم بود. یالوم با این باور و برای شکستن قواعد سنتی، شروع به نوشتن کرد. درست است که این نوشته ها قابی طلایی دور روند درمانگری می تنید اما روانشناسی و روانکاوی را به حیطه مطالعه مابقی مردم کشاند.
به این ترتیب بیمار می توانست با مطالعه کتاب های یک روان درمانگر به ریشه های رنج خود فکر کند و حتی در مسیر درمان گام بردارد؛ چیزی که پیش از آن غیرممکن تلقی می شد و می شود از آن با عنوان «خودشناسی» نیز تعبیر کرد. این یکی از مهمترین دستاوردهای اروین یالوم بود. یالوم قلمی شیرین و پرکشش داشت و از کودکی نیز شیفته رمان و قصه بود. به این ترتیب توانست گامی فراتر از بعضی همکاران خود بگذارد. به عنوان مثال اریک برن نیز یکی از کسانی بوده که مباحث پیچیده درمان روان را به شکل کتاب هایی همه فهم ارائه داده است اما برای مطالعه آثار یالوم دیگر نیازی نیست حتی با مباحث اولیه روانشناسی آشنایی داشته باشید.
می توانید کتاب هایش را به عنوان یک داستان یا رمان در دست بگیرید و بخوانید. البته به نظر می رسد این شیوه شکستن تابوهای سنتی، تحت تاثیر فرهنگ هیپی گری در آمریکا هم بوده باشد اما هرچه هست، دستاورد مهمی برای روانشناسی به شمار می آمد. به این جهت که خواننده را با درمان روان و هراس هایی که ممکن است از این مفهوم داشته باشد، آشتی می دهد. علاقه مندان آثار یالوم در واقع با خواندن کتاب هایش احساس می کنند که در سایه نیرویی شفابخش قرار گرفته اند و خب طبیعتا این برای هر انسانی لذت بخش است.
بیوگرافی؛ زندگی و نظرات یالوم
پدر و مادری بی سواد
اروین یالوم فرزند پدر و مادری بود که سواد خواندن و نوشتن نداشتند اما علاقه به مطالعه در او از کجا پیدا شد؟ چطور شد که به یکی از بزرگ ترین چهره های روانشناسی معاصر تبدیل شد؟ خودش ماجرا را در جشن تولد ۹ سالگی اش روایت می کند. زمانی که به بیماری اوریون مبتلا شده بود، لوزه هایش درد می کرد، تب داشت و در اتاق کوچک بالای مغازه روی تخت دراز کشیده بود. فک و فامیل برای جشن تولد او هرچه از دست شان می رسید آورده بودند؛ توپ، قطعات خانه سازی، فرفره و… در این میان اما «جزیره گنج» نظر یالوم را جلب کرد؛ رمان معروف لویی استیونسون. کتاب را عمه اش برای او آورده بود. آن را برداشت و تلاش کرد بیماری و درد خود را با خواندنش فراموش کند. جالب اینجاست که چنین اتفاقی هم افتاد.
جزیره گنج
یالوم درباره آن روز و مطالعه «جزیره گنج» می گوید: «به محض رفتن عمه شروع به ورق زدن، بلعیدن تصاویر و بالاخره خواندن کتاب کردم. در عرض چند دقیقه درد بناگوش های ورم کرده فراموش شد، از تخت کوچکم در گوشه اتاق غذاخوری آپارتمان مان که سوسک از آن بالا می رفت، به دنیای سحرآمیز رابرت لوییس استیونس قدم نهادم» این شروع ماجرای یالوم بود؛ ماجرایی که بعدها به خواندن کتاب ها و داستان های دیگر کشید. اروین یالوم از آن زمان به بعد به یکی از خوانندگان پر و پا قرص داستان تبدیل شد. در کتابخانه مرکزی واشنگتن ثبت نام کرد و دو روز در هفته اجازه داشت با دوچرخه به آنجا برود و کتاب قرض کند. کودکی که بعدها قرار بود به شهرتی جهانی برسد، درواقع راهنمایی نداشت و هرچه دستش می آمد می خواند.
از A تا Z!
