رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: سیدمصطفی رضیئی

نگاهی به کتاب «داستان‌های روزِ تولد» به انتخاب هاروکی موراکامی

«هاروکی موراکامی نویسنده ژاپنی 12 ژوئیه 1949، درست 73 سال پس از جک لندن، نویسنده‌ی آمریکایی به دنیا آمده و هر سال روز تولد خود را با باز کردن نوشابه ساخت کارخانه‌ی جک لندن برای شام جشن می‌گیرد. حدود ده سال پیش او تصمیم گرفت تا مجموعه‌یی متنوع از داستان‌های روز تولد از میان آثار…

ادامه مطلب

نگاهی به دو اثرِِِ میخاییل بولگاکف: «خاطرات پزشک جوان» و «دست نوشته‌های یک مرده»

پشت جلد «خاطرات پزشک جوان»: «در سورتمه از جایم بلند شدم به اطراف نگاهی انداختم. صدای عجیب، غمگین و خشنی در جایی در تاریکی به گوش رسید و سپس به سرعت خاموش شد. نمی‌دانم چرا ناگهان احساس ناخوشایندی وجودم را فرا گرفت و یاد مباشر افتادم و این‌که اکنون درحالی‌که سرش را در دستانش نگه…

ادامه مطلب

نگاهی به «زیارت‌ْنامه‌ی مُرغِ سَحَر و همخوانی دخترانِ خردادماه» سروده‌ی سیدعلی صالحی

«جهان و هر چه در او هست / تفاله‌ي چای بعد از یک عصرِ آسوده است، / مزه‌ي قند را فراموش نکن!» (پشت جلد کتاب) «... من هستم هنوز به اسم، / به شنیدن / به احتمال / به امید. // خیلی‌ها خیال می‌کنند فاصله / شاید همان شفاست، / سلوک / ستاره / دریا…

ادامه مطلب

نگاهی بر «زندگی‌نامه‌ی آیزایا برلین» نوشته‌ی مایکل ایگناتیف

نوشتن زندگی، ژانری است که در ایران نادیده گرفته شده است اما در جهان ادبیات (رک و راست باشیم، کتاب یک تجارت است و برمبنای ارقام فروش، جهان ادبیات می‌شود کشورهایی که تیراژ معمولی کتاب‌شان 300 هزار نسخه است و کتاب‌های یک نویسنده‌ی خوب به راحتی فروش 100 میلیون نسخه‌ای را رد می‌کند) این ژانر،…

ادامه مطلب

نگاهی به «مجموعه‌ی افسانه‌های دخترونه‌ی ایرونی»

چند وقت است که بیشتر بچه‌های ایران دیگر عبارت «یکی بود یکی نبود...» را نمی‌شنوند؟ چند وقت است که والدین ایرانی کمتر و کمتر فرصت و اشتیاق برای گذراندن وقت با فرزندان خود را دارند و همین‌طور کمتر و کمتر از گذشته، هویت‌ها و سنت‌های کودکی خود را به‌یاد می‌آورند. زندگی امروز ما، زندگی شهری…

ادامه مطلب

به بهانه‌ی انتشار «از دفتری به همین نام» سروده‌ی امین مرادی

شعر معاصر ایران-8: از دفتری به همین نام. سروده‌ی امین مرادی. ویراستار: یاسین محمدی. تهران: انتشارات افراز. چاپ اول: پاییز 1390. 96 صفحه. 1100 نسخه. 2500 تومان. ... نمی‌دانم این‌که می‌آید به دست‌های تو، در هزاره‌ی بعدی می‌رسد یا باید به زبان دیگری مادرانه حرف‌هایم را هجّی کنی. به‌هرحال امروز سوار می‌شوی کنار…

ادامه مطلب

مروری بر «طلوع تاریکی» نوشته‌ی آنتونی هوروویتس

آیا هنوز هم والدین، کتاب برای بچه خود انتخاب و خریداری می‌کنند؟ بگذارید سوال را به صورتی دیگر بپرسیم: آیا در دنیای شهرزدگی امروزِ ما، مخصوصاً در شهرهایی بزرگ مانند تهران، بچه‌ی امروز چه جایگاهی برای خودش خلق کرده است؟ نسل‌های جدید، بی‌پروا همه‌چیز (به صورتِ خاص، والدین خودشان) را نقد…

ادامه مطلب

نگاهی به مجموعه شعر «این ساعتِ شنی که به خواب رفته است…» سروده‌ی رُزا جمالی

این ساعتِ شنی که به خواب رفته است... سروده‌ی رُزا جمالی. تهران: نشر چشمه. چاپ اول: تابستان 1390. 1200 نسخه. 74 صفحه. 2200 تومان. اسب‌هایی‌ست که بی‌وقفه در خونم می‌خوانند آن اسب‌ها که یاران خونی من‌اند این شکل‌ها به شعاع آن منحنی بسته‌اند درخت ساکنی‌ست که بر اشکوبه‌ها ریشه کرده است. پشت جلد کتاب بخشی از خاطرات آدمی همیشه به وهم…

ادامه مطلب

نگاهی به مجموعه شعر «نامِ تو زخمِ من است» سروده‌ی آزاده طاهایی

نامِ تو زخمِ من است. سروده‌ي آزاده طاهایی. تهران: انتشارات مروارید. چاپ اول: 1390. 1100 نسخه. 112 صفحه. 2800 تومان. ... صد سال به عقب، صد سال به جلو، فرقی نمی‌کند. شمارش اعداد در قبرستان، مثل شمردن دانه‌های خاک بیهوده است. از قبری به قبر دیگر، چیزی از جنس خاک در درون‌مان…

ادامه مطلب

نگاهی به رمان «آفتاب درخشان» نوشته‌ی نورما کلین

پشت جلد کتاب: ژاکلین هلتون – معروف به کوراین هایدن، در سال 1971 در بیست سالگی در ونکوور بر اثر ابتلا به نوعی سرطان نادر درگذشت. او در هجده ماهه آخر عمرش تصمیم گرفت خاطرات خود را به عنوان میراث برای دخترش (جیل) که هنوز نوزاد بود بنویسد. استودیوی یونیورسال فیملی براساس خاطرات او ساخت…

ادامه مطلب

نگاهی به «یک گروه کوچک» نوشته‌ی جانت نیپ‌ریس

بهار امسال در میان کتاب‌های نشر افراز برای نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران،‌ کتابی تئوریک با نام «نوشتن برای تئاتر» منتشر شد، یکی از ده‌ها عنوان کتابی که در طول همین ماه‌ها توسط چند نشر اصلی تهران در زمینه تئاتر و سینما، به بازار عرضه شده بودند. کتابی جلد مشکی که خودآموزی در زمینه‌ی نوشتن نمایشنامه…

ادامه مطلب

نگاهی به «خوب شد شناختمت» نوشته‌ی جویس کرول اوتس

هرچند که می‌دانست، یا باید می‌دانست که ساعات طولانی تنهایی نه‌تنها به تمرکز او کمکی نخواهد کرد، بلکه تنها او را برای دقایقی طولانی و بی‌پایان سر جای خود می‌نشاند تا با حالتی مسحور و شیفته به درختان بیرون پنجره‌ی اتاق مطالعه‌اش خیره بماند... و همین‌طور که تاریکی همه‌جا را فرا می‌گیرد، انعکاس شبح‌گونه‌ی خود…

ادامه مطلب