این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
نگاهی به «دوازده صندلی» اثر ایلیا ایلف و یوگنی پتروف ترجمه آبتین گلکار
بخوان و لذت ببر!
حمیدرضا امیدیسرور
ادبیات روس شاهکارهای ترجمه نشده به زبان فارسی فراوان دارد؛ متاسفانه در سالهای دور و نزدیک مترجمان ما اغلب درگیر ترجمه (و بازترجمه چندباره!) آثار تعداد مشخصی از نامهای بسیار مشهور و بزرگ ادبیات روس بودهاند؛ از این رو آثار برجسته بسیاری از ادبیات غنی این کشور مورد غفلت قرار گرفته اند. با این وصف میبینیم که برگردان اثری در سطح و اندازه «دوازده صندلی» اثر ایلیا ایلف و یوگنی پتروف قریب به نود سال بعد از نوشته شدن آن تازه در ایران منتشر شده است. خوشبختانه این ترجمهی دیرهنگام توسط یکی از انگشت شمار مترجمان شاخص ادبیات روس (آبتین گلکار) به فارسی در آمده و با توجه به وسواس نشرماهی و ویراستارانش می توان با خیالی آسوده به سراغ آن رفت.
با اینکه داستان نویسی اساسا یک کار خلاقه فردی است، اما در دنیای ادبیات کم نبودند. نویسندگانی که به صورت مشترک کار میکردند. جالب اینکه یکی از بهترین نتیجه ها را در این شیوه نویسندگانی بدست آوردند که دشوارترین روش را در این شیوه بکار می بردند. ایلیا ایلف و یوگنی پتروف هم با آگاهی از این دشواری دوره نه چندان طولانی اما یه لحاظ کیفی، پربار در همکاری با یکدیگر را پشت سر گذاشتند: «دو نفری نوشتن بسیار مشکل است. قاعدتا برای برادران گنکورآسان تر بود، چون به هر حال آنها برادربودند اما ما حتی باهم قوم و خویش هم نیستیم. حتی همسن و سال هم سن و سال هم نیستیم و حتی قومیتمان هم یکی نیست: یکی از ما روس است (رو ح مرموز اسلاو) و دیگری یهودی (روح مرموز یهودی). بله کار ما واقعا سخت است»
شیوه کار آنها اینگونه نبود که بخشهایی از کتاب را یکی بنویسد و بخشهایی را آن دیگری؛ و یا اینکه یکی بنویسد و دیگری باز نویسی و اصلاح کند و … ویژگی کار ایلیا ایلف و یوگنی پتروف که کار آنها را دشوار می ساخت نوشتن همزمان؛ هردو کنار هم می نشستند و شروع به نوشتن یک متن میکردند و به عبارتی یک تن میشدند یک روح واحد که از مشارکت آن دو شکل می گرفت و نتیجه اش نیز چنان خلاقانه بود که آن دو را در تاریخ ادبیات روسیه و حتی جهان ماندگار ساخت، این درحالی بود که آنها هیچگاه به طور انفرادی نتوانسته بودند در این سطح ظاهر شوند.
دوران همکاری مشترک میان آنها متاسفانه چندان طولانی نشد و با مرگ زودهنگام ایلف براثر بیماری سل در اوج شهرت و خلاقیت به پایان رسید. با اینحال اما از دل این همکاری مشترک، آثار ماندگاری بیرون آمد که «دوازده صندلی» و «گوساله طلایی» سرآمد دیگر نوشتههای شان بود. دو رمان طنز آمیز، با قهرمانی واحد (آستاپ بندر) که از شمایل های جاودانه در ادبیات روسیه است. قهرمانی که خودش و تکیه کلامهایش از ساحت ادبیات بیرون آمده و وارد زندگی توده مردم شده است. نه فقط حرفهایش ضرب المثل شده که مجسمه هایش نیز ساخته شده اند.
