این مقاله را به اشتراک بگذارید
چند نگاه به «شعلهور» ساخته حمید نعمتالله
چگونه انسان به حیوان بدل می شود؟!
نیره رحمانی / مد و مه
شاید شعله ور هم اندازه رگ خواب و بوتیک گرم و دوست داشتنی نباشد، اما همچون اغلب آثار حمید نعمت الله از لحظه های نابی بهره می برد که از قریحه و غریزه سینمایی سازنده اش حکایت دارد. قریحه ای که حالا با تسلط بر مدیوم نیز همراه شده است. شعلهور از بسیاری جهات و به خصوص از منظر فضاسازی و جغرافیایرخدادهای فیلم به آرایش غلیظ پهلو می زند، فیلمی که به اندازه ارزش های واقعی اش ستوده نشد و به نظر می رسد شعله ور نیز به همین سرنوشت دچار شده است.
هر دو فیلم به نوعی شرح سقوط آدمی، چه کسی گفته آدم از اسب می افتد اما از اصل نه؟! نعمت الله در این دو فیلم نشان می دهد اگر شرایط مهیا شود آدمی چگونه می تواند به یک هیولا بدل شود، موجودی که به خود اجازه می دهد دست به هر کار کثیفی بزند و بعد وجدان خود را با توجیهات پوشالی تسکین دهد.
انتخاب امین حیایی با توجه به آشنایی زدایی از شمایل جوان بذله گوی با نمکی که از او در بسیاری نقش هایش دیده ایم هوشمندانه است، به خصوص اینکه بازی خوبی نیز از خود به نمایش می گذارد که کاملا در خدمت فیلم است، بدون آن جلوه فروشی هایی که معمولا از او در فیلمهای تجاری اش سراغ داریم.
در این فیلم نیز نعمت الله فراوان از نریشن بهره برده، شاید این نریشن ها به ایجاد ارتباط بهتر مخاطبان کمک می کند و از دشواری درک فیلم می کاهد، اما به همان نسبت چون از جنبه سمعی برخوردار است و نه بصری از ارزشهای فیلم می کاهد. واقعا بدون تحمیل کردن این نریشها فیلم لطمه می خورد؟ یا اینکه تمسک جستن به مابه ازای تصویری آنها به ارزشهای سینمای فیلم می افزود.
****
سرخی من از تو…
آنتونیا شرکا/ فیلم
نعمتالله از آن فیلمسازانی است که گرچه مسیر پیشرفتش را فیلم به فیلم طی کرده است اما از همان بوتیک «آن»ی داشت که فیلمهایش را متمایز میکرد؛ آنی که در نگاه اول از برایند مؤلفههای تکرارشونده در هر فیلم شکل میگرفت اما به روحی فراتر از حاصلجمع مؤلفهها تبدیل میشد. شعلهور هم از این قاعده مستثنا نیست.
فیلم داستان نسبتاً سرراستی دارد. مضمون اصلی، حسادت و جستوجوی قدر و منزلت اجتماعی در آدمی است که هرگز نتوانسته سری در سرها بلند کند. اما آنچه فیلم را دیدنی و جذاب میکند این نیست؛ داستان و شخصیتها و حتی مکانها هم نیست بلکه استعداد شگرف نعمتالله در شگفتزده کردن تماشاگرست؛ طوری که در لحظهای که انتظار داری روند داستان، تو را در مسیری معمول و متعارف قرار دهد، ناگهان متوجه میشوی که کارگردان در عوالم دیگری سیر میکند؛ و این جایی است که برگ برندهاش را رو میکند و قواعد بازی را بدون اینکه ردی از خود به جا بگذارد، تغییر میدهد.
کاری که نعمتالله با تماشاگر میکند، البته بیشباهت به کار معرکهگیرها و شعبدهبازها نیست و شاید او نیز یکی از همان قهرمانان شارلاتان و هفتخطوخال فیلمهایش است که هر دم چهرهی دیگری از خود نشان میدهد؛ و خط بطلانی میکشد بر هر آنچه تصورش را میکردید. اینکه در فیلمهای نعمتالله همه چیز در اغراقآمیزترین حالت خود ظاهر میشود البته یک مؤلفهی شاخص سینمایی است. موسیقی کوبندهی بومی و جلوههای گوشخراش و لوکیشنهای اگزوتیک و بازیهای اوور، روشی است که نعمتالله میشناسد برای اینکه موقعیت شخصیتهای در مرز سقوط خود را تعریف کند؛ گویی همه چیز باید به غایت برسد تا آدمها وارسته شوند و نعمتالله از هیچ کاری برای اینکه شخصیتهایش را به حضیض پلیدی و شیطنت برساند فروگذار نمیکند. این رویکرد دراماتیک و سینمایی نعمتالله، او را به خالقی تبدیل میکند که در خلق آدمبدها با دقت و لذتی وافر سنگتمام میگذارد.