در کتابخانه مرکزی واشنگتن، اروین کوچک هرچه دستش می آمد می خواند؛ از قفسه A تا Z! اما بعدها به این نتیجه رسید که خواندن داستان ها جذاب تر هستند. همین هم سرآغاز علاقه مدام او به نویسندگی و داستان نویسی شد. بعدها البته به شکلی حرفه ای تر این علاقه را دنبال کرد؛ داستایوفسکی می خواند و تولستوی. هر چند که این علاقه نمی توانست برای او سودی داشته باشد چون خانواده و اطرافیان دوست داشتند یا به کار تجارت وارد شود یا این که پزشکی بخواند. به این ترتیب یالوم رشته روانپزشکی را انتخاب کرد؛ رشته ای که احساس می کرد به هر حال با ادبیات و داستان و شعر، نزدیکی بیشتری دارد. اوایل ناچار بود کتاب های دانشگاهی رشته خودش را بخواند اما بعدها کم کم شروع به نوشتن کرد و جریانی را به راه انداخت تا مردم از رشته ای که شاید کسی از آن سر در نمی آورد، بیشتر آشنا شوند؛ آن همه به شیوه ای خلاقانه جذاب.
اروین یالوم، همسرش و چهار فرزندشان
کتاب درمانی
یالوم در سال ۱۹۵۶ دکترای پزشکی خود را از دانشکده پزشکی بوستون گرفت و چهار سال بعد نیز در رشته روانپزشکی فارغ التحصیل شد. او از سال ۱۹۶۳ فعالیت آکادمیک خود را در دانشگاه استنفورد آغاز کرد. همزمان او به نوشتن مقالات می پرداخت و کتابی نیز از جلسات درمان گروهی منتشر کرد که به چندین زبان ترجمه شده. اما اولین کتابی که اروین یالوم به شکل رمان ارائه داد، کتابی بود با عنوان «هر روز کمی به هم نزدیک تر». او با اتکا به تجارب خود در جلسات درمان با بیماران، رمان را به شیوه ای روایت کرد که در نوع خود جالب بود: رمانی با دو راوی.
پیش از او نویسندگان بزرگ دیگر، راوی های متعدد را در رمان های شان آزمودند بودند و از این جهت کار اروین یالوم، خلاقیتی ویژه به شمار نمی رفت. اما باید توجه داشت با توجه به پیشینه دانشگاهی یالوم، انتخاب این دو راوی بسیار هوشمندانه بود؛ راوی اول درمانگر بود و راوی دوم بیمار. ماجرا از این قرار است که بیمار تحت درمان قرار گرفته و کتاب به این شیوه روایت می شود که در یک بخش ما نظرات درمانگر درباره بیمار را می خوانیم و در بخش دیگر، نظرات بیمار را. به این ترتیب شاید این کتاب را بتوان نخستین نمونه از این نوع نام برد که به شکل داستانی روایت شده است.
یالوم در یک پاراگراف
اروین یالوم پایه گذار «وجوددرمانی» است و در کتاب «روان درمانی اگزیستانسیال» پایه های این نظریه را تبیین کرده است. خودش می گوید برای کسانی که با اصطلاحات فلسفی آشنایی دارند، اصطلاح «اگزیستانسیال» (هستی دارانه)، طیف رنگارنگی از معنا را بر می انگیزد اما در کار بالینی، او کلمه «هستی دارانه» را به شیوه ای کاملا ساده برای «وجود» به کار می برد. او می گوید هرچند فلاسفه از اصطلاح «هستی دارانه» به معانی مختلف می رسند اما همه در یک فرض مشترک هستند: این که ما انسان ها تنها موجوداتی هستیم که وجودمان مسئله است و به این مسئله دار بودن خودمان می اندیشیم. بنابراین به نظر یالوم «وجود» مفهوم اساسی انسان را تشکیل می دهد. برای همین هم هست که از اصطلاحات «روان درمانی وجودی» استفاده می کند.
این نوع روان درمانی بر این پایه استوار است که آنچه موجب سردرگمی ما می شود رویارویی ما با «هستی = وجود» است. او عمل روان درمانی وجودی را در مواجهه با چهار مولفه می داند: مرگ، انزوا، معنای زندگی و آزادی. درواقع بر این باور است که ممکن است کسی به ظاهر به این معانی فکر نکند اما آن ها زخم هایی هستند که حتی اگر به آن ها نیندیشیم، به اشکال مختلف خود را بروز می دهند؛ مثل تماشای افراط کارانه فیلم های ترسناک در نوجوانان، علاقه به بازی های کامپیوتری خشن، آزارهای مختلف جنسی و… درواقع تمام سخن یالوم در کتاب هایش بر پایه همین «روان درمانی وجودی» استوار است که خود از آن نام برده است چرا که اعتقاد دارد وقتی بتوان زخم های بنیادین هر انسان را مرهم گذشت، می توان به درمان نیز رسید.
