این مقاله را به اشتراک بگذارید
خیام؛ پرآوازهترین و پرترجمهترین شاعر جهان
محمدصادق رئیسی *
شاید بهجرات بتوان گفت که هیچ شاعری مثل خیام (۱۱۳۱ ـ ۱۰۴۸ میلادی) در جهان با این میزان اندک شعرهایش-مجموعه دویست رباعی-نتوانسته به این شکل در سراسر جهان اثرگذار باشد: از کشورهای انگلیسیزبان تا کشورهای فرانسهزبان، آلمانیزبان، روسزبان، اسپانیاییزبان، ترکزبان و دیگر کشورهای جهان با بیشترین ترجمه. حضور خیام هشت قرن پس از مرگش در غرب، تا به امروز به شکل روزافزونی بیشتر شده است، آنطور که میتوان از او بهعنوان یکی از بزرگترین شاعران تمام ادوار تاریخ ادبیات جهان نام برد. تاجاییکه رابرت گریوز شاعر و رماننویس برجسته بریتانیایی میگوید: «شعر فارسی قدرتمندترین شعر دنیاست»؛ شعری که سرآمدان آن در جهان، مولانا، خیام، حافظ و سعدی هستند. آنچه میخوانید سیری در شناخت تاثیرات و تاثرات رباعیات خیام در غرب است: از نخستین ترجمه در قرن نوزدهم میلادی تا حضور پررنگ خیام در سینما، تئاتر، اپرا، موسیقی و حتی زندگی روزمره انسان غربی.
حد و میزان تاثیر اندیشههای خیام (۱۱۳۱- ۱۰۴۸ میلادی) پیش از آنکه در جهان خود را نمایان سازد، در تاریخ و ادبیات ایران به شکل فزاینده و اثرگذاری از همان نخست رو به فزونی نهاده است. فارغ از خیامِ حکیم، فیلسوف، منجم، ریاضیدان، خیامِ شاعر است که از دوردستهای تاریخ برآمده است و گستره عظیم و بیبدیل شعر و فلسفه را درنوردیده است. بدین معنا که فقط کافی بود همان میزان اندک رباعیات، خیام را در جهان و در تمامی اعصار، به شاعری پرآوازه و بزرگ بدل سازد. این نوای صفیرگونه که دل تاریخ را شکافته و تا همیشه پرطنین خواهد تپید، صدای فروخورده انسان مستأصل در گذر تاریخ است، با تلاطمات و مصیبتهایی که بر او وارد آمده. خیام صدای اعتراض انسان راندهشده در برهوت ناکامیها و نابسامانیهاست. پس به «دم-غنیمتی» تن میدهد، به «لحظه» دل میبندد تا گرفتار گذار زمان مکاره نشود: «اندوه جهان بی می و ساقی هیچ است/ بیزمزمه ساز عراقی هیچ است/ هرچند در احوال جهان مینگرم/ حاصل همه حسرت است و باقی هیچ است»
تأثیر ادبیات ایران- بهویژه شعر- بر ادبیات جهان، به اقتضا و موقعیتهای خاص جغرافیایی، فرهنگ و زبان و تفکر حاکم بر آن جامعه به شکلهای گوناگونی خود را نشان داده است. درواقع جهان بر اساس نوع خاستگاه اندیشگی و نوع زیباییشناسی خود از آثار ادبی ایران تاثیر پذیرفته است. شعر آلمان به جهت آن فخامت سفت و سخت زبان فلسفی خود در برهه گذار از شعر کلاسیک به شعر غنایی، از حافظ تاثیر پذیرفته است. روسها در آغاز به جهت مهاجرت شاعران ایرانی به حوالی جغرافیایی آنسو، به بیدل توجه بیشتری نشان دادند،در فرانسه و آمریکا به شعرهای مولانا؛ اما در انگلیس خیام بیش از همه مورد اقبال ادبیان، نویسندگان و شاعران قرار گرفته است. با این نگاه میتوان گفت در این میان، نفوذ شعر و اندیشههای خیام در دنیای انگلیسیزبان بیشتر از زبانهای دیگر بوده است.