****
شلعه ور نگین درخشان جشنواره ۳۶
ناهید پیشور
حالا دیگر می توان با اطمینان گفت حمید نعمت الله خلاق ترین فیلمساز سینمای ایران در دهه نود است. فیلمسازی که اهل تکرار مایه های موفق آثار گذشته اش نیست و جای خوردن از جیب، در هر فیلمی اعتباری تازه می گشاید و با آغوش باز سراغ تجربه های متفاوت می رود. با چنین رویکردی طبیعی است که شکست بیشتر از موفقیت سراغ فیلمساز بیاید. درست مثل شعله ور که به شدت مستعد باختن در آزمونی دشوار بوده ولی تبدیل به تجربه ای بی بدیل در سینمای ما شده است. شلعه ور اولین فیلم سینمای ایران است که شخصیتی حسود کاراکتر محوری اش است . شخصیتی که قرار نیست به سنت رایج برای فلاکتش دل بسوزانیم.امین حیایی در شعله ور شایسته ترحم نیست نیازمند تحلیل است.
نعمت الله آیینه ای در برابر تماشاگر قرار می دهد تا خود را ببیند یا دست کم محیط اطرافش را بکاود. تصویری از حقارت و بی مسئولیتی که می تواند فاجعه بیافریند. شعله ور تصویری بی واسطه از هیولای درون ارائه می دهد. موفقیت فیلم محصول جاه طلبی تحسین برانگیز سازنده اش در طراحی کاراکتر محوری و استفاده خلاقانه از لوکیشنی است که در عین بکر بودن به شدت متناسب با حال و هوای اثر است.
شعله ور بیش از هر چیز محصول سلیقه خاص نعمت الله است. در این سلیقه چیزی به نام پسند روز جایگاهی ندارد و طبیعی است که این اتکا به دغدغه های شخصی و این میزان رادیکال عمل کردن حرص اکثریتی را در بیاورد و لذتی فراوان نصیب اقلیتی کند. شلعه ور بی آنکه فیلم محبوبی باشد نگین درخشان جشنواره ۳۶ است.
****
امیدواریهای بیپایان!
علی شیرازی/ فیلم
شعلهور خوب شروع میشود و امیدواریهایی را هم در بیننده ایجاد میکند. اما شاید بزرگترین ضعف فیلم را بتوان در فیلمنامهاش سراغ گرفت و اینکه هر بار با رویارویی با بخشی از داستان، بیننده تصور میکند با زمینه و بستر اصلی قصه روبهرو شده است؛ مثلاً در ابتدای فیلم تصور میکنیم محور اصلی، رابطه حیایی با مادر و برادرش (با بازگشت فرهاد شریفیِ بودن یا نبودن از پی حدود یک دهه غیبت از صحنه سینمای ایران) است اما خیلی زود پای همسر مطلقه حیایی به میان کشیده میشود و بیننده این بار هم تصور میکند که ادامه و محور اصلی فیلم، پرداختن به همین رابطه خواهد بود. اما بعد سروکلهی شخصیت دیگری پیدا میشود و او هم خیلی زود از دور خارج میشود! و همین طور تا پایان فیلم پیش میرویم تا با پایانبندی بهنوعی سروته ماجرا هم بیاید ولی این یکی هم در جا افتادن درام مورد نظر فیلمساز، چندان کارساز نیست.