همه کتاب های یالوم
وقتی نیچه گریست یا گریه کرد؟
این کتاب که اولین بار با ترجمه مهشید میرمعزی و از سوی «نشر نی» با عنوان «و نیچه گریه کرد» چاپ و منتشر شد؛ اولین کتاب از اروین یالوم است که به فارسی ترجمه شد و مخاطبان ایرانی با او آشنا شدند. ماجرای این کتاب در وین و پایان قرن نوزدهم می گذرد. لو سالومه آمده است تا یوزف برویر، پزشک مشهور و استاد زیگموند فروید را بیابد. او نگران دوستش، نیچه است. سالومه در یادداشتی برای برویر می نویسد که آینده فلسفه آلمان در خطر است و از او می خواهد که این خطر را خنثی سازد.
برویر باید اندیشمند بزرگ و تنهایی را که از سردردهای شدید میگرنی رنج می برد، معالجه کند و او را از این گرفتاری برهاند ولی نیچه نباید از این جریان و دیدار برویر و سالومه بویی ببرد. برویر تصمیم می گیرد با روش جدید «بیان درمانی» که به تازگی در مورد بیمار دیگرش آنا تجربه کرده است، او را درمان کند. با این حال فیلسوف مغرور آلمانی حاضر نیست «روان» خود را به دست یک پزشک بسپارد و تنها از او می خواهد که «جسم» او را درمان کند. «وقتی نیچه گریست» آمیزه ای است از واقعیت و خیال، جلوه ای از عشق، تقدیر و اراده در وینِ خردگرای سده نوزدهم و در آستانه زایش دانش روانکاوی.
دروغگویی روی مبل
این اثر شامل داستان هایی است که به مبحث پیچیده رابطه روانپزشک و روانکاو با بیمار می پردازد. در استان این گونه آغاز می شود: «ارنست روان درمانگری بود که به کارش عشق می ورزید. بیمارانش هر روز او را به خصوصی ترین اتاق های زندگی شان دعوت می کردند و او هر روز آن ها را تسلی می داد، تیمارشان می کرد و ناامیدی را از آن ها دور می کرد و در عوض مورد احترام آن ها قرار می گرفت. هر چند برای این کار پول می گرفت، اغلب با خود فکر می کرد که اگر به پول نیاز نداشت رایگان روان درمانی می کرد.
کسی که به کارش عشق می ورزد، خوش شانس است. ارنست احساس خوش شانسی می کرد. البته چیزی بیش از خوش شانسی؛ او احساس خوشبختی می کرد. او کسی بود که شغلی مناسب برای خودش پیدا کرده بود- کسی مه می تواند بگوید من دقیقا همان جایی هستم که از آن من است، در بطن استعدادها، علایق و اشتیاقاتم.» داستان های یالوم بیشتر با درونمایه درمان و احتمال برگرفته از تجربیات شخصی وی در این حوزه بوده است. رمان «دروغگویی روی مبل» نیز از این قاعده مستثنا نیست. وقوع اتفاقات داستان در دهه ۹۰ میلادی و دوره زمانی است که چارچوب های مستحکم قواعد روان درمانگری در حال تغییر بود. چاپ هفتم این کتاب با تیراژ دو هزار نسخه از سوی انتشارات «صبح صادق» و با ترجمه حسین کاظمی یزدی منتشر شده است.
خیره به خورشید
از ابتدای تاریخ تاکنون، فکر فناناپذیری در جان ما ته نشین شده است. هزاران سال است که فیلسوفان متفکر می کوشند جراحت فناپذیری را تلطیف کنند و در ساختن زندگی هماهنگی و توأم با آرامش به یاری ما بشتابند. اروین یالوم می گوید: «کار من روان درمانی است و افراد زیادی را که با اضطراب مرگ درگیر بوده اند، معالجه کرده ام. در جریان کار متوجه شده ام که حکمت باستانی به خصوص حکمت فیلسوفان یونان باستان امروزه نیز مناسبت دارد.» یالوم در این کتاب تلاش دارد در قالب زبانی روایی، خواننده را با تجربه و فلسفه مرگ آشنا سازد و او را از چنگال هراس از مرگ برهاند.