نخستینبار در حوالی سالهای ۱۷۰۰ میلادی بود که توماس هاید بهعنوان اولین اروپایی به عمر خیام توجه نشان داد و یکی از رباعیات وی را به زبان لاتین ترجمه کرد. این مساله بهخاطر علاقه غرب به ایران، با جنبش شرقگرایی در قرن نوزدهم شکل گرفت. ژوزف فن هامر (۱۸۵۶-۱۷۷۴) پس از نزدیک به یک قرن بعد از هاید، در سال ۱۸۱۸ تعدادی از رباعیات را به زبان آلمانی ترجمه کرد و گوره اوسلی (۱۸۴۴-۱۷۷۰) در سال ۱۸۵۹ ترجمه انگلیسی رباعیات را آغاز کرد. شناخت رباعیات خیام با این مترجمان رفتهرفته جایگاه خود را در میان شاعران و اندیشمندان جهان بهویژه غرب پیدا کرد. اما شناخت گسترده و جهانی خیام در قرن نوزدهم با ترجمه و چاپ ادوارد فیتزجرالد-شاعر بریتانیایی-در سال ۱۸۵۹ بود که موجبات شهرت خیام را در غرب پدید آورد. اما آغاز این شهرت چندان هم به آسانی نبوده است. هنگامی که رباعیات خیام به قلم جرالد به انگلیسی برگردانده شد، هنوز اقبال چندانی به او نمیشد. درباره سرگذشت آشنایی غرب با رباعیات خیام در برخی از منابع آمده که عمده نسخههای چاپشده به مدت دو سال در قفسه کتابفروشی مانده بود. هیچکس به آنها نزدیک نمیشد. کتابفروش قیمت کتاب را به نصف کاهش داد، اما هنوز کسی آنها را نمیخواست. سرانجام کتابها در «جعبه کتابهای حراجی بیرون مغازه» سردرآوردند. چه کسی پیشبینی میکرد هفتادوپنج سال بعد یک نسخه از رباعیات خیام به قیمت نههزار دلار از سوی همان کتابفروشی به فروش گذاشته شود. این انتظار طولانیمدت اگرچه فیتزجرالد را دلمرده و چرکین ساخته بود اما سرانجام توانست جایگاه خود را بهعنوان دژی مستحکم در ادبیات غرب بیابد و حفظ کند. دلایل این در پسلهماندن رباعیات هرچه که باشد، بخشی از آن به اوج محافظهکاری دوره میانه ادبیات ویکتوریایی بازمیگردد. آزادی تفکر پیرامون مذهب و اخلاق شاید جسارت بالایی برای درهمشکستن این سد پرتوان لازم داشت؛ و رباعیات خیام سرانجام این سد را درهم شکست و راه خود را پیدا کرد.
طبق نظر ترهون در اوایل سال ۱۸۶۲ دوست دانته گابریئل روزتی، رباعیات را در «جعبه حراجی» پیدا میکند. روزتی کتاب را جالب دید و چندین نسخه از کتاب را خرید و به دوستان خود هدیه داد. سوینبرن نسخهای را برای جورج مرِدیت برد. آنها برگشتند و چندین نسخه دیگر خریدند. ویلیام موریس کتاب را «جذاب و بینظیر» تشخیص داد. سوینبرن یک نسخه را به برن جونز داد و او در سال ۱۸۶۳ کتاب را در اختیار جان راسکین-متفکر بزرگ انگلیسی-قرار داد. راسکین تحتتاثیر این کتاب قرار گرفت و نامهای به مترجم ناشناخته آن نوشت: «دوست عزیزتر از جانم! من هیچ شما را نمی-شناسم اما با تمام وجودم شما را میستایم که شعرهای خیام را پیدا کرده و برای ما ترجمه کردهاید. من هرگز تا به امروز چیزی به این شکوهمندی نخوانده بودم.» همین نامه کوتاه از راسکین، که خود آوازهای بلند در فلسفه غرب داشت، کافی بود تا نام و جایگاه خیام را در میان شاعران و متفکران غربی باز کند.
تاثیر ترجمه فیتزجرالد تا به همینجا ختم نمیشود. تلاش برای خیامشناسی در جهان و بهویژه اروپا از سر گرفته میشود. مترجمان و متفکران بزرگ جهان به سمت رباعیات خیام گرایش پیدا میکنند. جرالد حالا دست به ویرایش ترجمه خود میزند. ویرایش چهارم را در سال ۱۸۷۹ به پایان میبرد و ویرایش پنجم و آخر اندکی پس از مرگ جرالد به چاپ رسید. در کنار ترجمه جرالد، ترجمههای دیگری نیز رفتهرفته صورت گرفته که از این میان باید به ترجمه ادوارد هنری وینفیلد اشاره کرد که چند سالی پس از ترجمه جرالد صورت گرفته است. او پانصد رباعی را برگزید-حتی رباعیات منسوب به خیام را هم شامل میشده-حال آنکه جرالد تقریبا صد رباعی را ترجمه و منتشر کرد. از میان ترجمههای چندگانه، این دو ترجمه توانسته توجه بسیاری را به خود جلب کند، تا آنجا که برخی از مترجمان فرانسوی، آلمانی و هلندی ترجمه خود را از روی ترجمه انگلیسی جرالد و وینفیلد انجام دادند. اما هر یک از این دو ترجمه دارای ویژگیهای منحصربهفرد خودشان هستند. نخستین ویژگی ترجمه جرالد، شباهت قالبی است که برای رباعیات برگزیده است؛ یعنی شکل چهارمصرعی یا همان کوارتر، رعایت قافیههای مصرعهای اول، دوم و چهارم و ترجمه آهنگین آن است. البته جرالد برای درک خواننده در شعرها دخل و تصرفاتی نیز میکند اما وینفیلد بهرغم رعایت مسائل فوق، به اصل شعرها وفادارتر میماند.
