این مقاله را به اشتراک بگذارید
بهار امسال در میان کتابهای نشر افراز برای نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، کتابی تئوریک با نام «نوشتن برای تئاتر» منتشر شد، یکی از دهها عنوان کتابی که در طول همین ماهها توسط چند نشر اصلی تهران در زمینه تئاتر و سینما، به بازار عرضه شده بودند. کتابی جلد مشکی که خودآموزی در زمینهی نوشتن نمایشنامه بود و نویسندهی آن برای خوانندهی فارسی، نامی آشنا نبود. پشت جلد «یک گروه کوچک» میگوید: «جانت نیپریس در سال ۱۹۳۶ در شهر بوستن بهدنیا آمد. پس از فارغالتحصیلی در رشتهی ادبیات انگلیسی از کالج سیمونز، نمایشنامهنویسی را بهعنوان رشتهی تحصیلی خود در دانشگاه برندیس برگزید. آثار او تاکنون در اکثر تئاترهای معتبر آمریکا، اروپا و چین به روی صحنه رفتهاند.»
«نوشتن برای تئاتر» کتابی امروزی است، زبانی ساده و گیرا دارد و از طنز استفادهای شایسته میکند تا نمایش و نمایشنامهنویس را به خوانندهاش معرفی کند. در همان روزها، قرار بود تا کتاب «یک گروه کوچک» هم منتشر شود. نمایشنامهای در دو پرده که در کتاب «نوشتن برای تئاتر»، مفصل در مورد نگارش آن صحبت شده است. مشکلاتی که در چاپخانه رخ داد (طرح جلد کتاب خراب از دستگاه چاپ بیرون میآمد) باعث شد تا انتشار کتاب نزدیک به پنج ماه به تاخیر بیافتد و در میانهی پاییز به بازار کتابِ ما عرضه شود.
نمایش در سال ۱۹۸۸ میلادی اتفاق میافتد. چین سوسیالیستی تازه توانسته از مصائب دیکتاتوری مائو و سیاهیهای دوران «گروه چهار» (چهار نفر به رهبری همسر مائو که سعی در حفظ دیکتاتوری را داشتند) را بهدست فراموشی بسپارد اما جامعه هنوز پریشان است: بیاعتمادی، ماسک و وحشت، وجود همگان را پر کرده است. مائو از سیاهترین دیکتاتورهای زمین بوده (جدیدترین آمارهای نسلکشی ادعا میکنند که در قرن بیستم هیچکسی به اندازهی مائو، دست به قتلعام انسانها نزده است. حداقل آمار کشتههای دوران حکومت او در داخل چین را سی میلیون نفر تخمین میزنند و تخمینهای سنگینتر، رقم کشتار را تا ۵۷ میلیون نفر بالا میبرند.) گروهی کوچک از آمریکا به چین آمدهاند. دو استاد ادبیات که شعر معاصر آمریکا را به دانشجویان چینی درس میدهد و یک پزشک. این گروه کوچک از یک سو تلاش میکنند تا چین را باعظمت گذشتهاش درک کنند (در طول نمایش مرتب به مکانهای تاریخی چین برده میشوند، از دیوار چین گرفته تا شهر ممنوعه) و از سویی دیگر سعی میکنند این مردم عجیب را بفهمند: مردمی که مجبور شدهاند تا خودشان را فراموش کنند.
نمایشنامه در این معادله پیش میرود و تلاشهای دو طرف برای حفظ و نجات زندگیشان در سایههای بازمانده از دیکتاتوری (و فرهنگی که دههها دیکتاتوری وارد جان و روان مردمان کرده) نمایشنامه را به اوجی تراژیک میرساند: جاییکه نقابها برای لحظهای کوتاه پایین میافتند و در حضور غم، چهرههای واقعی نشان داده میشود، انسانهایی که از وحشت، دروغ و نگرانی پر شدهاند. «یک گروه کوچک» شرح سفر است: سفری در کشور چین و سفری در درون شخصیتهای نمایش. این مجموعهی سفرها با واقعیتهای تاریخی زمانه ترکیب میشوند و نمایش را در امیدواریِ تراژیکی تمام میکنند. امیدواری که ما امروز میدانیم در دورانی کوتاه، جز سیاهباری برای مردمانش هیچ نداشته.
نگاه نیپریس به زندگی خیرهکننده است: او زندگی را از هویت آمریکاییاش تماشا میکند و تصویری زنده (و ترسناک) از انسان نشان میدهد. نمایشنامهی او در عین سادگیهایش، لبریز از جزئیات و لبریز کنایهها و اشارهها و ارجاعهای درونمتنی است. «یک گروه کوچک» کتابیست که نمیتوان بهراحتی آن را کنار گذاشت و کتابیست که خواننده را در پایان خویش، غمگین و کوفته از سفری سنگین، تنها باقی میگذارد تا برای ساعتها به فکر فرو رود…
نمونهی متن. شروع صحنهی دهم. صفحات ۵۲ و ۵۲ کتاب:
کلاس درس، معبد بودای خفته.
رمی و سان پشت میز، رو به دانشجویان نشستهاند.
رمی: در ساحل گیشگومه
کنار آبهای درخشان دریا
سان: یکی از دانشجوها میپرسه گیشگومه کجاست؟
رمی: لانگفلو میگه جایی تو سواحل شمالیه.
سان: میپرسن نظر شما راجع به درگیریهای سرخپوستها با سفیدها تو منهتن چیه؟
رمی: دولت امریکا هنوز به سرخپوستها غرامت پرداخت میکنه… جلسه تموم شد. جلسهی آینده دربارهی شعر نوی امریکا صحبت میکنیم.
رمی و سان در حال خروج.
دانشجوها بیشتر به سیاست امریکا علاقه دارن تا به شعر.
سان: اگه یه جوجهسوخاری بهشیوهی امریکایی وسط شهر پکن بذاری، مردم کنجکاو میشن.
رمی: یه هدیه برات دارم.
سان: ولی تو قبلاً به من یه هدیه دادی، یه کتاب!
رمی: نه، این هدیه رسمیتره.
سان: نیازی به این کار نیست.
رمی: چرا هست! باید این هدیه را بهت بدم.
جعبهای کادوپیچ در دست سان میگذارد. سان مردد است.
سان: نمیدونم چی باید بگم.
رمی: زودباش بازش کن!
سان هدیه را باز میکند و بهآرامی جعبهای کوچک بیرون میآورد و به آن مینگرد. سپس گردنبندی مروارید از جعبه خارج میکند.
سان: مروارید!
رمی: مروارید! (مکث. کمی میاندیشد) تو انقلاب فرهنگی رو بهسلامت پشت سر گذاشتی و این هم جایزهی توئه!
سکوت.
سان: قبول این هدیه خیلی سخته.
رمی: نه! میخوام که قبولش کنی. اشکالی نداره.
سان: بگیرش! رمی تو نمیدونی اشکال داشتن یعنی چی. خواهش میکنم اینو ازم نخواه. (مکث.) خیلی بهتره که من این هدیه را قبول نکنم. (جعبه را پس میدهد.)
…
یک گروه کوچک. نوشتهی جانت نیپریس. ترجمهی تالین آبادیان. ویراستار: محسن صلاحیراد. تهران: نشر افراز. چاپ اول: پاییز ۱۳۹۰٫ ۱۱۰۰ نسخه. ۱۲۰ صفحه. ۳۰۰۰ تومان.