این مقاله را به اشتراک بگذارید
تثلیث تاریخ، فلسفه و نوول
نگاهی به «زلزله در شیلی» اثر هاینریش فون کلایست
پیمان خسروتهرانی
به زعم ایان وات، اگر فرض را بر این بگذاریم که به دست دادن شرحی مطابق واقع از سلسله تجربیاتی که افراد عملا در زندگی خود با آن روبرو می شوند، فصل مشترک رمان و فلسفه است، بنابراین بهره وری از عنصر تاریخ در ساخت و پرداخت توصیف رئالیستی (از جمله ارکانی که شالوده ساز رمان است) به منظور تحصیل همان سهولتی که روش دکارت و لاک موجب نشئت گرفتن اندیشه آنان از حقایق بلافصل شعور می شد، امری اجتناب ناپذیر و الزامی می نماید.
هاینریش فون کلایست به عنوان مرید عقاید روسو، نوول «زلزله در شیلی» را بر پایه نوعی از تمدن گریزی و یا حداقل میل به بازگشت به طبیعت بنا می کند و با بخشیدن خصلتی تاریخی و مستند گونه به آن، اثر خود را بیش از پیش آمیخته به رئالیسمی فلسفی می کند.
انسان طبیعی در چشم روسو، بالذات منش و ویژگی هایی مثبت دارد.سقوط این آدم زمانی ست که نهاد جامعه را تاسیس کرده و با قبول قرارداد اجتماعی از آغوش طبیعت به در می آید و به واسطه مالکیت، رقابت، آز و حسد دستخوش تضادی درونی شده و سعادت خود را از کف می دهد.
هر چند اندیشه روسو با این پیش شرط که در هستی شناسی انسانی، انسان طبیعی در هیچ کجای تاریخ وجودی عینی نداشته است، تحقق ناپذیر می نماید، با این وجود در قصه کلایست بهانه ای می شود برای به زیر اخیه و سوال کشیدن نهادهای عقیدتی و حکومتی دوران او.
کلایست به هنگام تحریر این داستان بی شک از زلزله تاریخی سیزدهم مه ۱۶۴۷ سانتیاگو پایتخت شیلی آگاه بوده است و با این حال تغییراتی را در اصل واقعه به وجود می آورد.همین طور خواننده آگاه با خواندن این داستان به یاد زلزله لیسبون در سال ۱۷۵۵ می افتد که پیامدهای اجتماعی آن بحث های فلسفی-الهی بسیاری را برانگیخت که کسانی چون ولتر، روسو، کانت و گوته در آن حاضر بودند.
در نقطه ثقل این مباحث این پرسش مطرح بود که اساسا رحمت خداوند را در قبال این ضایعه درد آور چگونه می توان توجیه کرد ؟
برخلاف نظرهای اولیه که بر این باور استوار بودند که "زلزله در شیلی" هتاکانه و ساختار شکن است، باید چنین پاسخ داد که رگه هایی از بینش غایت مند و عرفانی کلایست در این جا هم بروز می یابد : تعصب جامعه ای را به مرز انحطاط کشانیده، ایمان از آبشخورش به دور است و عشق در سایه گیر و بند های اجتماعی رنگ و بویی مصلحت آمیز یافته است.اغتشاش طبیعت نیز مزید بر علت است.با این وجود، جان سالم به در بردن حتی فقط یک انسان معصوم (آن هم ثمره وصلتی خالی از مصلحت) و مراقبتش، خود صحه ای ست هر چند ناچیز و کم رمق بر تداوم دنیایی چنین در معرض اضمحلال و نیستی.
منابع:
نظریه های رمان، ترجمه حسین پاینده، انتشارات نیلوفر، چاپ اول تابستان ۱۳۸۶
Allan Sean. “Das Erdbeben in Chili”. The Literary Encyclopedia. First Published 20 April 2008.
تو ضیح :
«زلزله در شیلی» در کتاب «میشائیل کلهاس و سه داستان دیگر» با ترجمه محمود حدادی منتشر شده که ناشرش «نشر ماهی» است در این کتاب جمعا چهار داستان: «میشائیل کلهاس»، «گنده پیرلوکارنو»، «زلزله در شیلی» و «مارکوئیز فون اُ…» به فارسی برگردانده شده است