این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاه مخاطبان
کوتاه درباره صورت سنگی سینما
مروری بر زندگی و سینمای باستر کیتون
حسام اسماعیلی
در بین تمامی آثارکمدی کلاسیک که شروعی نیز بر همه گیری و جذب هر چه بیشتر مخاطبانی از همه قشر به هنری همچون سینما بود که قرن بیستم را به تمامی زیر سلطه ی خویش در آورد، نام کمدینی که در شهرت چاپلین گم شده بود ، همچنان برای ما می درخشد. باستر کیتون فرزند دو بازیگر نمایشهای وودویل بود -که قالب نمایشی مشهور و رایج آن روزهای تئاتر و عرصه نمایش محسوب می شد-از همان بچگی با محیط های هنری و نمایشی آشنا شد. استعداد شگرف او در خلق کمدی های سیستماتیک و نظم پیشامد ها در آثار او که از بی نظمی دیوانه واری ناشی می شد ، امضا و به گونه ای سبک خاص او بود. به راستی سبک سازی در عالی ترین مرتبه هنری از اهمیت ویژه ای برخوردار است و سبک سازان در هر زمینه هنری از برترین ها بوده اند . باستر کیتون با آن چهره ی بی حالت و بی احساس خود ، هیچگاه نمودی باطنی را در چهره عیان نمی کند و حتی در بدترین شرایط زندگی دست از تلاش و تقلا نمی کشد.کمدی های او صحنه هایی آکنده از تعقیب وگریز های بی پایان است که با وجود نشاندن خنده بر لبان مخاطبین ، کمدی حسرت آلوده ای را تشکیل می دهد. کاراکتر ها و فضاهایی که کیتون سعی در خلق آن ها دارد ، به گونه ای یادآور تکاپوی هر روزه ی انسان ها در هزارتویی به نام زندگی است، تعقیب و گریزی بی پایان که برای زنده ماندن انجام می دهیم. حرکات اکروباتیک و بدن انعطاف پذیر او در فیلم هایش نکته ای حائز اهمیت است که به کارهای او جذابیتی خاص می بخشد.
کیتون در دهه بیست به شهرتی فوق العاده دست پیدا می کند که حاصل نحوه نگرش او به کمدی است. کمدی های او با تمرکز بر روایت ، ابلهانه و لوده نیستند بلکه با استفاده از تمامی امکانات موجود و داستان هایی جذاب به خلق آثاری متعالی دست می یابد.کیتون معنای کمدی خالص است ، بی هیچ گزافه ای.کمدی که تنها قصد خنداندن مخاطب را ندارد بلکه به نظریه پردازی و سبک سازی نیز می پردازد. سلسله حوادث و پیشامدها ، کاراکتر های او را در تنگنایی گرفتار می کنند که تنها راه خلاصی آن هرگز تسلیم نشدن است.تفاوت اساسی مفهوم آثار کیتون در تناقضی جلوه گر می شود : چهره سنگی و بی احساس او که در تناقضی آشکار با حرکات پر جنب و جوش و همچنین باطن ناآرام او که سازنده فضایی پر تعلیق هستند ، جلوه می کند.تمرکز او بر اجرای حرکاتی حساب شده و پویا است که با وجود تمام فراز و نشیبها و پیچیدگی هایش قصد بیان مفهومی ساده را دارد. چابکی کیتون ، تر وفرز بودن او و چالش های بی پایانی که هم با انسان و هم با وسایل و ماشین ها دارد ، همه و همه تشکیل دهنده بن مایه ای روایی-ساختاری است که تاثیری انکار نکردنی بر فیلمسازان بعد از خود می گذارد. به راستی چهره او در سایه کمدینی همچون چاپلین گم شده است. بی شک تاثیر چارلی چاپلین بر مخاطبان سینما ، و تاثیر شگرف او بر سینمای عصر خود و همچنین بر فیلمسازان بعدی بر همه آشکار و مبرهن است و جایگاهی شناخته شده به عنوان یکی از نوابغ سینما دارد. خود چاپلین نیز از اهمیت شخصیتی همچون کیتون آگاه است.( حتی چاپلین نقشی هر چند کوتاه در فیلم مشهور "روشنایی های صحنه" به کیتون داد). اما به راستی در حق کیتون کم لطفی شده است. هر چند او در دهه بیست طرفداران خاص خود را داشت و این محبوبیت ، کم و بیش تا ظهور سینمای ناطق پیش رفت اما هیچگاه محبوبیتی درخور و شایسته ی دستاورد هایش نصیب او نشد. امروزه پس از گذشت یک قرن ، می توان برتری و خلاقیت او در چینش صحنه ها و میزانسن را نسبت به هم عصرانش مشاهده کرد. تمرکز او بر عقلانی کردن روایت و پیشامدها و خلق یک کمدی مملو از خنده و همچنان محکم و دارای چهارچوب باشد، بوده است. به گفته دیویدا.کوک مورخ مشهور سینما، باستر کیتون از آن جهت منحصر به فرد است که هیچگاه از فرمول های روایی تکراری استفاده نکرد. کشمکش های روایات او اغلب نبردی بی امان با محیط است و حتی کشمکش های درونی فرد نیز با نمودهایی عینی ، نمایش پیدا می کند.
زندگی
ژوزف فرانک "باستر" کیتون (۱۸۹۵-۱۹۶۶) بازیگر، وودویلین،نویسنده و کارگردان برنده اسکار در سال ۱۸۹۵ چشم به جهان گشود.زمانی که شش ماه بیشتر سن نداشت از چندین پله سقوط کرد و هیچ آسیبی ندید ، از این رو ، اورا "باستر" به معنای عجیب می نامیدند. او همچنین به سبب بدن انعطاف پذیرش به عنوان بدلکار آثار خودش نیز فعالیت می کرد. از معروفترین آثار او می توان به جنرال(۱۹۲۶) ، شرلوک جونیور(۱۹۲۴) و هفت شانس(۱۹۲۵) و همچنین آثار درخشان دیگری نام برد.باستر کیتون در سال ۱۹۶۶ بر اثر سرطان ریه در گذشت. کمدینی که زندگی با او مهربان نبود و سختی های زیادی کشید که خنده را به لبان مخاطبان هدیه بیاورد.