«دوازده صندلی» اثری طنز آمیز و به شدت انتقادی است، که در اوج دوران خفقان حکومت کمونیستی در روسیه منتشر شد (۱۹۲۸) با اینکه واکنش مقامات به آن بسیار سرد بود و بارها نیز گرفتار تیغ تیز سانسور شد، اما ایلیا ایلف و یوگنی پتروف با هوشمندی توانستند رمان خود را به گونه ای بنویسند که امکان انتشار داشته باشد این درحالی بود که در همان ایام جزیره ارغوانی اثر بولگاکف که هجویه ای طنازانه برانقلاب بود امکان انتشار نیافت. ایلیا ایلف و یوگنی پتروف ترجیح دادند سراغ آن دسته از معضلاتی بروند که در ظاهر معطوف به دوران پیش از انقلاب بودند، اما برخلاف آنچه وانمود میشد در دوران پس از انقلاب نیز ادامه داشت. از قضا همین ترفند باعث شد که این اثر طنازانه انتقادی در ظرف زمان خود محدود نشده و در دوره های مختلف و حکومت های دیگر نیز کماکان بار معنایی خود را حفظ کند. به همین دلیل با گذشت بیش از نود سال از انتشار کتاب ، به عنوان اثری پر فروش صدها بار تجدید چاپ شده و کیفیت خود را کماکان حفظ کرده است.
«دوازده صندلی» رمانی است پر حادثه که از همان شروع داستان خواننده را درگیر خود می کند، داستان جذاب این رمان حول محور دوازده صندلی است که یک سرویس برلیان قیمتی در نشیمنگاه یکی از صندلی ها مخفی شده. ایپولیت ماتویویچ یکی از دو شخصیت اصلی رمان این داستان را از زبان مادرزنش که در حال مرگ است می شنود که در دوران مصادره اموال توسط حکومت، برای آنکه برلیانها به دست حکومت نیفتد آنها را اینچنین مخفی کرده، در حالی که خود صندلی ها نیز ضبط شده اند و البته این بخت یار وجود دارد که آنچه توسط حکومت ضبط می شده ، ثبت نیز می شد است!
با ورود آستاپ بِندِر که به عنوان نقشهکش کبیر شناخته می شود، از نقاط عطف ابتدای داستان است و همراهی این دو برای یافتن برلیانها وقایع جذابی را به وجود می آورد. سرک کشیدن این دو به گوشه و کنار جامعه انقلابی دهه بیست روسیه بستری مناسب را تدارک دیده تا نویسندگان این رمان، با نگاهی منتقدانه، تصویری از اتحاد جماهیر شوروی در سالهای نخستینِ شکلگیریاش ارائه دهند و با طنازی و کاغذبازیهای بیمعنا و زیانآور، شعارهای ریاکارانه و تبلیغات خشکاندیشانه و ابلهانه و در یک سیستم ناکارآمد و از درون تهی را به سخره بگیرند.
این رمان که بعد از انتشار علاوه بر استقبال توده مخاطبان، نظر مثبت چهره های نامداری چون ماکسیم گورکی را به همراه داشت، توسط عمال حکومت مصادره به مطلوب شد و آن را اثری در حمایت از رژیم کمونیستی خواندند!
این در حالی بود که با هر چاپ سانسور تازه ای بر آن اعمال می کردند و نهایتا بعد از یک دهه حجم آن را به یک سوم اصلی رساندند. با این حال «دوازده صندلی» از جمله آن آثار است که در برابر سانسور تاب آورد و حتی سانسور اولیه کتاب به نفع آن تمام شد!
چرا که سانسور برای پاک کردن انتقادهایی که از حکومت تازه روی کار آمده شده بود، در واقع وابستگی های رمان به زمان و مکان خاص را زدود و آن را به اثری ورای زمان و مکان بدل ساخت و همین ویژگی است که علاوه بر جذابیت های ادبی و طنز آمیز رمان، ضامن اقبال آن در دوره های دیگر می شود، و در واقع خوانندگان هر دوره برداشتی متناسب با زمانه خود از آن بدست می آورند. رمانی پرماجرا که نثر خوشخوان و زبان طنازش آن اثری مجذوب کننده ساخته تا مخاطب بخواند و لذت ببرد.
جالب اینکه مترجم نیز با وجود در دسترس بودن نسخه کامل کتاب، از همان نسخه ای که در ابتدا منتشر شده استفاده کرده و برخی شوخی های جذاب سانسور شده را در پانویس بدان افزوه است. علاوه مقدمه کوتاه و سودمند مترجم، بخشی از خاطرات یوگنی پتروف از همکاری اش با ایلیا ایلف که پس از مرگ ایلف نوشته شده است به انتهای کتاب پیوسته شده که شرحی خواندنی از رابطه آن دو و نحوه کارشان به مخاطب ارائه می کند.
الف کتاب
«دوازده صندلی»
نویسنده: ایلیا ایلف و یوگنی پتروف
مترجم: آبتین گلکار
ناشر: ماهی، چاپ اول ۱۳۹۸
۴۸۰ صفحه، ۶۷۰۰۰ تومان
‘