این مقاله را به اشتراک بگذارید
این روزها نام”زوال کلنل” بیش از هر کتاب دیگری شنیده می شود، رمانی که مدتیست پشت سد ممیزی مانده و بسیاری از علاقمندان ادبیات داستانی در انتظار رفع مشکل کتاب و انتشار آن هستند. در روزهای اخیر اما پس از کش و قوسهای مختلف، اظهار نظرهای متولیان امور کتاب در ارشاد نیز چندان امیدوار کننده نبوده و حساسیتها نسبت به این کتاب بیشتر کرده است.
اما ماجرای “زوال کلنل”چیست؟ و حواشی و مشکلات آن از کجا شروع شد؟
محمود دولتآبادی رمان “زوال کلنل” را در سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴ به نگارش در آورده و درطول دو دهه ی بعد بارها در آن بازنگری کرده است. [زوال] کلنل، برخلاف اغلب آثار محمود دولت آبادی که در روستا اتفاق میافتد، یک رمان شهری است و درونمایه محوری آن نیز آن ذهنیت آسیبدیده و آزاردیده مردی است که در اثر حوادث تاریخی زندگیاش نابود شده است. این رمان داستان یک سرهنگ وطندوست ارتش است که پنج فرزند دارد و هر پنج فرزندش در جریان انقلاب ایران به یک حزب و یک گروه سیاسی میپیوندند، از انقلاب آسیب میبینند و پدر را داغدار میکنند. برخی این اثر نشانه و نمادی از تاریخ معاصر ایران، بعد از شهریور ۱۳۲۰ دانسته اند. داستان در ۲۸ ساعت اتفاق میافتد و از نظر تاریخی به سالهای اول انقلاب نظر دارد.
به هر روی دولت آبادی پس از آماده کردن رمان آن را به نشر چشمه، ناشر آثارش، تحویل داد و نشر چشمه نیز در سال ۱۳۸۷ برای گرفتن مجوز نشر این رمان اقدام کرد. تقریبا در همین ایام کتاب توسط بهمن نیرومند به زبان آلمانی ترجمه شد و ناشر سوییسی نیز تصمیم به انتشار آن گرفت. دولت آبادی در ابتدا امیدوار بود که زوال کلنل همزمان در ایران و خارج از کشور منتشر شود، اما این آرزو محقق نشد، چرا که در ایران کتاب گرفتار ممیزی شده و با وجود تلاش ماشر و نویسنده برای رسیدن به یک توافق دو جانبه با وزارت ارشاد، این مساله به سرانجامی نرسید. او در این باره می گوید: “پیش از اینکه من اجازه بدهم این اثر در سوییس به زبان آلمانی چاپ شود، آن را از طرف نشر چشمه به وزارت ارشاد ارائه دادم. امیدوار بودم که همزمان یا حتی قبل از انتشار این کتاب در اروپا به زبان فارسی چاپ شود. ولی متاسفانه این طور نشد و این کتاب تا حدود یک سال و نیم بدون جواب ماند تا سرانجام با حدود ۶۱ مورد اصلاحات به من برگردانده شد. من روی موارد اصلاحی، به رغم میل خودم و ساختار کتاب و برای اینکه حسن نیت خود را نشان داده باشم، مقداری کار کردم ولی نتیجه، باز هم منفی بود زیرا این کتاب را با بیست و یک مورد ایراد تازه به من برگرداندند “
اینکه ۶۱ مورد اشاره چه نکاتی بودند (یک یا چند کلمهاند یا یک یا چند صفحه؟) و سطح حساسیت ممیزان ارشاد و از سوی دیگر میزان انعطاف طرفین در برای رسیدن به توافق چقدر بوده، روشن نیست. حتی روشن نیست که کتاب در صورت اعمال این اصلاحات چقدر لطمه خورده و یا اینکه تضمینی برای دریافت مجوز انتشار آن وجود داشته…اما به هر حال می توان گفت مگر ما چند نویسنده در حد و اندازه ی دولت آبادی داریم، و آیا نمی شد در این مورد خاص لااقل قدری منعطف تر عمل کرد؟ شاید بهتر بود این بار نیز همانند زمانی که کلیدر انتشار یافت، قدری مهربانانهتر با آثری که به لحاظ هنری و فرهنگی میتوانند جزو مفاخر ما باشد، برخورد می شد. به هر حال آنچه مسلم است اینکه نه ارشاد از موضع سفت و سخت خود کوتاه آمد و نه دولت آبادی پذیرفت بیشتر از آنچه در ابتدا به حک و اصلاح کتاب تن داده بود، بپذیرد و این حق برای او محفوظ است؛ آن هم نویسنده ای که روی کلمه به کلمه آثارش آن قدر وسواس دارد و آثارش به لحاظ زبانی جزو نمونه های برجسته در ادبیات داستانی معاصر ما بوده اند.
