این مقاله را به اشتراک بگذارید
برنارد مالامود؛ زیر پوست شهر
رضا فکری
برنارد مالامود را باید از دسته نویسندگان یهودیآمریکایی نیمه دوم قرن بیستم دانست و منتسب به گروهی که بسیار درگیرتر از سایر نویسندگان همنسلشان به مسائل اجتماعی جامعه آمریکا پرداختهاند. نویسندگانی که با شاخکهای تیزشان مدام به اوضاع و احوال شهر محل زیستشان سرک کشیدهاند و فضاهای شهری را ترسیم کردهاند که مهاجرهایش را پس از سالها سکونت هنوز غریبه میشمارد. نویسندگانی که با مراجعه مستمر به زیر پوست همین شهر از مشکلات اجتماعی زمانه خود نوشتهاند و به مسالههایی همچون روابط اجتماعی، تعارض میان نسلها، بحران هویت، عشق، خیانت و مسائلی از این دست پرداختهاند.
داستانهای مالامود را هم نباید خارج از این قاببندی در نظر گرفت. نویسندهای که همچون فیلیپ راث و سال بلو، بهدنبال ارائه تصویری دقیق و واقعی از این جامعه است. تصویری از زندگی دشوار اقلیت ساکن در بروکلین نیویورک، جایی که مالامود در آن به دنیا آمده و با دشواریهای زیستن در یک خانوادهی یهودی آشنا شده است. نویسندهای که بر همین مبنا از نژاد، طبقه، فرهنگ، مذهب و از همه حوزههای واقعگرای اجتماعی مینویسد.
داستانهای کوتاه مالامود همچون رمانهایش بسیار موفقاند و او را در کوتاهنویسی میتوان وامدار چخوف دانست. داستانهایی که نتیجه ارتباط تنگاتنگ و موثر او با لایههای زیرین طبقات اجتماعی است و او را بهعنوان یکی از ارزشمندترین نویسندگان داستان کوتاه جهان شناسانده است. زیباییشناسی پیچیده آثار او فلانری اوکانر را هم به تحسین واداشت بهطوریکه او را در نوشتن داستان کوتاه از خودش هم بهتر میدانست. داستانهایی که همه نگرانیهای اجتماعی و فرهنگی را در لایههایی از طنز کلامی میپیچد و بسیار ساده و سرراست، پیچیدهترین اخلاقیات انسانی را وامیکاود. داستانهایی که مملو از شخصیتها، سنتها و آیینهای یهودیاند، داستانهایی که به این واسطه دارای امضای مخصوص او هستند. مثل داستانی از مجموعه «چلیک معجزه» که در آن زندگی خانواده یهودی و مهاجر اروپایی را زیر ذرهبین میگیرد. مهاجری لهستانی که فروشگاه خودش را در نیویورک دارد. پدری سنتی که نگران آینده دختر نوزدهسالهاش است و او را به تحصیل تشویق میکند و پسری را هم برای ازدواج با او درنظر گرفته است. دختر اما بهجای تحصیل، به دنبال یافتن شغلی میرود تا به استقلال و هویت شخصی و خودساختهاش برسد.
مالامود رنجهای انسانی و چالشهای دشوار انسانبودن را بهخصوص در جامعه یهودیان مقیم آمریکا بهخوبی مطرح میکند و نشان میدهد که آنها تا چه اندازه در جهان تنها هستند. در داستانهای او همه کسانی که رنج میکشند، یهودی هستند. درد و رنجی که از تغییرات اقتصادی، سیاسی یا بیعدالتیهای اجتماعی به وجود میآید و از طریق اصلاحات اجتماعی یا تغییرات سیاسی رفع نمیشود. آنها گیرافتاده در کنجاند و در میانه انتخابهای اخلاقی و موقعیتهای غیرقابل درک دستوپا میزنند. این شخصیتها از هیچ مسیری به رستگاری نمیرسند و تنها کاری که شاید از دستشان برمیآید این است که با تجربه عشق و فداکاری از سوی سایر افراد این جامعه، کمی خودشان را تسکین بدهند. داستانهای او اگرچه با زخمهای کهنهای که نسلبهنسل امتداد یافته، سروکار دارند اما هیچگاه با بیانیههای اخلاقی و شعار به پایان نمیرسند و هیچ حکمی صادر نمیشود.
مالامود در داستاننویسیاش هرگز فراموش نمیکند که یک یهودیآمریکایی است و درواقع این وجه جداییناپذیر شخصیتهای داستانش هم هست. شاید اوج این نگاه را بتوان در داستان «پرنده سیاه» او مشاهده کرد. پرندهای سیاهرنگ، هراسان، خسته، کثیف و گرسنه که از پنجرهای باز وارد خانهای میشود و روی میز غذاخوری مینشیند. او مقصدی نامعلوم دارد و به شمال یا جنوب و یا هرکجا که کسی لطفی در حقش بکند، میرود. پرندهای که یهودی است و به زبان عبری حرف میزند و اغلب شمرده و با احساس قلبی دعا میخواند. او نه کلاه دارد و نه بازوبند چراکه از تندروهای قوم نیست و از پرندههای ضدیهود (که در داستان از آنها با اسامی عقاب، کرکس و شاهین نام برده شده)، میگریزد. او از این خانواده کمی مهربانی، پرهای گوشت بره و یا تکهای ماهی طلب میکند، به تحقیرهای مداومی که پدر خانواده در حقش روا میدارد اهمیتی نمیدهد و درنهایت پرندهای که قرار است تنها شبی را در آن خانه بگذراند، ماندگار میشود.