این کتاب با عنوان فرعی «غلبه بر هراس مرگ» یکی از کتاب های روانشناسانه و علمی اروین یالوم به شمار می رود که به قلم مهدی غبرایی به فارسی برگردانده و چاپ هفتم آن از سوی «نیکو نشر» منتشر شده است. غبرایی در پشت جلد می نویسد: «در برخورد اول با کتاب حیرتم برانگیخته شد و سخت جذبم کرد. کتاب به قدری ساده و داستان وار نوشته شده که به ترجمه اش راغب شدم. از آنجا که کتاب برای همه رده های سنی از ۱۴، ۱۵ سال گرفته تا ۹۰ سالگی دل انگیز و جذاب و قابل استفاده و راهگشاست و می توانم ادعا کنم خواندنش بر همه لازم و واجب است.»
مخلوقات یک روز
در این مجموعه داستانی که مدت ها انتظارش را می کشیدیم، اروین یالوم روانشناس مشهور، درگیری های بیمارانش- و همچنین درگیری های خودش- را در مواجهه با دو چالش بزرگ وجودی توصیف می کند. این دو چالش عبارتند از چگونه زندگی معنادار داشته باشیم، و چگونه با پایان اجتناب ناپذیر آن کنار بیاییم. در این داستان ها با افراد مختلفی ملاقات می کنیم؛ پرستار زنی که در مرداب بدبختی عصبانی و سرگردان است؛ تاجر موفقی که پس از یک خودکشی از شکاف ها و رمز و رازهایی که هر رابطه ای را آلوده می کند، ناامید شده است؛ روانشناس تازه کاری که مطالعاتش درباره وضعیتی انسانی، خاطرات خوبی از دوستی از دست داده است؛
روانشناس تازه کاری که مطالعاتش درباره وضعیتی انسانی، خاطرات خوبی از دوستی از دست داده را خراب کرده اند و مردی که عدم پذیرشش حتی خود اروین یالوم را با بحران اعتماد به نفس درگیر می کند و… یالوم در موخره این کتاب اشاره می کند که «من برای آن دسته از افرادی می نویسم که علاقه زیادی به روان انسانی و رشد شخصی دارند، برای خوانندگان بسیاری که با بحران های نامحدود هویتی که در این داستان ها وجود دارند آشنا هستند و برای کسانی که به حضور یک روان درمانی فکر می کنند یا در میانه آن هستند. امیدوارم این حکایت ها آن ها را تشویق کند تا با دیو درونشان بجنگند.» این کتاب با ترجمه حسین کاظمی یزدی در ۲۲۴ صفحه با شمارگان ۱۵۰۰ نسخه از سوی انتشارات «پندار تابان» منتشر شده است.
یالوم خوانان
«یالوم خوانان» از سه بخش تشکیل شده است: بخش اول گروه درمانی است که این بخش خود دارای سه فصل است. فصل اول عوامل درمانی. یالوم در مورد این فصل می گوید: «استراتژی آموزشی من در این کتاب تمرکز بر اشتراک های گروه درمانی ها بود بنابراین از تشریفات گوناگون صرف نظر و در عوض روی مسئله اصلی همه آن ها تمرکز کردم، این که گروه ها واقعا چه کمکی می کنند؟ پاسخ به این پرسش یعنی مسئله «عوامل درمانی» که در این فصل به ۱۲ مورد از عوامل درمانی اشاره شده است.»
بخش دوم روان درمانی وجودی، رویکردی پویا به درمان است که بر دغدغه هایی تمرکز می کند که ریشه در وجود شخص دارد. این بخش دارای دو فصل: چهار دغدغه نهایی و مرگ، اضطراب و روان درمانی است. بخش سوم درباره نوشتن است. فصل های مختلف این بخش عبارت است از ادبیات به روانشناسی اطلاعات می دهد، روانشناسی به ادبیات اطلاعات می دهد، سفری از روان درمانی به داستان، رمان آموزشی، رمان روانشناختی که به تاثیر ادبیات بر روان درمانی میپردازد. در این کتاب، یالوم از لنز روان درمانی استفاده می کند تا نشان دهد که خط میان حقیقت و تصور همیشه آسان نیست که بتوان آن را تشخیص داد. کتاب یالوم خوانان نوشته اروین د. یالوم با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه به بهای ۴۲ هزار تومان از سوی انتشارات «پندار تابان» منتشر شده است. ما یالوم را نخستین بار در ایران با رمان بسیار جذاب «و نیچه گریست» شناختیم و با سبک نگارش او آشنا شدیم. او می تواند با ترکیب واقعیت های روانکاوی، داستان های تاریخی واقعی و تخیل خود، داستان هایی بسیار پرکشش بنگارد.
هفت صبح