با این حال تا اینجای کار اگرچه گره کار کتاب گشوده نشد و گهگاه از گوشه و کنار اخباری ضد و نقیض درباره کتاب به گوش می رسید اما هنوز ماجرا خیلی رسانهای نشده بود و متولیان ارشاد هم به طور مشخص در مورد زوال کلنل موضع نگرفته بودند و همچنان برخی امیدوارانه آرزوی انتشار آن را به زبان فارسی میکردند.
تا اینکه زوال کلنل با عنوان «کلنل» به ترجمه و با مؤخرهی بهمن نیرومند در تابستان گذشته در زوریخ و توسط انتشارات یونیون (Union) منتشر شد.
دولت آبادی درباره انتشار کتاب در خارج از کشور، پیش از انتشار آن در ایران، گفته است: “بدیهی است که ناشر سوییسی نمی توانست کار خود را بخواباند تا این کتاب در ایران مجوز بگیرد.”
انتشار کتاب به زبان آلمانی با اقبالی نسبی روبهرو بود و مخصوصا در مطبوعات آلمانی زبان نقد های مختلفی درباره آن نوشته شد که اغلب موضعی تایید آمیز داشتند. توفیق زوال کلنل با وجود عدم انتشار آن در ایران و به بازار فرستاده شدن ترجمه ی آلمانی آن بدان جا رسید که به عنوان نامزد دریافت جایزه بوکر آسیایی انتخاب شد. این موفقیتها توجهات به زوال کلنل را بیشتر و متاسفانه حساسیت محافل داخلی را نسبت به موفقترین کتاب دولتآبادی در عرصه جهانی بیشتر کرد. اما جالب اینکه پس از انتشار کتاب در خارج از کشور و موفقیتهای جهانی آن، به جای اینکه متولیان ارشاد از این موفقیت خوشحال و قدمی در رفع مشکل آن بردارند، با اظهار نظرهایی عجیب گره مشکلات آن را کورتر کردند. این درحالی بود که ناشر و نویسنده برای حل مشکل کتاب نسخهای از آن را برای بهمن دری (معاون فرهنگی وزارت ارشاد) برده بودند تا شخصا آن را خوانده و درباره اش اعلام نظر کند، کاری که برای اثری در این سطح بسیار منطقی به نظر میرسد (چرا که خوب یا بد لااقل در این چند ساله کتابی مهمتر از این اثر در ایران منتشر نشده).
بهمن دری، معاون فرهنگی وزارت ارشاد، روز ۱۸ آبان در نشست خبری نوزدهمین دوره هفته کتاب ایران در پاسخ به سئوال یکی از خبرنگاران درباره رمان “زوال کلنل” که ترجمه اش به زبان آلمانی در سوییس انتشار یافته، گفت: “این کتاب چون در خارج از کشور منتشر شده است، ضرورتی ندارد در ایران منتشر شود، البته یک نسخه از کتاب را به من هم دادهاند که بخوانم.”
اما اینکه دری در میان مشغلههای خود حوصله و فرصت خواندن آن را پیدا خواهد کرد، خود حکایتی ست، تازه آن هم در زمانی که با عدلهای این چنین، ترجمه و انتشار یک کتاب را در خارج از کشور را دلیلی کافی برای عدم انتشار آن در داخل کشور دانسته است. با وجود چنین عقیده بعید به نظر می رسد که او باز هم وقت برای خواندن آن بگذارد؟ هرچند خوشبینانه امیدواریم که این طور نشود.