امین حیایی پس از چند سال دوری از سینمای جدی در پی ماجراهایی که به سبب بازی در قلادههای طلا (ابوالقاسم طالبی، ۱۳۹۰) برایش پیش آمد، اینجا شخصیت مردی بدذات (از جنس شخصیت زشت با بازی ایلای والاک در خوب بد زشت) را خوب درآورده است. البته کارگردان به او اجازه داده است تا در ازای این آشناییزدایی از پرسونای سینماییاش گاهی هم نمکهای همیشگی بازی و دیالوگهای مالخودکردهاش را وارد فیلم بکند که تا حدی به جذاب شدن این نقش منفی کمک کرده است. از دیگر نقاط قوت فیلم در خصوص بازیگری، حضور زری خوشکام است؛ پس از درخشش او در در دنیای تو ساعت چند است؟ (صفی یزدانیان، ۱۳۹۳).
موسیقی سهراب پورناظری نیز از پی یک دهه حضور گاهوبیگاه در سینمای ایران (و با همه انتقادهایی که در رشته اصلیاش یعنی موسیقی محض به او میشود) در اینجا خوب جواب داده است و خبر از تولد یک آهنگساز خوب برای سینمای ایران میدهد. پورناظری کوشیده تا از تلفیق موسیقیفیلم همیشگی مورد نظرش با موسیقی قوالی (که اوج آن را در بههمآمیزی صدای همایون شجریان با نصرت فاتح علی خان میبینیم و میشنویم) به موسیقی محلی سیستان و بلوچستان – که وجهاشتراکهایی هم با موسیقی پاکستان دارد – نزدیک شود. موسیقی شعلهور با افتوخیزهای بجا و غافلگیرکنندهاش یکی از نقاط قوت فیلم است.
*****
شعلهور (حمید نعمتالله)
روایت خودویرانگری
سیدرضا صائمی/ فیلم
شعلهور را بهنوعی میتوان تداوم فرمی و زبان سینمایی نعمتالله در آرایش غلیظ دانست که البته در اینجا منسجم و هویتمندتر شده است و نمادپردازیهای فانتزی آن را ندارد. در واقع فیلم یک قصهی شخصیتمحور است که روی شخصیت اصلی با بازی قابل توجه امین حیایی متمرکز شده است و اضمحلال درونی او را در یک فرافکنی بیرونی به تصویر میکشد. از این رو فیلم را میتوان هم واجد سویههای روانشناختی دانست که در فردیت مضمحل شخصیت قصه بازنمایی میشود و هم واجد سویههای اجتماعی که بستر و دلایل اجتماعی فروپاشی یک انسان را به تصویر میکشد.
شعلهور را میتوان بر مبنای نظریهی «ناکامی-پرخاشگری» در روانشناسی تبیین کرد که بر مبنای آن شکستهای پیدرپی در نهایت منجر به یک خشم نهادینه میشود که خود را یا در انتقامگیری و بروز انفجاری سرخوردگیها نشان میدهد یا در افسردگی که یک خشم درونی است: خشونت علیه خویش. وقتی زمینههای خودشکوفایی فراهم نیست یا توانمندی لازم برای تحقق فردیت در خود فرد وجود ندارد، زمینههای خودویرانگی فراهم میشود؛ تخریبی که حتی ممکن است خودآگاهی نسبت به آن وجود نداشته باشد. شعلهور روایت این خودویرانگری است که هم فیلمساز و هم قهرمانش که البته در اینجا کسوت ضدقهرمان به تن دارد، صادقانه با آن مواجه میشوند و از بیان آن ابایی ندارند. چهبسا بتوان فیلم را نوعی زیباییشناسی پلشتی دانست که این نگاه نهفقط در پردازش شخصیت اصلی قصه که در قاببندی دوربین از جغرافیای قصه نیز تجلی میکند. تکگوییهای شخصی و درونی امین حیایی، مونولوگ را با دیالوگهای برساخته از همین جنس در هم ترکیب کرده است و این شیوه از گفتار با گفتمان قصه مماس میشود و در نهایت به رمزگشایی از شخصیت پیچیده اما در عین حال سادهی شخصیت اصلی کمک میکند.
با تماشای شعلهور میتوان با شخصیت سایهای و سایههای شخصیتی خویش مواجههی بیتعارف پیدا کرد و به جای توجیههای اخلاقی به تفسیرهای روانشناختی از آن دست یافت. شعلهور یک قصهی فرااخلاقی است که خیلی عریان و بدون قیدهای اخلاقی با خباثت آدم مواجه میشود و آن را در اضمحلال و استحاله روانی شخصیت اصلی قصهاش روایت میکند.