از اینجا به بعد تمایل به رباعیات خیام سرعت بالایی به خود گرفت. در سال ۱۸۹۲ «بنیاد عمر خیام لندن» تاسیس شد. این بنیاد در ابتدا مرکز گردهمایی ادیبان، اندیشمندان و روشنفکران انگلیسی بود. اما بعدها همین بنیاد در آمریکا هم شکل یافت. تاسیس این بنیاد موجب شد تا افراد بسیار زیادی از خیام تاثیر بپذیرند، به گونهای که آنانی که تحتتاثیر اندیشههای خیامی قرار میگرفتند تحتنام «عمری = Umarian » شناخته میشدند. از این میان میتوان به نامهایی چون تی.اس.الیوت اشاره کرد که بهشدت تحتتاثیر خیام قرار داشت. مارک تواین، هنری لانگفلو، والدو امرسون، هنری دیوید ثرو، ریمند کارور و بسیاری دیگر. تاثیر خیام صرفا به اندیشمندان غربی خلاصه نشد. در هنر سینما، نقاشی و موسیقی نیز اثری چشمگیر داشته است. نفوذ و گسترش شعرها و اندیشههای خیام به کشورهای انگلیسیزبان محدود نشد. نفوذ بیشتر و دیگر خیام در فرانسه بود. نیکولاس-کنسول سفارت فرانسه در ایران، در سال ۱۸۶۷ اولین ترجمه رباعیات خیام را به فرانسه ترجمه کرد. از دید او خیام یک صوفی است. بعد از او کارسن دوتاسی در سال ۱۸۷۵ ده رباعی را به فرانسه برگرداند. اما علاقه و توجه وافر فرانسویان به خیام از طریق تئوفیل گوتیه بود که او را شاعری رند به حساب میآورد. ارنست رنان و آندره ژید نیز از طریق جرالد آشنا شدند. در میان سیاستمداران مارتین لوترکینگ و آبراهام لینکلن رباعیات او را میخواندند. در آلمان هانس فن روزام ۱۷۰ رباعی را از روی ترجمه فرانسوی ترجمه کرد. در هلند پیتر سیبوتنز مجموعهای از یکصد رباعی را ترجمه کرد.
باری به این طریق خیام جایگاه رفیع خود را در ادبیات جهان باز کرد. بیشترین تاثیر او بر ادبیات انگلیسی در دوره ویکتوریا و پیشارافائلی است. خیام را باید درحقیقت نماد فلسفه شرق و شاعر محبوب روشنفکران جهان دانست. اگر تاریخ ادبیات جهان در طول قرنهای متمادی نامهای بزرگانی چون شکسپیر، دانته، گوته و دیگران را به خود دیده، اما تاریخ ادبیات ایران یکتنه با نام بزرگانی چون فردوسی، نظامی، حافظ، سعدی، خیام و… بر تارک جهان میدرخشد. در میان اینان، خیام صدای بلند اعتراض انسان به تنگ-آمده در تنگنای جان و جهان است. صدای برآشوبنده و شورش علیه هستی؛ علیه بیاعتباری جهان و تنهاماندن بشر در جهان بیپایه و اساس از منظر اندیشههای خیامی. خیامی که خود بهواسطه نجوم، جهان را با محاسبات دقیق میشناسد. خیامی که با اعداد و ارقام ریاضیاتی به حد و میزان جهان آگاه است. خیامی که به شناخت تن آدمی از منظر طب آشناست. پس چه میشود که اینسان در برابر همهچیز سر به طغیان برمیدارد. عصیان میکند در برابر هستی و دادِ خود را مطالبه میکند. اینگونه است راز همیشه-جاویدماندن خیام در ذهن و زبان جهان.
* مترجم انگلیسی
آرمان