محمود دولت آبادی از سخنان بهمن دری، معاون فرهنگی وزارت ارشاد، درباره عدم ضرورت انتشار کتاب متعجب شد، اما با سعه صدر در این باره به بی بی سی فارسی گفت: “آقای دری قدری تند قضاوت کرده اند. من تعجب می کنم چون من آقای دری را دیده ام. ایشان فرد پخته ای است و سن و سالی از ایشان گذشته و قطعا به اندازه من متوجه می شوند که کتابی که در زبان مادری نوشته شده حتما می بایست در زبان مادری منتشر بشود که همان فارسی عزیزی است که هم آقای دری و هم من و هم شما به آن صحبت می کنیم. من کماکان انتظار دارم که کتاب زوال کلنل و طریق بسمل شدن و دیگر کتاب ها اجازه انتشار پیدا کنند و ادبیات ما روند معقول و منطقی خود را دنبال کند.”
ظاهرا دولت آبادی بسیار امیدوار است که بهمن دری بعد از اینکه شخصا این کتاب را خواند، مجوز آن را صادر کند و زوال کلنل در اختیار خوانندگان فارسی زبان هم قرار بگیرد: “حالا زمانی است که آقایان، با سعه صدر، اجازه انتشار این کتاب را، بیست و شش سال پس از نوشته شدن، بدهند که به دست خوانندگان ما برسد.”
محمود دولت آبادی در پاسخ به این سوال که “نظرتان درباره چاپ متن فارسی در خارج از ایران چیست؟” گفته است: “من هرگز راغب به این کار نبوده ام چون حق هر نویسنده ای است که اثری که خلق می کند در زبان و در کشور خودش منتشر شود.”
دولت آبادی با این حال در آینده نزدیک کتاب تازهای نیز به وزارت ارشاد خواهد فرستاد: “کتاب «عبور از خود» مجموعه مقالاتی است درباب نظرات اجتماعی – ادبی من و نامش عنوان سخنرانی آخر من در فستیوال سالیانه بین المللی ادبی نروژ با موضوع ادبیات و تاریخ است.”
“زوال کلنل” در سال جاری میلادی توسط تام پتردال به زبان انگلیسی ترجمه شد، اما باوجود ترجمه این اثر به دوزبان خارجی هنوز خوانندگان فارسی زبان آن در انتظارند. با این اوصاف به نظر میرسد بهمن دری و زیر مجموعهی او در آستانه ی محکی تاریخی قرار دارند که میتواند بخش مهمی از تصویر کارنامه کاری آنان را برای آیندگان رقم بزند. به هرحال چه به صورت رسمی یا غیر رسمی، دیر یا زود این کتاب در ایران منتشر خواهد شد. در دورانی که فضای مجازی امکان عبور از هرگونه سد سانسور را به وجود آورده، کتابی آن هم از نویسندهای در حد و اندازه دولتآبادی در محاق نخواهد ماند، وحتی در صورت انتشار الکترونیکی نیز مخاطبان خودرا پیدا کرده و یا میتواند به صورت نسخه های افست به بازار دست فروشان راه پیدا کند؛ در چنین حالتهایی تنها این حق نویسنده است که از دست خواهد رفت. به این ترتیب چه خوب است معاونت فرهنگی و اداره کتاب ارشاد به تأسی از معاونت سینمایی در یکی دو سال گذشته با کم کردن پارهای حساسیتها، بسیاری از فیلم های توقیف شده را روانه پرده سینماها کرد، خود زمینه انتشار «زوال کلنل» را بهوجود بیاورند تا هم حقوق نویسنده محفوظ بماند و هم نظر اداره کتاب تامین شود. رسیدن به این توافق ها چندان دشوار نیست…
1 Comment
ایرج هراتی
اگر به استاد محمود دولت آبادی دسترسی دارید اطلاع بدهید که برای گرفتن اجازه نشر از ارشاد، به کسانی مراجعه کنندکه با وجود در خارج از کشور سفت و سخت علیه حکومت مبارزه ولی خیلی راحت اجازه چاپ کتابشان
را از ارشاد می گیرند. ببیند آنها چکار کرده اند شاید راهش را می دانند؟