این مقاله را به اشتراک بگذارید
برشی از لذت خواندن اثر مارسل پروست
مترجم: محمدصادق رئیسی
شهرت مارسل پروست تنها به رمان بلند و بیهمتایش «در جستوجوی زمان از دسترفته» محدود نمیشود؛ او مقالات بسیاری نیز در باب موضوعات گوناگون نوشته، از جمله پیرامون هنر، اندیشه، خواندن و اندیشمندان و متفکران. بعضی از این مقالات در زمان حیات وی در برخی نشریات و به صورت کتاب به چاپ رسیدند و تعدادی هم به صورت ناتمام، پس از درگذشت پروست. فعالیتهای ادبی جدی پروست در سال ۱۸۹۲ آغاز شد و او همکاریاش را با نشریه لوبانکه آغاز کرد. در این نشریه ۱۵ مقاله از پروست چاپ شد که در ۱۳ژوئن همان سال در کتاب «خوشیها و روزها» که با مقدمه آناتول فرانس و تصاویر مادلن لومر مزین شده بود، منتشر شد. اما سال ۱۸۹۹ آغاز علاقه پرشور پروست به آثار جان راسکین هنرشناس انگلیسی در دوران ویکتوریا، طراح و نقاش و متفکر اجتماعی برجسته است. دو اثر مشهور راسکین، «هفت چراغ معماری» و «نقاشان مدرن» است که در دفاع از ویلیام ترنر و نقاشان پیشارافائلی به نگارش درآمده، اما آنچه توجه پروست را به راسکین جلب کرد، کتاب «تورات آمیان» بود. او ترجمه «تورات آمیان» را در همین سال آغاز کرد و در ژوئن سال ۱۹۰۲ آن را به پایان رساند. این اثر در سال ۱۹۰۴ منتشر شد. «کنجد و سوسنها» اثر دیگر راسکین را بعدها ترجمه کرد. مقاله «جان راسکین» نوشته پروست اما حکایت دیگری دارد. از یکسو شناخت عمیق او از جان راسکین و هنر بیهمتای وی و از سوی دیگر آشنایی و تسلط ژرف پروست به آثار غنی نقاشی و نقاشان جهان از دورترین اعصار تا دوره معاصر است. نگاهی ژرف به سیر هنر نقاشی، نگارگری، معماری، بررسی دقیق تفکر رایج در آثار و دلدادگی و دلبستگی به این هنرمندان، در جایجای مقاله نمایان است. در مقاله «روزهای خواندن» ، پروست تاریخچه خواندن و نگاه عمیق خود و نیز علاقه وافرش به آثار متفکران و بزرگان اندیشه از جمله راسکین را نشان میدهد. اینبرشی از کتاب درحال انتشار «لذت خواندن» اثر پروست است که در هفتههای آتی از سوی نشر «پیام امروز» منتشر خواهد شد.
****
برشی از «لذت خواندن» نوشته مارسل پروست
وقتی ویکتور هوگو هنگام گفتوگو از آنچه خوانده سخن میگوید، نامهای مولیر، هوراس، اووید، رینارد است که غالبا دوباره تکرار میشوند. آلفونسه دوده، کمترینِ اهل کتاب در میان نویسندگان، که آثارش بسیار حیاتی و مدرن است، بهنظر میرسد تمامی چنین میراث کلاسیکی را رد کرده و بیوقفه در حال خواندن، نقلقولکردن و تفسیر پاسکال، مونتنی، دیدرو، تاسیتوس بوده باشد. فرد ممکن است تقریبا تا آنجا پیش برود که بگوید شاید بهواسطه هرگونه تفسیر جزئی، تمایز قدیمی میان کلاسیکها و رمانتیکها را دوباره بازگو کند، که این مخاطب است که رمانتیک است، بدین ترتیب استادان کلاسیکاند. بیتردید این امر از این حقیقت نشأت میگیرد که عقاید عصر حاضر که نویسندگان و هنرمندان اصیل را برای مخاطب قابل دسترس و مطلوب میسازد، تاحدی متاثر از همان آهنگهایی است که با سهولت بیشتر بهواسطه عقاید متفاوت آن را تغییر دادهاند، پس تلاش بیشتری از آنها میطلبید تا به جایی برسند که خودشان باشند و از همین رو لذت بیشتری به آنها میدهد. ما همیشه دوست داریم هنگام کتابخواندن، کمی از خودمان بیرون بزنیم، به سفر برویم